گونتر گراس و تاریخ سکوت
۱۳۸۵ مرداد ۲۴, سهشنبهنیروی مسلح اس اس بخشی از تشکیلات شبه نظامی و گسترده اس اس بود که از سوی حزب نازی به رهبری هیتلر سازماندهی شده بود. نیروهای مسلح اس اس به عنوان بخش رزمی این تشکیلات در کنار ارتش منظم آلمان (معروف به Wehrmacht) و همزمان بعنوان رقیب آن در جنگ جهانی فعالیت همهجانبهای داشتند. پس از پایان جنگ، این نیروی مسلح در دادگاه نورنبرگ به عنوان تشکیلاتی جنایتکار شناخته شد.
این اعتراف که پس از تقریباً ۶۰ سال صورت میگیرد، گراس را در موقعیت ناخوشایندی قرار داده است. پس از سالهای متمادی، او افشای این مرحله از زندگی خود را همچون رهایی از بار سنگین احساس گناه میداند. گونتر گراس در گفتگوی خود، این احساس گناه را همچون ننگی میداند که در زمان جنگ بدان واقف نبوده است و تنها با گذشت زمان این مسئله براو آشکار شده است.
از گونتر گراس تاکنون کتابهای متعددی منتشر شدهاند، که از آن میان میتوان به «طبل حلبی»، «گربه و موش»، «گام خرچنگ» و ... اشاره کرد. در بیشتر کتابهای او عناصر واقعی از زندگی نویسنده با تخیل پیوند خوردهاند.
گراس کار نویسندگیاش را با استفاده از نام رمان خود، یعنی «گام خرچنگ»، حرکتی به عقب میداند که همان کاوش و بازبینی گذشته است. در حقیقت این زندگی نامه جدید که بزودی منتشر خواهد شد، به این معضل آلمانیها، یعنی رابطه با گذشته خود، که بر سه محور احساس گناه، شرم و سکوت دورمیزند، نیز میپردازد.
با توجه به نام کتاب جدید، «هنگام پوست کردن پیاز»، در واقع گراس از پیرامون خود لایه دیگری را کنار میزند. تا که با کمک یادآوری، گذشته خود را شفاف سازد.
آنچه این اعتراف را بحثانگیز میکند بطورکلی دو سویه دارد: یکی زمان طولانی سپری شده برای برخورد به گذشته میباشد که بطور معمول به معنای پنهانکاری و یا به فراموشی سپردن تعبیر میشود. این امر با انگیزههای متفاوتی نظیر ترس و بزدلی ، شرم، بیتفاوتی و ... توضیح داده میشود.
اما سویه دیگر، که مهمتراست، نقشی است که گونتر گراس به عنوان نویسنده چپ در آلمان و اروپا داشته است. او تاکنون با عناوینی همچون وجدان بیدار، نهاد و یا نماد اخلاقی و نویسنده انتقادی شناخته شده بود. اینک او نیز باید بپذیرد که با معیارهایی مشابه معیارهای خود سنجیده شود.
داوری درباره او از نوع همان داوریهایی خواهد بود که خود بیهیچ گذشتی در مورد دیگران بکار میبست. گونتر گراس بیشک یکی از پرآوزهترین نویسندگان معاصر آلمان در جهان است، این شهرت تنها مدیون جایزه ادبی نوبل نیست، بلکه به خاطر کیفیت ادبی رمانهای او نیز میباشد. بدین خاطر در رسانههای اروپایی نیزاین اعتراف با ناباوری انعکاس وسیعی داشته است.
برخی از رسانههای عمومی در ایتالیا و روسیه و انگلستان با تفاوتهایی در ابراز نظر، از این واقعه به عنوان شوک یاد میکنند و بطورکلی براین باورند، که اعتبار اخلاقی و سیاسی گراس کاهش مییابد.
