چشمانداز مبهم هدفمندکردن یارانهها در ایران • مصاحبه
۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبهبحث هدفمندکردن یارانهها در ایران ظاهراَ به کلافی سردرگم بدل شده است. تصویب لایحه این کار به تنش و کشاکشی چندماهه میان مجلس و دولت راه برد و سرانجام هم هیچ کدام از این دو نهاد از آنچه مصوب شد، راضی نبود. کارشناسان مستقل نیز این لایحه را فاقد پشتوانه و مبانی علمی و آماری دقیقی میدانند و پیشبینی میکنند که اجرای آن با پیامدهای ناخوشایند برای اقتصاد ایران، لطمه به قشرهای آسیبپذیر، قدرقدرتشدن بیشتر دولت و فساد بیشتر دستگاههای دولتی توام باشد.
اینک که لایحه وارد مرحلهی اجرایی شده نیز، از همین ابتدا ابهامها و نابسامانیهای متفاوتی بروز کردهاند. به ویژه این پرسش که پس از حذف یارانهها، چه کسی و تا کی کمک مستقیم مالی از دولت دریافت خواهد کرد به موضوعی مهم در صحنهی سیاسی و اجتماعی ایران بدل شده است، به ویژه که در هفتههای اخیر، مراجع و نهادهای رسمی چندین بار شرایط و معیارهای دریافت کمک از دولت را عوض کردهاند.
سیمین ارمغانی، کارشناس اقتصادی در تهران، در گفتوگو با دویچه وله به برخی از پرسشها در بارهی بحثهای مربوط به اجرای لایحه هدفمند کردن یارانهها پاسخ داده است.
دویچه وله: در میان کارشناسان این اتفاق نظر وجود دارد که هر دولتی که بخواهد اقتصاد ایران را سر و سامان بدهد، ناچار است در جهت هدفمند کردن یارانهها اقدام کند. ولی تلاش دولت احمدینژاد در این رابطه، از همین ابتدا با بحثها و چالشهای خاصی روبرو شده است. فکر میکنید که مشکل در کجاست؟
سیمین ارمغانی: اولین مشکل نحوهی اجرای لایحه است. اصلا مشخص نیست چه کسی، چقدر و چطور یارانه دریافت میکند تا بخواهیم یارانهاش را کم یا تنظیم کنیم.
یکی از مهمترین عواملی که موجب میشود شما بتوانید یارانه را هدفمند کنید، این است که بدانید من نوعی، به عنوان گیرندهی این یارانه چقدر درآمد دارم و درآمد من چقدر واقعی است. اما ما این آمار را نداریم. چرا که در ایران سیستم مالیاتی وجود ندارد که بر اساس آن درآمد هر فرد و مالیاتی که میپردازد، مشخص باشد.
چون این سیستم وجود ندارد، همیشه این مشکل هست که مشخص نیست من با درآمد X تومان چقدر حقوق میگیرم و یا چقدر یارانه به من تعلق میگیرد. این مهمترین و اصلیترین مشکل در اجرای این لایحه است. در یک سری از جاها ما هزینههایی داریم که هیچ جا به حساب نمیآید. چون سیستم توزیع کالایی و درآمدیمان اصلا درست نیست.
الان بر اساس هزینه− درآمد خانوار دست به دهکبندی زدهاند. من نوعی همیشه هزینههایام را اعلام میکنم و لازم هم باشد، آن را بالاتر میگیریم، اما هیچوقت از درآمدهایام به درستی صحبت نمیکنم. با وجود یارانهها، من درآمدی غیرواقعی دارم، درآمدی دارم که بر اساس هزینهکرد زمان و وقتام حساب نشده است. طبیعی است که این مساله، مشکلات فراوانی ایجاد کند و به همین خاطر هدفمند کردن یارانهها بر اساس دهکبندی درست و قابل استنادی پیش نمیرود.
