کنفرانس آناپولیس تنها یک گام کوچک در راه صلح است • تفسیر
۱۳۸۶ آذر ۷, چهارشنبهکسی امیدوار نبود که کنفرانس آناپولی به نتایج مشخصی بیانجامد. این کنفرانس که در ایالت مری لند در آمریکا برگزار شد، با این هدف هم برپا نشده بود. تنها ثمری که این کنفرانس به بار آورد، بیانیهی مشترک رهبران فلسطین و اسرائیل بود که بر اساس آن، گفتوگوهای صلح بین عباس و اولمرت از سر گرفته میشود. اولین گام برداشته شده است. با این حال شک و تردید همچنان به جای خود باقی است. در این زمینه تفسیر پتر فیلیپ را بخوانید:
حالا قرار است صلح به خاورمیانه بازگردد. دو طرف گفتوگو میخواهند تا پایان سال آینده به این هدف دست یابند. نیت خیری است که آدم مایل است به مناسبتش از صمیم قلب به کسانی که در این راه کوشیدهاند، تبریک بگوید؛ البته اگر پیاده کردن آن به همین سادگیای میبود که قرار گذاشته شده. از بابت "نیت خیر" در سالهای پیش، کمبودی وجود نداشت؛ حداقل این کمبود در زمینهی ابتکارات و صدور بیانیهها دیده نمیشد. همچنین از بابت قرار ملاقات گذاشتن و مهلت تعیین کردن هم کمبودی محسوس نبود. ولی، همه این قرار ومدارها بدون نتیجهای مطلوب سپری شدهاند. چرا باید این بار، جریان طور دیگری پیش برود؟
اینجا، قصد به هیچوجه این نیست که تلاش برای یافتن راه حل صلحآمیز دراین منطقه، کوچک شمرده شود. ولی خیلی عجیب است که حالا، قرار است ناگهان امکان برقراری صلح در خاورمیانه، بیش از گذشته باشد، بدون این که مواضع طرفین در مورد مسائل اصلی این درگیری، واقعاً ذرهای به هم نزدیک شده باشد. و اینجاست که احساسی ناخوشایند بر آدم غلبه میکند که آرزو، در شکل گیری این ابتکار بیش از هرچیز نقش داشته است؛ آنهم آرزویی که در درجهی اول، رئیس جمهور آمریکا اشتیاق رسیدن به آن را دارد: جرج بوش مایل است، دورهی ریاست جمهوری خود را حداقل با یک موفقیت، حالا میخواهد در زمینهی سیاست امور خارجی باشد، تزئین کند. ولی متوجه نیست که در این راه، تنها اظهار قصد ونیت کافی نیست. در غیر این صورت، مدتها بود که ما یک کشور آزاد، دموکراتیک و صلحجو به نام عراق داشتیم که می توانست برای سایر کشورهای عربی نمونه باشد.
با اینحال، جرج بوش قول داده است که آمریکا به عنوان یک نهاد کنترلی در جهت پیاده کردن صلح اسرائیلی ـ فلسطینی وارد صحنه خواهد شد و اعلام کرده است که بر هر دو طرف فشار خواهد آورد که از هدفی که خود تعیین کردهاند، منحرف نشوند. این، مسلماً موضوع جدیدی است؛ آنهم از جانب رئیس جمهوری که در دورهی اول ریاستش، بلافاصله اعلام کرد که از هرگونه میانجیگری در مسائل خاورمیانه پرهیز خواهد کرد و از این طریق، ـ که حالا باعث تأسفش است ـ خود سبب شد که سالها مذاکرات صلح متوقف گردد.
این درست و خوب است که بوش، روشن و واضح از تأسیس یک کشور فلسطینی صحبت میکند. بوش اولین رئیس جمهوری نیست که چنین چیزی میگوید. اما آنچه از زبان بیل کلینتن، به مثابه یک تصور در آینده بهنظر میرسید، نزد بوش مثل دستورالعمل مذاکرات ۱۲ ماههی آینده میماند. مسلماً اینهم یک پیشرفت است. اما بهنظر میرسد که بوش هنوز متوجه نشده است که مثلاً در راه رسیدن به این هدف، تنها چند "پست دیدهبانی غیرقانونی در شهرکها" نباید برچیده شوند، بلکه ـ و این یکی از بزرگترین موانع صلح است ـ شهرکهای اسرائیلی در کرانهی باختری، به طور کلی باید از میان برداشته شوند. بوش در تمام سالهای ریاست جمهوری خود، بیشتر از هر کس دیگری از سیاست اسرائیل در مناطق اشغالی پشتیبانی کرده است، بیشتر از آنی که بتواند در این هنگام که مجبور به موضعگیری روشنتر شده است، بهگونهای قابل قبول اطمینان بدهد که در آینده، طور دیگری خواهد بود.
با وجود تمام این شک و تردیدها: در آناپولیس گامی در جهت درست برداشته شده است. از این طریق، ولی فاصله تا هدف تنها به گونهای نامحسوس کوتاهتر شده است. برای این که به این هدف نزدیکتر شویم، باید گامهای دیگری برداشته شوند. اما تجربهی کار با طرفهای مذاکره در خاورمیانه و نیز با رئیس جمهور به ما در این مورد که ممکن است کار عاقبت خوشی نداشته باشد، زنهار میدهد.
پتر فیلیپ/ ب. الف