کشیش قبادی: خداوند چشم و قلب حاکمان ایران را بر روی حقیقت باز کند
۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبهبه گفته ناظران مسائل حقوق بشر در ایران، فشار بر اقلیتهای دینی بخصوص پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد افزایش یافته است. گزارشهای مختلفی از آزار و اذیت و بازداشت اهل سنت، پیروان اهل حق و بهاییان در چند سال اخیر منتشر شده است.
همچنین چندی پیش ویلسون عیسوی کشیش کلیسای آشوری کرمانشاه بازداشت شده بود. روز گذشته (سهشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۹) آقای عیسوی پس از ۵۴ روز با قید وثیقه آزاد شد. همچنین چند تن از شهروندانی که تازه به دین مسیحیت گرویدهاند در شهرهای اصفهان، شیراز و تهران دستگیر شدهاند. چند کلیسای مسیحیان نیز در گرگان، شیراز و تهران تاکنون بسته شده است.
قانع قبادی، کشیش کلیسای «پنطیکاستی» که در آلمان به سرمیبرد، در مصاحبه با دویچهوله از شرایط فعالیت مسیحیان در ایران میگوید.
دویچهوله: آقای قبادی، کشیش ویلسون عیسوی، پس از ۵۴ روز بازداشت، با قید وثیقه آزاد شدند. آیا از آخرین وضعیت او و اتهام یا اتهاماتی که به ایشان وارد شده، اطلاعی دارید؟
قانع قبادی: به خاطر محدودیت در خبررسانی، اطلاع دقیقی در مورد این پرسش شما وجود ندارد. اما تا آنجایی که اطلاع دارم، ظاهراً اتهام ایشان تعلیم به جامعهی فارسیزبان مسیحی در ایران است.
ایشان عصر یکشنبه از زندان آزاد شدهاند و وضعیت روحی بسیار خوبی هم دارند. همانطوری که وضعیت روحی ایشان همیشه خوب بوده است. کشیش عیسوی فعلاً در کنار خانوادهی خود هستند، اما گویا از ادامهی فعالیت در کلیسا و فعالیت تبلیغی و تعلیمی خود منع شدهاند.
آیا در حال حاضر، افراد دیگری از جامعهی مسیحی ایران در بازداشت به سر میبرند؟
بله؛ متاسفانه فشار بر جامعهی مسیحی ایران همیشه بسیار شدید بوده و در مدت اخیر شدت بیشتری نیز پیدا کرده است. ما همچنان کشیش یوسف ندر خانی را در زندان لاکان رشت داریم که بیش از شش ماه است در بازداشت به سر میبرند. یک زوج مسیحی به نامهای خانم آقاجری و آقای شفیعی در اصفهان در بازداشت بهسر میبرند. آنطور که شنیدهایم، گویا عزیز دیگری به نام واهیک آبرامیان، از هموطنان ارمنی ما به تازگی در تهران بازداشت شدهاند.
به نظر میرسد که خصوصاً در چند سال اخیر، فشار بر مبلغان مسیحی در ایران افزایش پیدا کرده است. به نظر شما، این شرایط دلایل سیاسی خاصی دارد؟ یا بیشتر به دلایل اعتقادی و ایدئولوژیک برمیگردد؟
اصولاً اینطور احساس میشود که هرگونه نظر، تفکر و باور دیگری غیر از همین باور تکقطبیای که در ایران وجود دارد، از جانب حکومت ایران غیرقابل پذیرش است. استنباط من این است که این شیوهی برخورد بیشتر بهخاطر جلوگیری از آشنا شدن جامعه و بدنهی شهروندان ایرانی با این تفکر و روشنگری است و این موضوع به نظر من، بیشتر یک رویهی مذهبی است.
چندی پیش یکی از اعضای مطالعات دفتر استراتژیک ریاست جمهوری ایران، نسبت به رشد ترویج آنچه که ایشان «مسیحیت صهیونیستی» نام نهادند، در تهران هشدار داده بود. شما اینگونه اظهارات را چقدر منطبق بر واقعیتها میدانید؟
در جامعهی ما میتوانند جلوی هرچیزی را در هر حوزهای با این پسوند بگیرند. مثلا شما میتوانید ورزش صهیونیستی، اقتصاد صهیونیستی و… داشته باشید. این پسوندها فقط برای جلوگیری از تاثیر این موضوعات بر بدنه و جامعهی ایران است.
ما اصولاً کاری به این صحبتها نداریم. چون واقعیت ما بسیار روشن است. ما از خدا صحبت میکنیم و صحبت کردن از خدا فقط میتواند تن و بدنهی طرف مقابلی را بلرزاند که احتمالا از خدا نباشد. وگرنه صحبت کردن از خداوند، چه مشکلی میتواند داشته باشد و چه کسی را به لرزه در میآورد؟
با توجه به فعالیت گستردهی مبلغان اسلامی در غرب و همچنین دفاتر تبلیغات اسلامی وابسته به جمهوری اسلامی در این کشورها، به نظر شما، برخورد دولت ایران با مبلغان دیگر ادیان در داخل ایران، چگونه قابل توجیه است؟
متاسفانه این برخورد اصلا قابل توجیه نیست. با هیچ منطق و حتی به نظر من، با هیچ سفسطهای هم قابل توجیه نیست. در حالی که در همین اروپا و در آلمان، هزاران مسلمان آزادانه و با امنیت کامل میتوانند راهپیمایی کنند، اعتقادات خود را بیان کنند، تبلیغ کنند، مسجد داشته باشند، فعالیت کنند و خیلی آزادانه و باامنیت کارهایشان را انجام بدهند، این حق متقابل عموماً در کشورهای مسلمان و یا در ایران که مورد بحث ما است، به هیچ شکلی وجود ندارد؛ چه مستقیم و چه غیرمستقیم.
کمااینکه حتی جامعهی مسیحیزادگان در ایران ـ آشوریها و ارمنیها ـ این امنیت را برای خودشان ندارند. الان سه کلیسای آشوری در ایران تعطیل شدهاند که جای تأسف بسیار است. کاری که ما میتوانیم بکنیم، این است که برای این عزیزان دعا کنیم و بخواهیم که خداوند چشم و قلب اینها را بر روی حقیقت باز کند.
مصاحبهگر: مهدی محسنی
تحریریه: بهمن مهرداد