لخ والسا برنده جایزه صلح نوبل و رئیس جمهور سابق لهستان که زمانی به عنوان رهبر جنبش همبستگی در دانتزیگ، گدانسگ امروزی، فعالیت میکرد، از گونتر گراس خواست که عنوان شهروند افتخاری این شهر را پس دهد. گراس در سال ۱۹۲۷ در دانتزیگ به دنیا آمده است. و فضای داستانی در رمان «طبل حلبی» این شهر است.
انجمن قلم در جمهوری چک نیز خواهان پس گیری جایزه ادبی از گراس است که چندی پیش بدو اهدا شده بود.
ابراز نظرات و طرح عقاید در آلمان طبیعتاً بس گسترده تراست. که بصورت جانبداری از گراس و یا مخالفت با وی در رسانهها انعکاس یافته است.
برخی براین نظرند که گراس اعتبار اخلاقی خود را از دست داده است و ازاین پس هر سخن وی باید با حساسیت بیشتری مورد مداقه قرار گیرد. و سکوت طولانی او را، در این زمینه نمیپذیرند. در اصل کمتر کسی در آلمان به عضویت گراس جوان در نیروهای مسلح اس اس خرده میگیرد، بلکه بیشتر رفتار و نحوه برخورد وی به گذشته معیار سنجش این منتقدین است.
ولفگانگ بورنزن (Börnsen)، کارشناس امور فرهنگی حزب دمکرات مسیحی بر این نظر است که گراس باید جایزه ادبی نوبل را پس دهد. نمایشنامه نویس معروف آلمانی رولف هوخ هوت (Rolf Hochhuth) اعتراض «ظاهراً اخلاقی» گراس در گذشته به صدر اعظم سابق آلمان، هلموت کهل، را چندشآور میشمارد.
هلموت کهل به همراه ریگان رئیس جمهور سابق امریکا از گورستانی که سربازان امریکایی و آلمانی به خاک سپرده شدهاند، دیدن کرده بود. در این گورستان ۴۹ نفر از اعضای نیروهای مسلح اس اس نیز در میان کشته شدگان هستند. این بازدید مورد انتقاد شدید گراس واقع شد. برخی از منتقدین گراس بهترین زمان برای اعتراف وی را در واقع این زمان میدانند.
هوخ هوت حتا تا آنجا پیش میرود که این اعتراف را نوعی تبلیغ برای کتاب تازه گراس میداند.
هلموت کاراسک ((Hellmuth Karasek ، منتقد ادبی ، گرچه به کارهای داستانی گراس با تحسین مینگرد ولی براین باور است که در صورت برملا شدن گذشته گراس پیش از دریافت جایزه نوبل میتوانست وی را از دریافت این جایزه محروم کند.
مسئلهای که بسیاری از منتقدین گراس بدان اشاره دارند، شدت برخوردها و انتقادات وی به افرادی است که به نوعی با رژیم نازی همکاری داشتهاند.
مسلماً در این نوع انتقادات نزدیکی گراس به سوسیال دمکراسی آلمان بیتأثیر نیست. دراین میان برخی نیز دست به تسويه حسابهای سیاسی با وی میزنند.
اما برخی از نخبگان آلمانی از جمله مارتین والزر (Martin Walser) نویسنده سرشناس آلمان و والتر ینز(Walter Jens)، رئیس پیشین آکادمی هنرها در آلمان، اعتراف گراس را به موقع و به جا میدانند و آنرا نشانه شهامت و یا درایت او میدانند، چرا که وی بدون هیچگونه فشار بیرونی و داوطلبانه به این کار دست زده است.
این خودافشاگری به هر دلیل و یا با هر انگیزهای هم که بیان شده باشد، زندگی و آثار گونتر گراس را در موقعیتی نو قرار میدهد. او خود که همیشه از نبود کار و کاوش کافی و صحیح در رابطه با گذشته و گذشتگان شکایت داشت، حال باید شاهد این وضعیت در مورد خود باشد.
شهرام اسلامی