چرا از فراخوان تکبیر به مناسبت روز قدس استقبال نشد؟
۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبهشورای هماهنگی راه سبز امید به مناسبت روز قدس بیانیهای منتشر کرده و از همگان خواسته بود ساعت ۱۰ شب پنجشنبه (۳ شهریور/۲۵ اوت)، در پشتبامها "الله اکبر" بگویند. بهنظر معترضان داخل ایران از این بیانیه هم چون ماههای ابتدایی پس از انتخابات، استقبال نشد.
دلیل عدم استقبال عمومی از "فراخوان تکبیر" چیست؟ "استفاده از روزهای حکومتی همراه با شعارهای مذهبی" یا "افزایش سرکوب معترضان"؟
بشنوید: میزگرد دلایل عدم استقبال از فراخوان تکبیر
دویچه وله: آنطور که پیداست از فراخوان"تکبیرگویی به مناسبت روز قدس" همچون ماههای ابتدایی پس از انتخابات استقبال نشد. دلیل چیست؟
مسیح علینژاد: همان طور که از اسم شورای هماهنگی پیداست، باید هماهنگ کننده همه گروههای معترض جنبش سبز باشد. ولی واقعیت این است که چنین نکرده و اتفاقاً بیشتر گروههای معترض را ناهماهنگ کرده است. دلیل اصلی این است که در تمام این مدت، از این شورا هیچ حرکتی که در راستای هماهنگسازی گروههای معترض باشد دیده نشد. مردم نمیتوانند تنها زمانی که دیکتاتوری سقوط کرده باشد یا اتفاقی خود به خود افتاده باشد و شورای هماهنگی به پیوست آن اتفاق بیانیه صادر کند، اعتماد کنند.
برخیها نقد میکنند که شعار "الله اکبر"، شعار خوبی نبوده، یا برخیها معتقدند که پتانسیل اعتراض در جامعه وجود نداشته است. ولی من فکر میکنم هم شعار "الله اکبر" امتحان خود را در روزهای اول جنبش پس داده و هم این که واقعا براساس تجربهی شخصی خودم فکر میکنم اتفاقا پتانسیل اعتراض در ایران وجود دارد. فقط شورای هماهنگی توانایی بالقوه کردن این پتانسیل را ندارد. در تمام این مدت شورای هماهنگی که میتوانست مشخصا تحت همین عنوان هماهنگ کننده باشد، حتی گروههایی که همفکر و هماندیشتر به این مجموعه بودند را متفرق و ناهماهنگ کرده است.
آیا استفاده از روزهای حکومتی همراه با شعار مذهبی، میتواند دلیلی برای عدم استقبال بخشی از به اصطلاح معترضان، جنبش سبز از فراخوان تکبیر باشد؟
روح الله شهسوار: این مسئله دلیل اصلی نیست، بهویژه انتخاب روزهای حکومتی که حداقل در این مورد اصلا مصداق ندارد. یکی از بهترین هماوردهایی که سبزها عرصهی خیابان را فتح کردند، اتفاقا روز قدس بود. این نقطهی اصلی این قضیه نیست. بیشتر شرایط داخلی ایران است که تعیین کنندهی این مسائل است و چندان هم به گروههای سیاسی و حتی اجتماعی ربطی ندارد.
به دلایل مختلف در حال حاضر، فضای عمومی جامعهایران کشش و پتانسیل چنین حرکتهایی را ندارد. البته خانم علینژاد هم به این قضیه اشاره کردند که میشود طراحی دیگری کرد. انداختن همهی این طراحیها به گردن شورای هماهنگی، فکر نمیکنم کار درستی باشد. من هم چنین نقشی برای شورای هماهنگی متصور نیستم. فکر میکنم خود جامعه و اتفاقا گروههای خیلی کوچکتر باید بنشینند، برنامهریزی و طراحی کنند.
اگر درست متوجه شده باشم منظور آقای شهسوار این است "عدم استقبال از فراخوان تکبیر" خیلی ربطی به مذهبی یا غیرمذهبی بودن این فراخوان ندارد. آقای نفیسی شما موافقید؟
رسول نفیسی: باید دو نکته را دربارهی جامعهی ایران بگویم. نکتهی اول این که جنبشهای اعتراضی ایران، هیچ وقت روی نقشه و حساب و برنامهریزی عمل نکرده و یکباره مثل سیل بهاری بیرون میزند و نتایجی که برآن مترتب است را میدانید.
موضوع دوم اینکه درحال حاضر جامعهی ایران در حال اندیشیدن به خود است. به راه چارهای برای برخورد با رژیم تقریبا جدید ایجاد شده در ایران است. هنوز راه چارهای برای برخورد با رژیم سلطنت مطلقهی آقای خامنهای نیافته است. حرکت اعتراضی که به نام جنبش سبز صورت گرفت، متعلق به زمانی بود که هنوز سیستم، بهرهای از تفکر دموکراتیک داشت. ولی در حال حاضر هیچ گونه آثاری از آن تفکر و مماشات با مردم ملاحظه نمیشود.
