کمپین یک میلیون امضا؛ چهار سال بعد
۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبهپنجم شهریور ۱۳۸۵ ساعت ۵ بعدازظهر قرار بود فرهنگسرای رعد در تهران محل تجمع ۵۲ نفر از فعالان حقوق زنان باشد. در میان این فعالان چهرههایی چون شیرین عبادی، سیمین بهبهانی، نوشین احمدی خراسانی، پروین اردلان، منصوره شجاعی، شهلا لاهیجی، ژیلا بنییعقوب، نرگس محمدی، جلوه جواهری، فریبرز رئیسدانا و زندهیاد عمران صلاحی حضور داشتند. درهای این مکان عمومی اما به روی آنان بسته شد ولی این امر مانع از آن نشد تا تجمعکنندگان مقابل درهای بسته فرهنگسرای رعد، تولد کمپین یک میلیون امضا را اعلام کنند.
به گفتهی بنیانگذاران کمپین، همان روز مقابل درهای بستهی فرهنگسرای رعد، ۲۰۰ امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز از حاضران جمعآوری شد. و این شروعی بود برای حرکتی که امروز پس از گذشت چهارسال نه تنها در سراسر ایران بلکه در گوشه و کنار جهان نیز نامی شناختهشده است.
"کمپین جمعآوری یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز" یکی از شناختهشدهترین حرکتهای زنان ایران در دهه اخیر است. افراد سرشناسی همچون پروفسور نیکی کدی، پژوهشگر مسائل خاورمیانه، زنان و ایران دانشگاه کالیفرنیا، آرونداتی روی(Arundhati Roy) فمینیست و نویسندهی هندی، هلن سیکسوس، نویسنده آلمانی-الجزایری، آلیس شوارتزر فمینیست آلمانی و سردبیر مجله اما، جیانا نانینی، ستاره ایتالیایی موسیقی راک و آريان منوشکين هنرمند نامدار فرانسوی از این حرکت حمایت کردهاند.
کنشگران کمپین یک میلیون امضا در سند اولیهی کمپین، خواهان تغییر کلیه قوانین تبعیضآمیز علیه زنان شدهاند. اولویت اولیه این افراد اما تغییر قوانین مربوط به ازدواج و طلاق، چندهمسری، سن مسئولیت کیفری، حق تابعیت، دیه، ارث، شهادت و قوانینی است که تسهیلگر قتلهای ناموسی هستند.
این کمپین روش کار خود را ارتباط چهره به چهره و گفت و گوی مستقیم با افراد اعلام کرده است. دفترچههای راهنمای این کارزار شامل اطلاعات حقوقی درباره قوانین و نیز آموزش روش چهره به چهره است.
در طول چهارسال فعالیت کمپین یک میلیون امضا، کنشگران این حرکت بارها و بارها دستگیر شده و به حبس و شلاق محکوم شدهاند. بسیاری از فعالان این حرکت، از ایران ممنوعالخروج و برخی نیز از کار بیکار شدهاند.
پس از انتخابات پرمسئلهی ریاست جمهوری در سال ۸۸ و دستگیریهای بعد از آن، تعدادی از کنشگران کمپین یک میلیون امضا و پایهگذاران اولیهی این حرکت، مجبور به ترک ایران شدند.
کمپین یک میلیون امضا؛ یک سال پس از سرکوب اعتراضات مردمی
در طول یک سال گذشته و با اتفاقات رخداده پس از انتخابات، فعالیت کمپین یک میلیون امضا نیز همانند سایر فعالیتهای اجتماعی تا حدودی کمرنگ شد. کنشگران این حرکت اما میگویند حتی در خاموشی و سایه نیز به فعالیت خود ادامه خواهند داد.
کاوه مظفری یکی از کنشگران کمپین در ایران به دویچهوله میگوید: «اتفاقی که در یک سال گذشته در نتیجهی تلاطمات فضای سیاسی و مشکلات پیش آمده افتاد، این بود که جنبش زنان و به طور خاص کمپین یک میلیون امضا، در یک حالت نهفته به فعالیت خود ادامه داد و به صورتی که در گذشته میتوانست فعالیت خود را در سطح رسانهها مطرح کند، دیگر امکان رسانهای کردن همهی جزییات و زوایای فعالیت خود را به راحتی نداشت. به همین خاطر وقتی از منظر رسانهها به فعالیتهای این جنبش نگاه میکنیم، ممکن است اینطور بهنظر برسد که این حرکت متوقف شده و یا کار نمیکند. میخواهم بگویم به شکل دیگری و در سطح دیگری، این فعالیت ادامه پیدا کرد».