به این ترتیب یک دور باطل شروع میشود؛ در شرایطی که دولت و دستگاههای اجرایی اطلاعات چندانی از وضعیت اقتصادی مردم و درآمدها ندارند، پرداختن هدفمند یارانهها مشکل خواهد بود و هر دولتی زیر بار آن شانه خم خواهد کرد. اما بالاخره باید از جایی شروع کرد.
باید از آنجا شروع کرد که ابتدا قیمت تولیدمان را که بر اساس آن میخواهیم یارانه را هدفمند کنیم، واقعی کنیم. ما مشکلی به نام واقعی شدن قیمتها داریم. این واقعی شدن قیمتها یعنی این که اعلام کنیم هزینهی تمام شدهی تولید چقدر است. مثلا هزینهی تمام شده برای تصفیهی آب یا استخراج نفت را اعلام کنیم. در حال حاضر هیچکدام از این هزینهها را نداریم.
الان صحبت بر سر این است که تعرفهی آب بر چه اساسی باید تعیین شود. اما وقتی از مسئول مربوطه سؤال شده، پاسخ داده است که ما هنوز به قیمت نهایی نرسیدهایم و قیمت تمام شدهی هزینههای آب را نداریم. یا مثلا کسی نمیداند هزینهی یک بشکه نفت خام برای ایران چقدر است. هیچکس این هزینه را ندارد. چون هیچوقت محاسبه نشده است.
پیش از هرچیز، این هزینهها باید محاسبه شود و قیمتها بر اساس آن واقعی شود. وقتی قیمت واقعی شد، آن وقت میتوان یارانهی آن را نیز محاسبه کرد و حذف کرد.
خیلی از یارانههایی که الان دولت دارد به من نوعی پرداخت میکند، در حقیقت یارانه نیست، بلکه مابهالتفاوت درآمدیای است که دولت میپردازد، چون نیروگاههایاش بهینهسازی نشدهاند. الان ما بالای ۴۰درصد پرت برق در نیروگاهها داریم. چون این نیروگاهها سالها است بهینه نشدهاند و قسمت زیادی از هزینهای که از من گرفته میشود، هزینهی عدم بهرهوری در بخش تولید و به خصوص در بخش تولیدیای است که در دست دولت قرار دارد.
به نظر میآید که دولت در زمینهی اجرا، از جمله خیلی به اینترنت و رجوع مردم به سایتهای مرکز آمار متکی شده است. آیا اصولا ساختار اینترنت در جامعه طوری هست که همهی اقشار از این طریق بتوانند برای تعیین وضعیتشان مکاتبه و تماس داشته باشند؟
اینترنت حتی برای من نوعی، به عنوان کسی که در شهر بزرگ زندگی میکنم و به اینترنت دسترسی دارم، به راحتی در دسترس نیست. همچنان با محدودیت زمان، محدودیت خطی و مشکلات دیگری مواجه هستم. وقتی وضعیت شهرهای بزرگ به این شکل است، در شهرستانهای کوچکتر و کوره دههایی که برق به سختی وجود دارد، چطور مردم میخواهند با خط اینترنت تماس برقرار کنند. ضمن این که استفاده از اینترنت سواد و توانایی معینی را لازم دارد که بخش بزرگی از مردم هنوز از آن بیبهرهاند.
حتی اگر این سیستم هم درست عمل میکرد، با توجه به آن که این اولین تجربهای است که قرار است بین دولت و جامعه در زمینهای حساس (درآمد، هزینه و ...) تبادل اطلاعاتی انجام شود، تا چه حد اطلاعاتی که مردم و جامعه از خود میدهند، قابل اتکا است؟
واقعیتاش را بخواهید، خیلی قابل اتکا نیست! چون اولا با توجه به شرایط اقتصادی موجود، هیچکسی تمایل به راستگویی یا اصطلاحاً خوداظهاری ندارد. ثانیا از نظر شما، دولتی که همه جا دارد به شما دروغ تحویل میدهد، میتواند متوقع باشد که همه به او راست بگویند؟! مسلماَ نه.
