1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گروه بهنا و تلفيق موسيقى ايرانى و جاز در فرهنگسراى ارسباران

۱۳۸۵ بهمن ۱, یکشنبه

کنسرت گروه بهنا که در روزهاى ۲۷ تا ۲۹ دى ماه در فرهنگسراى ارسباران (هنر) برگزار شد، از رويدادهاى درخورتوجه عرصه موسيقى در سال ۸۵ بود. رامين بهنا سرپرست، بهرنگ بقايى نوازنده سازهاى سنتى و ماهان ميرعرب گيتاريست گروه بهنا در گپى با «عصر شنبه» از کم و کيف کنسرت، پديده تلفيق و مشکلات شناساندن اين سبک موسيقى به علاقمندان سخن گفته اند.

https://p.dw.com/p/A6Bj
گروه بهنا (از چپ): پورنگ پورشيرازى، رامين بهنا، بهرنگ بقايى، ماهان ميرعرب و كسرى ابراهيمى
گروه بهنا (از چپ): پورنگ پورشيرازى، رامين بهنا، بهرنگ بقايى، ماهان ميرعرب و كسرى ابراهيمىعکس: Cultur-Music.net

رامين بهنا، آهنگساز و نوازنده پيانو، از جمله فعالانى در عرصه موسيقى است كه در زمينه‌ها و سبكهاى مختلف مختلف كار كرده است. او كه با تشكيل گروههاى چون «آويژه» و «راز شب» گامهايى جدى و متفاوت در راه موسيقى تلفيقى برداشته، تا به حال آهنگسازى بيش از ۴۰ فيلم سينمايى و سريال تلويزيونى را برعهده داشته، كه گزيده‌اى از اين آثار تابستان امسال با يارى موسسه آواخورشيد، در قالب آلبومى با نام «ديدگاه»، تابستان امسال به بازار ‏عرضه شد.

در سالهاى گذشته نيز آلبوم‌هايى از آثار رامين بهنا به همراه گروه‌هاى آويژه و رازشب منتشر شده بود. اگر چه او خود مدتها بود كه فكر ادامه كارهايى تلفيقى را درسر داشت، اما پيشنهاد و پشتيبانى بهرنگ تنكابنى، سردبير ماهنامه فرهنگ و آهنگ و مدير برنامه گروه بهنا، در تحقق هر چه سريعتر اين ايده‌ها، بسيار تاثيرگذار بود.

رامين پيش از اين سه برنامه در فرهنگسراى ارسباران، آخرين بار حدود دو سال پيش براى اجراى برنامه به روى صحنه رفته بود و به گفته خودش، نشستن پشت ساز در حضور مخاطب، با توجه به دورى نسبتا طولانيش از صحنه، دوچندان براى او جذاب بود: «راستش احساس بسيار خوبى است. يعنى هرازگاهى آدم... بقول معروف مى‌گويند، تنم براى استيج مى‌خارد. واقعا حس خيلى خوبى دارد. من با کنسرتهايى که در فرهنگسراى ارسباران داديم، و با رفتن روى استيج، بجاى اينکه خسته شوم، کاملا شارژ شدم.»

در كنار رامين كه خود نوازندگى پيانو و كيبورد را برعهده داشت، اين نوازندگان در گروه بهنا او را همراهى كردند: ماهان ميرعرب، يكى از برجسته ترين گيتاريستهايى كه در سبكهاى مختلف فعاليت كرده، به ويژه در عرصه موسيقى جاز؛ كسرى ابراهيمى نوازنده درامز كه در طى سالهاى اخير گروه راك اوهام را در كنسرتهاى متعدد اين گروه همراهى كرده و از جمله درامر گروه راك ميرا هم بوده است؛ پورنگ پورشيرازى كه نوازندگى كنترباس را برعهده دارد و از نوازندگان مطرح اين ساز در ايران است و بهرنگ بقايى نوازنده سازهاى تار، دوتار،عود و ديوان كه يكى از فعالترين آهنگسازان موسيقى تئاتر محسوب مى‌شود.