نسرین ستوده فعال دیگر کمپین یک میلیون امضا در ایران نیز معتقد است علیرغم فروکش کردن نمادهای بیرونی فعالیت کمپین، اما این حرکت دچار رکود نشده است. او میگوید: «من فکر میکنم به دو دلیل دیگری، اساساً فعالیت کمپین قبل از شروع اعتراضات یک سال اخیر فروکش کرده بود؛ یکی اینکه دو سال از تاریخ جمعآوری امضا گذشته بود. همانطور که میدانید تاریخ تعیین شده برای جمعآوری امضاها ابتدا یک سال بود و بعد یک سال دیگر تمدید شد و این دو سال تمام شده بود. علاوه بر آن، فشارهایی که قبل از اعتراضات یک سال اخیر علیه فعالان جمعآوری یک میلیون امضا در جریان بود، خودبهخود این جنبش را دچار رکود کرده بود. بنابراین من فکر میکنم، فعالانی که در عرصهی کمپین یک میلیون امضا مشغول فعالیت بودند، امروز عرصهی جدیدتری پیدا کردهاند و سعی میکنند در این عرصه به نقشآفرینی جدید دست بزنند. در عین حال نمیتوان گفت که کمپین دچار رکود شده است».
شهلا شفیق کنشگر کمپین یک میلیون امضا در فرانسه نیز معتقد است حرکت این کمپین هرچند نه به صورت خیابانی اما همچنان ادامه دارد. او میگوید باید بر اساس موقعیت کنونی، حرکت کمپین را تحلیل کرد. به اعتقاد وی همینکه بحثها و چارهجوییها در درون کمپین ادامه دارد، به معنای تداوم این حرکت است.
این جامعهشناس در عین حال میگوید روند سابق کمپین نمیتواند به همان صورت ادامه داشته باشد. خانم شفیق میگوید: «مسلماً نمیشود مانند سابق حرکت کرد. یکی از مشخصترین تغییرات در این زمینه، مسئلهی ارجاع دادن امضاها به نهادهای مختلف است. هرچند ارجاع نهایی امضاها به مقامات، با توجه به شرایط ایران، در خود کمپین هم صوری بود، اما امروز بازهم صوریتر شده است. به خاطر اینکه حتی برای بخش وسیعی از مردم این مسئله مطرح میشود که در چنین شرایطی ارجاع دادن این امضاها به یک نهاد چه معنایی دارد. ولی در عین حال شیوههایی در درون خود کمپین وجود دارد که آن شیوهها همچنان معتبرند. مثلاً شیوههای چهره بهچهره، شکل مبارزهی افقی- شبکهای و خواست برابری، نکاتی هستند که تداوم آنها کاملاً ممکن است».
تاثیر متقابل کمپین یک میلیون امضا و جنبش سبز
در طول یک سال پس از انتخابات از سوی فعالان جنبش زنان بسیار شنیدهایم که روش اعتراضی مردم در جنبش سبز، برگرفته از جنبش زنان است. بسیاری دیگر نیز گفتهاند که جنبش سبز جنبشی با روح زنانه بود. اما به راستی آیا جنبش سبز از جنبش زنان الگوبرداری کرده و اگر کرده چه چیزی در جنبش زنان قابل پیاده شدن در اعتراضات مردمی یک سال گذشته بوده است؟ و سهم کمپین یک میلیون امضا در این الگوبرداری چه میزان بوده است؟
کاوه مظفری میگوید جنبش سبز سه مشخصه از جنبش زنان و به طور خاص از کمپین یک میلیون امضا به ارث برده است: مدل کار شبکهای، رویکرد مطالبهمحوری و گفتمان برابریخواهی.
به گفتهی کاوه مظفری یکی از ویژگیهای جنبش زنان و به طور اخص کمپین یک میلیون امضا، الگوی کار شبکهای است. او میگوید برعکس سایر جنبشهای اجتماعی مثل جنبش کارگری و حتی جنبش دانشجویی که ساختار هرمی و کلاسیک دارند، کمپین یک میلیون امضا یک مدل جدید سازماندهی را مطرح کرد که جنبش سبز نیز همین روش را ادامه داد.
