کاهش صدور کالاهای آلمانی به ایران
۱۳۸۶ آذر ۴, یکشنبهموضوع گفتوگو با حسن شریعتمداری تحلیلگر مسائل سیاسی و اقتصادی ساکن هامبورگ، ظرفیت اجرای تحریم تجاری ایران و شیوههایی است که جمهوری اسلامی برای دورزدن انسدادها به کار میگیرد.
دویچهوله: خانم مرکل مصمم است به بخش اقتصاد آلمان توصیه کند که صدور کالا به ایران را محدود کند تا بین موازین سیاست خارجی و منافع تجاری آلمان ایجاد تناقض نشود. آیا اقتصاد آلمان، اصولا قادر به چشمپوشی از منافع تجاری خود در ایران هست؟
حسن شریعتمداری: بیگمان خانم مرکل این اقدام را خواهد کرد، ولی باید منتظر آینده شد و دید این اقدام در چه مقیاس در اقتصاد فیمابین ایران و آلمان و کاهش صادرات موثر میشود. همانگونه که سفیر آلمان در تهران گفته، ایران امکان این را دارد که از طریق کشورهای همسایه خریدهای خود را انجام دهد. از طرف دیگر، بدون یک تصمیم سیاسی بسیار موثر و ابلاغ آن به صنایع آلمان، شرکتها و کارخانجات آلمانی موظف به تبعیت از چنین سیاستی نخواهند بود. این چیزیست که هنوز انجام نشده و سطح فعلی صادرات آلمان به ایران ۵/۶(پنج ممیزشش) میلیارد هست که با توجه به اینکه مقداری از صادرات هم بطور غیرمستقیم انجام میشود، باید رقم واقعی را بیش از این دانست. به نظر من این پروسه اگر هم انجام بشود، چیزی نیست که از امروز به فردا امکان وقوع داشته باشد و بهرصورت طول خواهد کشید.
آلمان تاکنون در مقایسه با فرانسه و بریتانیا، در اعلام حمایت سریعتر از مواضع آمریکا در مناقشهی اتمی محتاط تر بوده چون دولتی ائتلافی دارد. اما چه میشود که خانم مرکل دستکم در سخن اینقدر سرسختانه موضع میگیرد؟
همانطور که خودتان گفتید، دولت یک دولت ائتلافیست و این سیاست باید در سطح سیاست خارجی آلمان، تنظیم و به اجرا گذاشته بشود. خانم مرکل مقداری با سخنان خودشان، عزم و ارادهی جدی جناحی از حکومت را اعلام میکند. ولی راه تبدیل این سخنان به یک نظام عملی در اقتصاد آلمان، راه نسبتا پیچیده است و باید منتظر بود و دید که آیا جناحهای دیگر در حکومت هم از این تصمیم تبعیت خواهند کرد یا نه.
از مدتها قبل بسیاری شرکتهای آلمانی مورد یورش مقامات امنیتی قرار میگیرند تا مبادا در کار دادوستد غیرقانونی و تسلیحاتی با ایران باشند و تحریم معاملات بانکی هم اخیرا شدت یافته است. تاثیر این فشارها بر تجارت خارجی آلمان با ایران چه خواهد بود؟
نظام بانکی تابع سیاست دولت نیست و بیشتر تحت فشار آمریکا این کار شده است. از سوی دیگر تحریم محصولاتی که مصرف دوگانه دارند، یک تحریم قانونی در سطح بینالمللیست و بنابراین مقامات دولت آلمان میتوانند شرکتهای مظنون به صدور این قبیل موارد و عدم اعلام آن را مورد بازرسی قرار بدهند. از طرف دیگر، محصولات صنعتی بسیار متنوع و پیچیدهاند وجنگها و تحریمهای قبلی تاریخ معاصرهم نشان میدهد که چنین مکانیسمهایی اغلب کاربرد بسیار محدودی دارند.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی هم، بر نیاز شرکتهای غربی برای منافع تجاری خود تاکید میکند. مسئولان جمهوری اسلامی تا کجا میتوانند بر شکنندگی منافع آلمان یا غرب تکیه کنند؟
با وجود اینکه ایران بازار بسیار خوبی برای کشورهای غربی و شرکتهای مهم اروپایی است، سطح معامله با ایران در مقایسه با سطح معاملات بینالمللی با آمریکا و کشورهای دیگر بسیار محدود است. اینرا مقامات حاکمیت ایران باید بدانند که اگر یک تصمیم جدی بر افزایش فشار اقتصادی گرفته شود، دیر یا زود این تصمیم اجرا خواهد شد و ایران نمیتواند با تحریک شرکتهای آلمانی و یا غربی به انجام معاملات بیشتر، جلوی این پروسه را بگیرد. هرچند میتواند اینجا و آنجا بعضیها را وادار کند که تن به چنین خطراتی بدهند و خودشان را در معرض تهدیدهایی از جانب مقامات دولتی قرار دهند ولی این هزینهی بسیار گزافی را به اقتصاد ایران تحمیل میکند. این یک مبارزهی فرسایشیست که در نهایت بازندهی آن منافع ملی ایران و اقتصاد ایران خواهد بود.
تلاشی که از سوی مقامات ایرانی در اعلام جایگزینی چین و روسیه در مبادلات تجاری اش میشود، چه دورنمایی میتواند داشته باشد؟ عملی هست؟
این در مورد برخی کالاها و بخشی از تکنولوژی عملیست. ولی بخش مهمی از آنها عملی نیستند، بخاطر اینکه قسمت مهمی از دانش فنی و محصولات کنونی، در انحصار پارهای شرکتهای اروپایی و آمریکایی قرار دارند. پارهای شرکتهای اروپایی، سهامداران بزرگ آمریکایی یا اعضای هیات مدیره آمریکایی دارند. اینها بینهایت محتاط هستند که این معاملات تاثیر سوء در روابط آنها با شرکای آمریکایی خودشان نگذارد. در روسیه و چین هم چنین شرکتهایی از این قبیل، زیاد وجود دارد. این جایگزین کردن هر چقدر هم قابل ملاحظه باشد، همهی احتیاجات وسیع مملکت را برآورده نمیکند. از طرف دیگر سطح دانش فنی و محصولات صنعتی بشدت پایین میآید و متناسب با محصولاتی میشود که چین و روسیه میسازند. این کالاها بههیچوجه قابل قیاس با محصولات اروپایی و آمریکایی نیستند.