قطعاتى كه در كنسرت گروه بهنا اجرا شد، تلفيقى بود از موسيقى ايرانى و موسيقى جاز. به عقيده رامين، وقتى مى‌توان از موسيقى تلفيقى سخن گفت كه اين تلفيق فقط در ارکستراسيون انجام نشود، بكه در کمپوزيسيون و ساخت موسيقى صورت بگيرد.

بهرنگ بقايى كه تنها نوازنده سازهاى سنتى ايرانى در گروه بهناست، به دشواريهاى تلفيق اشاره مى‌کند: «اساسا تلفيق در موسيقى پروسه‌ى حساسى است، براى نمونه تلفيق سازهاى شرقى ايرانى با سازهاى غربى يا اصلا با يکنوع موسيقى ديگر. به نظر من هر سازى جغرافيايش را در رنگ صدايش دارد. مثلا، صداى تار به محض اينکه درمى‌آيد، مشخص است و همه مى‌دانند اين ساز شرقى‌ست و بخصوص ايرانى‌ست. اين سازها ويژگى‌هاى خودشان را در رنگ و جوهر صوتى خودشان دارند. حالا سخت‌تر از آن اين است که وقتى وارد وادى ملودى مى‌شوى و آهنگسازى، خب اين بيشتر نمود پيدا مى‌کند. به نظر من کار رامين طرح موفقى‌ست، بخاطر اينکه اين جدايى‌ها را قائل نيست. يعنى نوع ملودى‌اى که ما داريم مى‌زنيم، در واقع ساختار موسيقى‌اى که ما داريم اجرا مى‌کنيم ايرانى‌ست، در حاليکه ايرانى نيست. يعنى نمى‌توانى تفکيک کنى و بگويى، حالا مثلا تار دارد قسمت ايرانى‌اش را اجرا مى‌کند و سازهاى ديگر دارند قسمت‌هاى غربى‌اش را اجرا مى‌کنند. کمااينکه مثلا در آن قسمت‌هايى که حتا گيتار الکترونيک مى‌زند، من خودم رگه‌هاى موسيقى ايرانى را زياد مى‌شنوم و بخصوص اينکه بهرحال موسيقى‌هايى که در آن بداهه‌نوازى مطرح هست، بهرحال باهم قرابت‌هايى دارند و اين قرابت‌ها بين موسيقى ايرانى و موسيقى جاز از اين نظر هست.»

ماهان ميرعرب، گيتاريست گروه بهنا، تلقيق را نوعى گفتگو تلقى مى‌کند: «به نظرم تلفيق يکجور صحبت‌کردن است. فرقى با بقيه موزيکها ندارد. به نظرم يکجور صحبت‌کردن است. هر موزيکى مى‌تواند حرف خودش را داشته باشد. يعنى به نظر من موزيک تلفيقى همانقدر ارزش دارد که يک اثر موزيک کلاسيک ارزش دارد و يا موزيک جاز ارزش دارد.»

ولى سواى هم ارزش بودن اين سبكهاى مختلف، اين سوال مطرح مى‌شود که اين تلفيق چه زمانى تحقق پيدا مى‌كند؟ به عقيده ماهان اين تلفيق «زمانى صورت مى‌گيرد که آدم خودش نفهمد چه جورى دارد صورت مى‌گيرد.»

قطعاتى که در کنسرت گروه بهنا در فرهنگسراى ارسباران اجرا شد، ساخته رامين بهنا است و تنظيم اوليه آنها نيز با خود او بود، اگرچه ديگر اعضاى گروه در تنظيم نهايى سهيم بودند.