آقای مظفری در مورد رویکرد مطالبهمحوری کمپین و الگوبرداری جنبش سبز از آن چنین میگوید: «یکی دیگر از مواردی که میتوان گفت جنبش سبز را تحت تاثیر قرار داد، رویکرد مطالبهمحوری بود که در کمپین رواج پیدا کرد و اینکه فعالین کمپین با مطالبهی خاص وارد عرصه شدند. این فعالین دربارهی شعارهای کلان و آرمانی صحبت نمیکردند، موارد خاصی را مورد اشاره قرار میدادند و تغییر آنها را طلب میکردند. شبیه این اتفاق برای جنبش سبز هم در یک سال گذشته افتاد. در مقاطعی از جنبش سبز در یک سال گذشته، خیلی از فعالین سیاسی علاقه داشتند شعارهای کلان مطرح کنند. اما برخلاف تاریخ گذشتهی فعالیتهای سیاسی ایران، همیشه به آنان تذکر داده میشد که اگر میخواهید جنبش پیش برود، باید مطالبهی خاص داشته باشید. باید روی یک سری مطالبات حداقلی که تکثر جنبش را هم بتواند جوابگو باشد تمرکز کرد نه اینکه شعارهای کلان سر بدهیم».
کاوه مظفری گسترش گفتمان برابریخواهی در جنبش اعتراضات مردمی را نیز یکی دیگر از تاثیرات کمپین یک میلیون امضا بر این حرکت میداند. او به بیانیههای منتشرشده توسط نمایندگان جنبش سبز و اشارات مداوم آنان به برابری حقوقی اشاره میکند.
این فعال حقوق زنان در این مورد مثالی از طرح لایحه حمایت از خانواده در مجلس میزند و میگوید: «برای اینکه مثال راحتی از اینکه برابریخواهی کمپین به صورت آگاهی در جامعه نشت کرده است بزنم، میتوانم به نشانهای که امروز در مجلس در ارتباط با لایحهی حمایت از خانواده اتفاق افتاد اشاره کنم؛ در بحثی که در مورد یکی از مواد این لایحه جریان داشت، یکی از نمایندهها اصرار داشت که مخالفتاش با این ماده از لایحه به خاطر تبلیغات فمینیستها نیست. این دقیقاً نشان میدهد که فعالین کمپین در تبلیغات خود چقدر موفق بودهاند که حتی در صحن علنی مجلس نمیخواهند بپذیرند که دلیل مخالفتشان با این ماده از لایحه، تبلیغات کمپین و فعالان برابریخواه بوده است».
قانونمندی و استفاده هرچه بیشتر از روشهای مسالمتآمیز، الگوی دیگری است که به اعتقاد نسرین ستوده، جنبش سبز از کمپین یک میلیون امضا گرفته است. او در توضیح این روش میگوید: «رد پای گرایش جنبش زنان و بهویژه کمپین یک میلیون امضا به اینکه هرچه قانونمندتر و مسالمتآمیزتر خواستههای خود را بیان کند را در جنبش سبز میتوان به وضوح دید. علاوه بر این، جنبش زنان علیرغم همهی سرکوبهایی که در دهههای اخیر با آن مواجه بود، اما سعی میکرد راه خود را پیدا کند. هرگز در چند دههی اخیر شاهد آن نبودهایم که جنبش زنان بهکلی تعطیل شده باشد، بلکه با هر فشار و سرکوبی، جنبش زنان سعی میکرد راه جدیدتری برای خود باز کند. نمونهی آن هم بعد از سرکوب تجمع میدان هفت تیر بود. جنبش زنان همین تاثیرها را بر جنبش سبز هم داشته است. بهنظر میرسد، جنبش سبز بهتر است بعد از هر رکودی که دچار آن میشود، با روشهای قانونمندی شبیه همین کمپین جمعآوری یک میلیون امضا، از روشهای جدیدتری برای بیان خواستههای خود استفاده کند».
کاوه مظفری همچنین به استفادههایی که کمپین یک میلیون امضا از اعتراضات مردمی یک سال اخیر کرد اشاره میکند و میگوید: «سال گذشته تعداد زیادی از فعالین اجتماعی، تحت عنوان جنبش سبز، وارد صحنهی خیابانها شدند که زیاد سابقهی کنشگری اجتماعی نداشتند. بلکه بیشتر پتانسیل کنش اجتماعی بودند. کنشگران کمپین در سال گذشته توانستند با بسیاری از آنان ارتباط برقرار کنند و از این طریق توانستند هم بسیاری از آنان را با خودشان همراه کنند و هم گفتمان خود را به درون فضای جنبش سبز ببرند. همینطور که میدانید در بسیاری از بیانیهها، نوشتهها و صحبتهایی که طی سال گذشته در فضای سبز صورت گرفته، خیلی از مطالبات کمپین بیان شده است».
