چرخش در سیاست امنیتی- دفاعی آمریکا
۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبهروزنامه آلمانی دی ولت در تحلیلی نسبتاً مشروح، نگاهی به پیشینه سپر دفاع موشکی آمریکا برای مقابله با موشکهای دوربرد (بالیستکی) انداخته است. واشنگتن با اعلام چشمپوشی از ساخت سامانههای موشکی در لهستان و جمهوری چک سبب نومیدی و سلب اعتماد از همپیمانان وفادار خود در اروپای شرقی شده است.
"جنگ ستارگان" و دستاوردهای دیپلماتیک آن
در ۲۶ سال پیش رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا، با اعلام استقرار سپر دفاعی موشکی در فضا طرحی را ارائه داد، که به لحاظ فنی توفیقی چندانی نداشت و عملاً نیز هیچگاه به اجرا در نیامد، اما برنامه دفاع موشکی ریگان، که به نام "جنگ ستارگان" (SDI) شهرت یافت، به لحاظ سیاسی دستاوردهای باورنکردنی به همراه داشت.
جورج بوش، رئیسجمهور پیشین آمریکا، نیز با برنامه دفاع موشکی در صدد بود، که با خطرات و تهدید موشکی ایران مقابلهای موثر کند.
بارک اوباما با تغییر در سیاست دفاعی آمریکا و با لغو برنامه گذشتهی پنتاگون میکوشد، سامانهی موشکی کمهزینهتری را در دریای مدتیرانه مستقر سازد. به گفته کارشناسان نظامی، این سامانهی جدید متحرک بوده و با بکارگیری موشکهای اس ام ۳ بر روی ناوهای جنگی آمریکا قادر به مقابله با تهدیدات موشکی ایران است.
دی ولت به نقل از روزنامه "نیویورک تایمز" مینویسد: برنامه ریگان در سال ۱۹۸۳ «گرچه به لحاظ تکنیکی ناموفق بود، اما در عرصه دیپلماتیک پیروز گشت.» ظاهراً برنامه جدید اوباما برخلاف پروژه "جنگ ستارگان" است. انصراف اوباما از سپر دفاع موشکی، به لحاظ دیپلماتیک فاجعهآمیز به نظر میرسد. این تصمیم در نظر متحدان آمریکا بدین گونه تعبیر میشود، که گویا آمریکا پس از پایان جنگ گرجستان، خواهان نزدیکی هرچه بیشتر به مسکو است.
به نوشتهی دی ولت، واقعیت این است که تهدیدات برنامه "جنگ ستارگان" زمینه را برای دیدار میخائیل گورباچف و رونالد ریگان در سال ۱۹۸۶ در ریکیاویک (ایسلند) فراهم کرد. در پی این دیدار، قراردادهای گسترده و مهمی در زمینه خلعسلاح میان دو ابرقدرت به امضاء رسید.
ریگان در آن زمان میپنداشت، که با استقرار سپر موشکی "جنگ ستارگان"، دوران موشکهای اتمی برای همیشه به پایان خواهد رسید. شوروی نیز در آن مقطع به لحاظ فنی و یا مالی قادر به رقابت با آمریکا نبود و سرانجام مجبور به تسلیم شد.
سپر دفاع موشکی همچون ابزاری سیاسی
به این اعتبار برای بارک اوباما نیز سپر دفاع موشکی همچون ابزاری سیاسی برای تغییر مناسبات میان واشنگتن و مسکو به شمار میآید، گرچه این تغییر سیاست، خشم و سرخوردگی شدید سیاستمداران لهستان و چک را بدنبال داشته است.
دی ولت به نقل از "یان ویدیم"، رئیس کمیسیون دفاعی جمهوری چک، مینویسد، اوباما «بزدلی است، که در مقابل روسیه مجبور به عقب نشینیهای مداوم» شده است. به گفته ویدیم تصمیم جدید اوباما «خیانتی در حق همپیمانان تلقی میشود. اگر اوباما با درخواست جدیدی به سوی ما آید، من نخستین کسی خواهم بود، که با آن مخالفت میکند.»
به گفته رونالد آسموس، کارشناس آمریکا در مسایل اروپای شرقی، «موافقت لهستان و جمهوری چک با برنامهی سپر دفاع موشکی بوش به خاطر مقابله با موشکهای دوربرد ایران نبوده، و بیشتر ناشی از بیاعتمادی کشورهای اروپای شرقی از پیمان نظامی ناتو بوده است.»
پیامدهای "سیاست خارجی نرم" اوباما
در گزارش دی ولت آمده است، پس از اسراییل، حال کشورهای اروپای شرقی نیز احساس میکنند که از سوی آمریکا تنها گذاشته شدهاند و به توافقات پیشین با واشنگتن نمیتوان اعتماد چندانی داشت. لهستان و جمهوری چک، گرچه اعتقاد واقعی به جنگ علیه عراق نداشتند، اما به خاطر همراهی با آمریکا به عنوان متحد استراتژیک خود در جنگ شرکت جستند. در آینده واشنگتن با مشکلات زیادی برای جلب همکاری کشورهای اروپای شرقی روبرو خواهد بود.
دی ولت در ارزیابی از دستاوردهای سیاسی تصمیم جدید اوباما میافزاید، «اوباما به لحاظ سیاسی دست به ریسکی بزرگ زده است، او باعث رنجش همپیمانان وفادار خود شده ، بیآنکه از مسکو امتیازی گرفته باشد، این نقطه ضعف "سیاست خارجی نرم" اوباما به حساب میآید. تاکنون ایران و کرهشمالی نیز به سیاست باز اوباما پاسخی مناسب ندادهاند.»
دی ولت در پایان مقاله یادآور میشود که مسکو تاکنون در هیچ زمینهای به آمریکا نزدیک نشده و خواهان افزایش فشارها بر تهران نیز نیست. اما بارک اوباما باید سرانجام زمانی به مردم آمریکا نشان دهد که تغییر سیاست خارجی واشنگتن تنها سبب ایجاد فضایی مطلوب نشده، بلکه نتایجی مشخص را نیز درپی داشته است.
SI/SA