گفتن الله اکبر در یک تظاهرات دولتی، معنایی نداشت. چون راهی کهنه و متعلق به رژیم گذشته بود. موضوع بعدی این است که متاسفانه این اتفاق نشان میدهد، چه قدر رهبری جنبش سبز یا آن شورای هماهنگی با بدنهی جنبش بیارتباط است.
خانم علینژاد، به چه دلیل فکر میکنید انتخاب شعار "الله اکبر"، انتخاب مناسبی بوده است؟
مسیح علینژاد: نه، تأکید میکنم که الزاما من با این شعار در این شرایط موافق نبودم. تاکید من این بود که اتفاقا اگر مردم بدانند اندیشهای پشت این اعتراض خواهد بود، برنامهی منسجمی خواهد بود، حتی کسانی که اعتقاد به شعار مذهبی ندارند، ثابت کردهاند که همراه، همگام و همپا با آقایان موسوی و کروبی شعارهای مذهبی دادهاند. ولی چون شورا به زیبایی و به قدرتمندی نتوانست حتی آقایان موسوی و کروبی را نمایندگی کند، مردم به این شعار هم تن ندادند.
حداقل شورای هماهنگی باید صدای آقایان موسوی و کروبی که در حصر هستند را به مراتب بلندتر از صدای داخل مطرح میکرد. ولی میبینم کسانی که در داخل ایران هستند بیشتر اعتراض میکنند. خانوادههایی که زیر سرکوب و فشار هستند، بیشتر جلسات هماهنگ کننده دارند.
آقای نفیسی اشاره کردند که این حرکت اعتراضی در شرایط فعلی هنوز راه خودش را پیدا نکرده است...
روحالله شهسوار: میخواهم نکتهای در مورد مسائل قبلی مطرح کنم و بعد به این مسئله بپردازیم. ببینید، اتفاقا به نظر من شورای هماهنگی الان همان نقش آقایان موسوی و کروبی را ایفا میکند. در هیچ دورهای آقایان موسوی و کروبی بهعنوان هماهنگ کنندهی گروههای سیاسی نبودند.
بخش عمدهای از راهکارهایی که تاکنون شورای هماهنگی اندیشیده، ممکن است خوب یا بد بوده باشد. ولی رخداد اخیر نمیتواند آزمونی باشد برای موفق بودن یا نبودن شورای هماهنگی. اتفاقا حوادث بعد از ۲۵ بهمن یا بهویژه روز ۲۲ خرداد و راهپیمایی سکوت، از آن راهکارهای خلاقانهای است که باید به سمت آن حرکت کنیم و مدام کارهایی که قبلا انجام میدادیم را تکرار نکنیم.
از این به بعد چه طور؟ آقای نفیسی بدنه جنبش اعتراضی که به قول شما راه خود را پیدا نکرده چه نسبتی با استفاده معترضان از روزهای حکومتی همچون روز قدس دارد؟
رسول نفیسی: جامعه ایران در حال دروننگری است. در حالاندازه گیری وسعت سرکوبی است که از انتخابات ریاست جمهوری تا به حال صورت گرفته است. جامعه در حال فکر کردن به این است که با این سرکوب چه کار باید کرد.
دولت ایران دو راه پیش پای مردم ایران گذاشته است. یکی اینکه مردم انقلاب کنند، یکی هم اینکه به کلی ساکت باشند. مردم ایران از جریانات خشونتآمیز انقلاب دلزده هستند و به انقلاب رو نمیکنند. بلکه علاقهمند هستند از راه مسالمتآمیز امور را تا حدی حل و فصل بکنند. تضادی که در جریان جنبش سبز وجود دارد ناشی از همین مسئله است.
از یکطرف خواستار حرکت در درون جریانات حکومتی و اعمال مسالمتآمیز است و از طرف دیگر ناموفق است، دقیقا به همین علت است که دولت در مقابل مردم راهی جز انقلاب باقی نمیگذارد. آن هم با توسل به خشونت و با کمال تاسف شبیه به لیبی و سوریه.
به نظر این تناقض تا به جایی برسد، با این مشکلات روبهرو خواهیم بود. نباید گروه خاصی را سرزنش بکنیم ولی از گفتههای آقای امیرارجمند لااقل برای من این موضوع مشخص شد که بین خواستههای رادیکال و ریشهای مردم و آن خواستها و آن پروژهای که رهبران جنبش سبز و شورای هماهنگی دارند، شاید توافق چندانی وجود نداشته باشد.
حسین کرمانی
تحریریه: عباس کوشک جلالی