به گفته بهرنگ: «تنظيم قطعات، خب، بيشتر انجام شده بود، منتها يک چيزهايى‌اش هم طبيعتا در تمرين‌ها به شکل کارگاهى درآمد. مشخصا نمى‌شود گفت، چه تاثير گذاشت و چه تاثير نگذاشت. در واقع نوددرصد چارچوبى که الان هست، قبلا توسط خود رامين مشخص شده بود و هرکدام نقش و فضاى ساز خودمان را مى‌دانستيم. منتها در تمرينات فضاهاى صوتى‌اى که بدست آمد، بخصوص اينکه تعداد افراد گروه و سازها پايين هست، طبيعتا فضاى متفاوتى را ايجاب مى‌کند و مى طلبد. طبيعتا يکسرى از اتفاقها به‌شکل کارگاهى در تمرين صورت گرفت. در واقع نميشود دقيقا سهم براى هر يک از اعضا مشخص کرد که مثلا اينجا را او کار کرده. اينطورى نه، بيشتر کارگاهى بود.»

درخور توجه اينكه در بعضى از قطعات رنگ موسيقى جاز محسوستر بود و در بعضى از قطعات هم حال و هواى موسيقى ايرانى. اما كداميك از قطعات بيشتر مورد توجه تماشاگران قرار گرفت؟ اين هم نكته بود كه خود رامين هم كنجكاو بود، بداند: «اتفاقا من اين را از خيلى‌ها پرسيدم و خيلى‌ها جواب مى‌دادند همه‌ى قطعات. اولا همه خيلى ساکت و متمرکز نشستند گوش دادند ... اين براى من خيلى جالب بود و هيچکس خسته نشده بود. يک قطعه‌اى دارم به اسم «مام وطن». بين کسانى که من پرسيدم، آنها اين را از همه بيشتر پسنديدند.»

همونطور كه در پيش اشاره شد، مسئله تلفيق هميشه يكى از مشغله هاى ذهنى رامين بوده و اين كار را در پروژه هاى پيشينش از جمله با گروه آويژه و راز شب تجربه كرده، ولى خب اين نكته هم در اينجا مطرح مى‌شود که چطور مى‌توان اين موسيقى متفاوت را در بين مردم جا انداخت و آنها را جذب اين سبک موسيقى كرد كه موسيقى جاز، يكى از عناصر آن است و مخاطبان خاص خود را دارد.

رامين بر لزوم پيگير بودن اين قضيه تاكيد دارد و معتقد است: « به نظر من تنها راهش تداوم داستان است. اولا اينکه اين موسيقى‌ها خوب پخش بشوند. پخش‌شدن اينها... البته از راديو و تلويزيون خيلى کمتر اتفاق افتاده، از راديو بيشتر، ولى از تلويزيون کمتر. بعد اينکه اين موسيقى وقتى انتشار پيدا مى‌کند، در دسترس قرار بگيرد. يعنى در پخش موسيقى زياد دخالت نکنند. در ايران دخالت زياد است. دخالتهاى مافياى پخش. و... همه‌جا پخش بشود، همه‌جا در دسترس باشد. مردم، من تا آنجايى که ديدم، وقتى مى‌شنوند خوشش مى‌آيد و استقبال مى‌کنند. مشکل اين است که در گاهى وقتها در دسترشان نيست. نه! تقريبا مى‌توانم بگويم هيچ راه‌حلى ما فعلا نداريم.»

ماهان گيتاريست گروه بهنا كه خود بيش از همه در سبك جاز فعاليت دارد، به نكته اى ديگه اشاره مى‌كند: «بايد ملوديهايى که براى مردم آشناتر است، وارد جاز بشود. فکر مى‌کنم جذابيت‌اش خيلى بيشتر باشد. اصولا سبک جاز سبکى‌ست که آدم نبايد فکر بکند چه کارى بکند، بايد بگذارد خودش انجام بشود و خودش پيش بيايد. يعنى من نمى‌توانم سياستى بچينم که اتفاق خاصى بيفتد. منتظرم خودش بوجود بيايد.»