آیا کمپین یک میلیون امضا در جنبش حقطلبی مردم مستحیل خواهد شد؟
توقف، سکوت، رکود و یا فعالیت در سایه هرچه که نامش باشد اتفاقی است که در یک سال اخیر برای حرکتهای اجتماعی نظیر کمپین یک میلیون امضا افتاده است. آنچه در این یک سال بیش از همه به گوش رسید فریاد "رای من کجاست" بود و حق انتخاب آزاد و عادلانه.
اگر روال بر همین منوال ادامه یابد آیا خطر استحاله جنبشهایی نظیر کمپین یک میلیون امضا در جنبش سبز وجود دارد؟
کاوه مظفری با این نوع نگرش مخالف است. او میگوید اساسا جدا کردن اینچنینی حرکتهایی نظیر کمپین یک میلیون امضا از جنبش سبز کار درستی نیست. به نظر او جنبش سبز حرکتی است برای رسیدن به خواستههای جنبشهای دیگر. او میگوید: «مردم حق رأی میخواهند که بتوانند به حق طلاقشان برسند، مردم ایران حق رأی میخواهند که بتوانند به دستمزد برابر برای کار برابر برسند، مردم حق رأی میخواهند که بتوانند معیشت خود را ارتقاء بدهند. حق رأی فینفسه برای حق رأی، نمیتواند یک امر عام باشد. حق رأی در صورتی عام میشود که به سایر مطالباتی که مردم برای آن دارند تلاش میکنند، ربط پیدا کند».
به نظر کاوه مظفری شعار "رای من کجاست" مسیری است برای هدایت سایر خواستههای مردم و توافقی است بین تمامی جنبشهای اجتماعی موجود: «تمام این مطالبات میخواهد از طریق حق رأی و از یک مسیر دمکراتیک، خود را در جامعه پیاده کند. این توافقی است که بین این جنبشها درگرفته است. به این معنی نیست که این یک مطالبهی کلی است که ممکن است همه چیز را خودش دربر بگیرد و آن مطالبات در آن استحاله میشوند. اگر مطالباتی مانند حق طلاق و یا حقوقی که کارگران، مثلاً برای افزایش دستمزدشان درخواست میکنند وجود نداشت، حق رأی هیچ معنایی پیدا نمیکرد».
شهلا شفیق معتقد است استحاله کمپین یک میلیون امضا در جنبش سبز، خطری نیست که این حرکت را تهدید میکند بلکه خطر از نظر وی، عقب نشستن کمپین از خواستههای مطرحشدهاش به بهانه طرح خواستههای بزرگتر است: «به نظر من، یکی از ویژگیهای مهم کمپین این بود که از امکانات فراجسته بود. یعنی دایرهی امکان را شکسته بود و در مملکتی مانند ایران، خود شعار اصلی "تغییر برای برابری"، شعار خلاقهای بود که دایرهی امکان را میشکست. خطری که وجود دارد این است که با توجه به سرکوب شدید، به دایرهی امکان برگردیم. منظورم عقب کشیدن امنیتی نیست. چون بسیاری از فعالان زن، فعالان دانشجویی و یا فعالان جنبشهای دیگر، خیلی وقتها ناگزیرند حتی از کشور خارج شوند. اما طبعاً عقب کشیدن از نظر محتوایی و عقب کشیدن از شعارهای برابری به بهانهی همگامی با وضعیت موجود، در درازمدت به ضرر و زیان جنبش زنان تمام میشود».
ترویج گفتمان برابریخواهی، مطالبهمحوری، پیگیری خواستها با روشهای قانونمند و مسالمتآمیز، پرسشگری، خواستن و طلب کردن ـ هرچند مشروعیت آن کس که از او خواسته میشود زیر سوال باشد ـ حرکتی است که آن ۵۲ نفر اولیهی فرهنگسرای رعد، جمعی از آغاز کنندگان آن بودند.
آن ۵۲ نفر، اینک رقمشان به تعداد تک تک زنان و مردان برابریخواهی رسیده که تنها در طول یک سال گذشته بارها و بارها شعار حقطلبی و برابری سر دادهاند.
نهادینه شدن این گفتمان، همان مسیری است که انتهای آن برقراری حکومت قانون و دموکراسی خواهد بود.
میترا شجاعی
تحریریه: بهمن مهرداد