1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گره‌ی کور: حمله‌ی زمینی اسراییل به غزه

پتر فیلیپ۱۳۸۷ دی ۱۵, یکشنبه

اسراییل پس از چند روز تهدید به حمله‌ی زمینی علیه نیروهای فلسطینی، سرانجام در روز شنبه (۳ ژانویه) به تهدید خود عمل کرد. نیروهای اسراییلی شنبه شب با زره‌پوش وارد منطقه‌ی فلسطینیان شدند.

https://p.dw.com/p/GRrQ

نخست وزیر اسراییل، اهود اولمرت، و دیگر سخنگویان دولت اسراییل، اطمینان می‌دهند که قصد نیروهای نظامی اسراییل از حمله‌ی زمینی پایان دادن به حکومت “حماس“ اسلام‌گرا در نوار غزه نیست، بلکه آنها تنها می‌خواهند ادامه‌ی حمله‌ی موشکی به اسراییل را ناممکن سازند.

اما اطلاعات موجود، تا جایی که می‌توان با وجود دور نگاه داشتن رسانه‌های بین‌المللی از آن آگاه شد، بیانگر واقعیت‌هایی دیگر هستند، یعنی حمله‌های هدفمند به نمایندگان رهبری حماس، ویرانی وزارتخانه‌ها و ساختمان‌های ادارات و کشتن و مجروح کردن غیرنظامیان. یک نفر از هر چهار کشته غیرنظامی است. همه‌ی این‌ها کمتر به جلوگیری از حمله موشکی حماس ربط دارد و بیشتر نشانگر تلاش برای از دور خارج کردن حماس است.

اما از آنجا که چه در کوتاه مدت و چه در میان‌مدت نمی‌توان با بمب‌افکن به این دو هدف رسید، از بعدازظهر روز شنبه نیروهای زمینی اسراییلی عملیات تهاجمی خود را آغاز کرده‌اند. اگرچه از چند روز پیش دیده می‌شد که این نیروها در مرز نوار غزه مستقر می‌شوند، با این حال، فرمان حمله به آنها همگان را در بهت فروبرد، چون ورود به غزه به منزله‌ی رسیدن به کیفیتی تازه در این کشمکش جدید مسلحانه است که پایان آن را به سختی می‌توان متصور شد.

پتر فیلیپ
پتر فیلیپ

حمله‌‌ی هوایی را می‌توان از این لحظه به آن لحظه متوقف کرد، اما حمله زمینی را نمی‌توان. و عقب‌نشینی نیروها نبایست در نظر مسئولان چون فرار و شکست جلوه کند، وگرنه این همه قربانی، قربانیان صفوف خودی نیز، بی‌معنی خواهد بود. از این رو عقب‌نشینی باید با موفقیتی همراه باشد. اما مسئله این است که اسراییل در غزه انتظار چه نوع موفقیتی را دارد؟

می‌توان یقین داشت که اسراییل انتظار دستیابی به این موفقیت را ندارد که در آینده دیگر هیچ موشکی از این منطقه به خاکش پرتاب نشود. بلکه بیش از هر چیز اینکه قدرت حماس در غزه درهم‌شکند و سازمان الفتح به رهبری محمود عباس که خواهان پیشبرد روند صلح است، دوباره در غزه بر سر قدرت بیاید و اسراییل بار دیگر طرف گفت‌وگویی داشته باشد که قابل قبول است.

شاید به نظر بیاید که داریم راهی دور می‌رویم، اما دولت اولمرت در نهایت چنین حساب کرده است، اگر چه این دولت به قدر کافی نشان داده که فلسطینیانی را که برای گفت‌وگو هم طرفی قابل قبول باشند، چندان جدی نمی‌گیرد. در نتیجه تنها بدیلی که می‌ماند، اشغال دوباره‌ی نوار غزه برای همیشه است، اما در اسراییل کسی خواهان چنین چیزی نیست.

برای همین، احتمال دارد که پیشروی به سوی غزه راه حلی برای مسائل و پرسش‌های کنونی نباشد و در پایان آتش بسی شکننده برقرار شود، آتش‌بسی که نطفه‌ی دور دیگری از درگیری را در بطن خود داشته باشد. در این میان اما صدها کشته‌ی دیگر فضا را مسموم‌تر می‌کنند و کشمکش‌ها مدام شدیدتر می‌شود.

کسانی باید در این باره تأمل کنند که بخصوص در واشنگتن و نیز در پایتخت‌های کشورهای اروپایی، از جمله در برلین، با درکی غلط از همبستگی از اسراییل حمایت می‌کنند و حتی جلوی فراخوان‌هایی را می‌گیرند که برای برقراری آتش‌بس داده می‌شوند، با این استدلال که اسراییل حق دارد از خود دفاع کند. طبیعی است که اسراییل این حق را دارد. اما از آنجا که به نظر می‌رسد مدام بر دامنه‌ی هرج و مرج افزوده می‌شود، کم کم وقت آن رسیده که مانع از آن شد که اسراییل کار دست خود بدهد.