چرا احمدینژاد اخیرا از "ضرورت آزادی" سخن میگوید
۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه
محمود احمدینژاد روز شنبه (۱۱ آذر/اول دسامبر) طی سخنانی در اولین کنگره ملی بزرگداشت میرزا کوچک جنگلی، خطهی گیلان را "ذخیره فرهنگی و تاریخی" دانست. وی میرزا کوچکخان را "مردی از تبار نیکان و پاکان" توصیف کرد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، احمدینژاد با بیان اینکه انسان برای رسیدن به نقطه اوج نیازمند عواملی است، گفت که مهمترین این عوامل "عدالت، کرامت، استقلال و آزادی است و به نظر من مهمترین از میان این عوامل، آزادی است، زیرا آزادی ریشه همه ارزشها و عواملی است که انسان را بالا میبرد".
احمدینژاد: انسان منهای آزادی بیمعناست
احمدینژاد که در ماههای گذشته خود و اطرافیانش هدف آماج حملات محافظهکاران هوادار آیتالله خامنهای در مجلس و قوه قضائیه قرار داشت، این اواخر تغییری آشکار در نظراتش دیده میشود.
او در کنگره بزرگداشت میرزا کوچکخان جنگلی با تاکید بر "ضرورت آزادی"، گفت: «انسان منهای آزادی بیمعناست... زیباترین اقدام انسان اگر با انتخاب آزاد نباشد، بیارزش است. در حالت اجبار و اکراه، کفر و ایمان یکسان است و ایمان زمانی ارزش دارد که با انتخاب آزاد همراه باشد.»
احمدینژاد در حالی از "آزادی و حق انتخاب" سخن میگوید که هنوز دهها نفر از معترضان انتخاباتی که او در آن "برنده" اعلام شد در حبس بهسر میبرند و دو نامزد رقیب او، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، در حصر و زندان خانگی گرفتارند. میلیونها نفر در اعتراضهای مسالمتآمیز به نتایج انتخابات ریاست جمهوری شرکت داشتند، اما محمود احمدینژاد آنها را "خش و خاشاک" خواند.
همزمان با تغییر رویکرد احمدینژاد، این پرسش نیز در محافل سیاسی ایران بهطوری جدی مطرح است، که انگیزهی این حرف و حدیثهای تازه او چیست؟ چرا احمدینژاد این اواخر حرفهایی میزند که پیشتر از سوی اصلاحطلبان و حتی مخالفان جمهوری اسلامی مطرح میشد؟
سه تفسیر از موضعگیریهای اخیر احمدینژاد
علیرضا علویتبار، جامعهشناس که به اصلاحطلبان ایران نزدیک است سه سناریو یا تفسیر در مورد این تغییر رویکرد احمدینژاد مطرح کرده است.
علویتبار که با روزنامه "اعتماد" (شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱) مصاحبه کرده میگوید: «به نظر من، سه تفسیر متفاوت از موضعگیریهای جدید احمدینژاد میتوان به دست داد؛ اول اینکه بگوییم مجموعه این مواضع، یک بازی طراحیشده برای ایجاد یک فضای رقابتی و نیز ایجاد نوعی اپوزیسیون نمایشی است؛ اپوزیسیونی که در انتخابات کارکرد داخلی دارد ...مطابق این تفسیر، موضعگیریهای جدید احمدینژاد برآمده از یک برنامه کنترل شده است و هدف آن هم زمینهسازی برای پرشدن خلا اصلاحطلبان است.»
به اعتقاد علویتبار، «تفسیر دوم این است که احمدینژاد احساس کرده که در حال حذف شدن از دایره حاکمیت است و آیندهای ندارد؛ بنابراین با طرح این مباحث، درصدد ایجاد فضای لازم برای چانهزنی و امتیاز گرفتن است تا عمر سیاسیاش در نظام جمهوری اسلامی به پایان نرسد».
تفسیر سوم به نظر این جامعهشناس این است که «احمدینژاد با توجه به مجموعه شعارها و اقدامات اقتصادیاش، مثل پرداخت یارانهها و شعارهای عدالتطلبانه، میتواند خاطره خوبی از خودش به جای بگذارد و این خاطره در افکار عمومی، سرمایهای میشود برای تداوم حضور سیاسی او؛ اما با به بنبست رسیدن سیاست اقتصادیاش به علل گوناگون، الان احساس میکند که با تصویر نامطلوبی صحنه سیاسی ایران را ترک میکند و هیچ سرمایه معنوی و اجتماعیای برای خودش ایجاد نکرده است. به همین دلیل، در حال تغییر روش است تا بلکه به شیوه دیگری، بتواند سرمایه اجتماعی لازم را کسب کند».
علویتبار درمصاحبهاش با روزنامه "اعتماد" میگوید، احمدینژاد «قبلا به اقشار فقیر توجه نشان میداد ولی الان به اقشار متوسط و بالای جامعه ایران مایل شده است. یعنی میخواهد این تصویر را در ذهن اقشار مدرنتر و آزادیخواهتر جامعه ایران از خودش بر جای بگذارد که من به دنبال احقاق حقوق ملت بودم ولی اجازه چنین کاری را به من ندادند. در واقع، مطابق این تفسیر، او میخواهد با چهرهای مظلوم و جذاب - از لحاظ سیاسی - برای طبقاتی که خواستار مشارکت و آزادی سیاسیاند، عرصه سیاسی را ترک کند.»
از نظر علویتبار، تفسیر دوم از همه قویتر است: «احمدینژاد میخواهد پیش از اینکه همه نهادها و امکانات قانونی را از دست بدهد، وارد چانهزنی شود و بقای این جریان را در عرصه سیاسی ایران تضمین کند. او میداند بعد از انتخابات، دیگر هیچ امکان قانونیای برای این چانهزنی نخواهد داشت و باید مثل بقیه نیروها، به امکانات اجتماعی خودش تکیه کند، نمیتوانند با تکیه بر نیروها و امکانات اجتماعی خاصی، وارد چانهزنی با مراکز قدرت شوند.»
علویتبار در ادامه این مصاحبه میافزاید تاکید او بر تفسیر دوم «این معنا نیست که دو تفسیر دیگر نادرست است. ممکن است بخشی از حاکمیت مایل باشد احمدینژاد سناریوی اول را پیش ببرد؛ ممکن است برخی مراکز قدرت، مایل باشند احمدینژاد ولو ناآگاهانه، نقش اپوزیسیون را، البته در حد و اندازهای قابل کنترل، در انتخابات ریاستجمهوری آتی بازی کند. از سوی دیگر، سناریوی سوم هم میتواند هدف دوم احمدینژاد باشد. یعنی او ابتدا در پی امتیاز گرفتن از حاکمیت در فرآیند چانهزنی باشد و اگر این هدفش محقق نشد، به سراغ سناریوی سوم برود.»
این جامعهشناس معتقد است: «احمدینژاد در موقعیتهای خاص، گاهی انتخابهای تاکتیکی هوشمندانهای دارد ولی در بلندمدت و به لحاظ استراتژیک، موفق نیست.»