و به عقيده بهرنگ، نوازنده سازهاى سنتى در گروه بهنا، خود كسانى كه در عرصه موسيقى فعال هستند، نقشى مهم در شكلگيرى سليقه مردم و عادت دادن گوش آنها به كارهاى پيچيده بازى مى‌كنند: «به نظر من اين ساده شنيدن، تقصير مخاطب نيست، بلکه تقصير گروه هاى توليد‌کننده است، ما هستيم که... سليقه‌ى مردم را تربيت مى‌شود کرد گروههايى که آثار فرهنگى يا هنرى توليد مى‌کنند، به نظر من سطح سليقه و نگرش مردم را تعيين مى‌کنند. طبيعتا هرچه سطح کارها پايين‌تر باشد، ساده شنيدن هم بيشتر رواج پيدا مى‌کند. ولى مشخصا در مورد موسيقى جاز يک کمى سخت است، براى اينکه اولا هيچ کار تئوريکى روى آن نشده و بعد هم اينکه مردم ايران جز تعداد معدودى که مخاطب موسيقى جاز هستند، بقيه شناختى از اين موسيقى ندارند و اصلا برايشان خيلى دور و عجيب است... به نظرم نه کار در واقع آموزشى و تئوريک روى آن شده و نه در واقع ما اثرى داريم که بخواهيم ارائه بدهيم که بگوييم، آقا، اين يک کار جاز است که در ايران توليد شده. تک‌وتوک کارهايى هست که مثلا مى‌شود توى قالب جاز جايشان داد، کارهايى که اخيرا توليد شده. ولى بهرحال آنقدر گسترده نبوده که بشود مثلا مخاطبان مشخصى برايش در نظر گرفت و بگوييم که اين عده از مردم، اين دسته از مردم علاقمند به موسيقى جازى هستند که توى ايران دارد توليد مى‌شود. خب، وقتى نه کالايى هست و نه توزيعى، پس درخواستى هم برايش نيست و طبيعتا اتفاقى هم نمى‌افتد.»

از عمر گروه بهنا، مدتى زيادى نميگذرد و اگر چه رامين و ديگر اعضا توانستند در عرض اين مدت نسبتا كم، به انسجامى نسبى دست پيدا كنند، اما به گفته خود رامين، اين تازه شروع راه است: « ببين، زمانى مى‌توانى اسم اين گروه را گروه بگذارى که چندين، يعنى حداقل دوسال يا سه سال اينها با هم کار کنند. من اصلا ادعاى پختگى‌اش را نمى‌کنم. هرچه مى‌رويم جلوتر، من يک چيز جديد مى‌بينيم و ايده‌هاى جديد مى‌آيد به ذهنم که مى‌تواند پخته‌تر بشود. الان مى‌توانم بگويم شايد ۶۰ درصد داستان است. اين خيلى راه دارد.»

يكى از نكاتى جانبى همكارى اين نوازنده ها كه در واقع در عرصه هاى مختلفى فعالند، تاثيرگذارى آنها بر همديگر است، بهرنگ، نوازنده سازهاى سنتى در گروه بهنا در مورد تجربيات خود مى‌گويد: تاثير عمده‌اى اين همکارى بر من در مورد طرز تفکرم نسبت به نوع فضاسازى در موسيقى ايرانى هست که قبلا زياد برايم دغدغه نبود. اساسا براى موزيسين‌هاى ايرانى کمتر دغدغه فضاسازى هست و... خب، اين براى من کم‌کم دغدغه شد، چون رامين اين قضيه را مطرح مى‌کند و اين فضا سازى هم برايش مهم است.»

و اما برنامه هاى آتى گروه بهنا پس از برگزارى اين کنسرت سه روزه در فرهنگسراى ارسباران. به گفته رامين: « ما مى‌خواهيم يک آلبوم ضبط کنيم و بعد هم براى سال جديد شمسى، يعنى سال ۱۳۸۶ براى اوايل تابستان دوباره يک کنسرت خواهيم گذاشت. بعد هم يک مجموعه صوتى و تصويرى آماده خواهيم کرد که مى‌خواهيم براى فستيوال‌هاى خارج کشور بفرستيم.»

شهرام احدى