چشمانداز جهان عرب: مدل ایران یا ترکیه؟
۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعهرسانههای آلمان، در روزهای گذشته بیش از پیش به تفسیر ناآرامیهای اخیر تونس و مصر پرداختهاند. از جمله مسائل مورد بررسی در این رسانهها، تأثیر خیزش مردم تونس بر کشورهای منطقه بوده است. مفسر روزنامهی معتبر "دیولت" در این رابطه ضمن تأکید بر نقش تعیینکننده و مثبت فیسبوک و تویتر در پخش سریع خبرهای مهم این رویدادها، مینویسد که کشورهای جهان عرب، در صورت تأثیرپذیری از خیزش تونس، "دو الگوی سیاسی ایران و ترکیه" را پیشرو دارند.
نظر مثبت به ترکیه
این روزنامه سپس به توضیح ویژگیهای دولت ترکیه میپردازد و نقش اروپا را در گسترش روابط و مناسبات دموکراتیک در این کشور كه راه "اسلام میانهرو" را برگزیده، برجسته میسازد. "قدرتگیری و نفوذ" روزافزون ترکیه در منطقه نیز، یکی از نکات مورد بررسی این مقاله است، که بیتأثیر بر "ایجاد محبوبیت این کشور در جامعهی عرب" نیست. از دید این مفسر، ترکیه توانسته است در ماههای گذشته، نظر مثبت "جهان عرب" را به خود جلب کند. این روند به ویژه پس از انتقاد شدید ترکیه به اسرائیل، به دلیل حملهی نظامی این کشور به کشتی کمک رسانی گروههای مستقل ترکیه که در سال ۲۰۱۰ راهی غزه بود، تقویت شده است.
روزنامهی "دیولت"، در پایان تفسیر خود بدون اشاره به زمینهها و چگونگی "الگوبرداری" جهان عرب از حکومت ایران، مینویسد: «این که تصور کنیم، دموکراسی در جهان عرب پس از ناآرامیهای تونس به راحتی قابل پیادهشدن است، خالی از خطر نیست. با اینحال این نظر که هیچچیزی تغییر نخواهد کرد، هم تصوری بیش نیست.»
مصر، تونس دوم؟
مفسر هفتهنامهی "دیتسایت"، به طور مشخص به تأثیر ناآرامیهای تونس بر کشور مصر میپردازد و این پرسش را مطرح میکند که "آیا نمونهی تونس به مصر قابل تسری است؟"
این مقاله ابتدا به "تفاوتهای" بین جامعهی تونس و مصر در حال حاضر میپردازد و نتیجه میگیرد که از نظر اقتصادی و سیاسی، تفاوت چشمگیری در این کشورها به چشم نمیخورد: «بیکاری و فقر در هر دو کشور بیداد میکند. تضعیف جنبش اعتراضی و تحت فشار قراردادن نیروهای اپوزیسیون، از ویژگیهای مشترک هر دوی این کشورهاست. تنها تفاوت، در میزان و گستردگی این ناهنجاریهاست.»
روزنامهی "دیتسایت"، سپس به دلایل وقوع "انقلاب یاس" در تونس اشاره میکند و "نابسامانیهای اقتصادی، فساد و رشوهخواری و سرکوب دولتی" را از جملهی عوامل تعیینکنندهی آن میداند. مفسر این روزنامه، در تحلیل ریشههای این "انقلاب" مینویسد: «در بیستسال گذشته،تونس از نظر اقتصادی به پیشرفتهای چشمگیری دست یافت. در نتیجه، قشر میانهای در جامعه شکل گرفت. این قشر تحصیلکردهتر از قشر مشابه خود در مصر است و از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، انتظارات بیشتری دارد. اما در حالیکه این قشر و توقعاتش رشد میکرد و بیشتر میشد، دولت بن علی بر فشارهای سیاسی خود میافزود. از اینرو عدم وجود آزادی دو چندان محسوس میشد و به این ترتیب، نارضایتی گسترش مییافت.»
رشوهخواری رفاهساز
مفسر این روزنامه همچنین به شیوههای رشوهخواری در تونس و مصر اشاره میکند و پیامدهای آن را در این دو کشور متفاوت میداند: «رشوهخواری در مصر، به ایجاد یک سیستم خاص منتهی شده که تا زمانی که رژیم برقرار است، برای قشر اجتماعی خاصی رفاه بههمراه دارد. رشوهخواری در تونس، نتیجهی عکس داشت. از یک سو جیب صاحبان قدرت را به نحو باورنکردنیای ُپر کرد و از سوی دیگر، شمار این رشوهخواران چندان اندک بود که رفاه ناشی از آن به قشرهای دیگر جامعه نرسید. وقتی به یک قشری منفعتی نرسد، این قشر هم کمتر آمادهی حفظ مناسبات کهنه است.»
ارتش و سرکوبی دولت
چگونگی سرکوب گروههای دموکرات از سوی نیروهای دولتی و ارتش در دو کشور نیز از نکاتی است که این روزنامه به آن میپردازد. به نظر نویسندهی مقاله، ارتش تونس سالهاست که خود را از مسائل داخلی کنار کشیده است. ولی «ارتش مصر، برعکس، در سهدههی گذشته تجربههای زیادی در این زمینه بهدست آورده است. این ارتش میتواند، در صورت لزوم، از مبارک که خود افسر ارتش بوده، پشتیبانی کند».مفسر روزنامهی "دیتسایت"، سرانجام در پایان مقالهی خود، "دو درسی که مردم تونس به مصریها دادهاند"، این گونه توضیح میدهد: «درس اول این که، انسانها میتوانند علیه یوغ استبداد و گلوله برخیزند. و دوم این تجربه که چقدر سریع میتوان رژیمی را که بهظاهر با ثبات مینماید، سرنگون کرد.»
FF/KG