موضوع دیگر این است که سیستم خوداظهاری یا راستگویی در مورد اطلاعات اقتصادی و یا اطلاعات دیگر، هنوز در کشور ما به آن صورت نهادینه نشده است. کسانی هم که در ارتباط با مالیاتهای مشاغل خوداظهاری میکنند، سیستم خاص خود را دارد و آن را نیز نمیتوان خیلی خوداظهاری نام نهاد. بلکه بیشتر اجبارهایی برای این کار وجود دارد.
بنابراین این مشکل وجود دارد. اما برای گام اول خوب است. شاید مردم یاد بگیرند این کار را انجام بدهند. ولی در عمل این دادهها خیلی قابل اتکا نخواهند بود. چون ما عملا بانک اطلاعاتی بیمهای هم نداریم که بشود از روی آن چک کرد.
با توجه به این که بسیاری از مردم حساب بانکیای به آن معنا ندارند، این مساله هم که قرار است یارانهها به حساب بانکی ملت ریخته شود، احتمالاَ مشکلساز خواهد شد.
بله همینطور است. مکانیسمهای پرداخت و پردازش این توزیع نیز دچار مشکلات خاص خود است.
طی ۲۰ سال گذشته پروژهای مختلفی برای ساماندهی اقتصاد ایران به اجرا گذاشته شده است؛ از جمله «طرح تعدیل اقتصادی» زمان آقای رفسنجانی و یا «طرح ساماندهی اقتصاد» آقای خاتمی. امروز هم پروژهی بزرگ هدفمند کردن یارانهها در دستور کار است. آیا میتوان این تصور را داشت که این لایحه وضعیت موفقیتآمیزتری از لوایح قبلی داشته باشد؟
متاسفانه خیر؛ چون زمانی که در حال تعدیل بودیم و بحث تعدیل و خصوصیسازی را پیش میبردیم، هنوز اندوختهای به عنوان اندوختهی مالی و معنوی برای مردم وجود داشت و مردم هنوز خیلی از جیبشان هزینه نمیکردند. فاصلهی توزیع درآمد و فاصلهی غنی و فقیر نیز در کشور چندان زیاد نبود.
اما الان به دلیل وجود طولانی مدت تورم دو رقمی در کشور که در ۵−۶ سال اخیر هم تورم بالای ۲۰درصد را تجربه کردیم، فاصلهی غنی و فقیر و توزیع درآمدها بسیار وحشتناک است. امروز فاصلهی توزیع و درآمد و ضریب جینی به ۹۹ / ۳ و حول و حوش ۴ رسیده است. فاصلهی ۱۰درصد غنیترین به ۱۰درصد فقیرترین افراد جامعه ۵ / ۱۴ است که رقم بسیار بالایی است. یعنی یک فرد غنی ۵ / ۱۴ برابر یک فرد فقیر درآمد و یا دارایی دارد.
در چنین شرایطی، هدفمند کردن یارانهها مردم را دچار مشکلات عدیدهای خواهد کرد. از جمله این که شکاف طبقاتی را یکباره زیاد میکند. همیشه گفته شده که با هدفمند کردن یارانه، به طور قطع ما یک جهش قیمتی و جهش تورمی خواهیم داشت. به قول خودشان، اگر کسی یک متر زمین داشته باشد، یکباره قیمتاش بالا میرود و داراییهای فرد افزوده میشود. همین موجب میشود که اختلاف طبقاتی به شدت افزایش پیدا کند.
آیا همهی این پیامدها ممکن است موید این پیشبینی باشد که اجرای این لایحه وسط کار متوقف خواهد شد و به بایگانی خواهد رفت؟
دقیقا؛ این لایحه نیز مانند لایحهی تعدیل اقتصادی که در جایی عملا متوقف شد، اگر با شیوهی فعلی ادامه پیدا کند، مطمئناً متوقف خواهد شد.
مصاحبهگر: فرید وحیدی
تحریریه: بهمن مهرداد