پولهای آزادشده چگونه مدیریت خواهد شد؟
۱۳۹۴ تیر ۲۴, چهارشنبهدویچه وله: آقای منصور، یکی از مهمترین تاثیرات توافق هستهای بازشدن راه پولهای مسدود شده ایران است. گفته شده در ابتدا ماهانه هفتصد میلیون دلار آزاد میشود و با اجرایی شدن توافق هم سخن از آزاد شدن صدوبیست میلیارد دلار است . اما بسیاری در ایران نگراناند که این پولها درست مدیریت نشود و بهجای راهانداختن تولید و پروژههایی برای توسعه، به افزایش واردات و رانتخواری و فساد بیشتر دامن بزند. چشمانداز پس از تحریمها در اقتصاد ایران به نظر شما تحت تاثیر چه عواملیست؟
حسن منصور: یکی از موارد بسیار مهم در این تحریمها تحریمهای بانکی و آزادشدن پولهای ایران است که این پولهای ایران بین صد تا صدوپنجاه میلیارد دلار گفته شده. طبیعیست که تمامی این رفع تحریمها زمان خواهد برد. فعلا ما سند اولیه را داریم که گام بسیار بزرگیست، ولی تا به مرحلهی اجرا برسد حداقل هفت هشت ماه و حداکثر ممکن است یکسال و یا بیشتر طول بکشد. بستگی به این دارد که طرفین بهویژه ایران چگونه تعهدات خودش را اجرا بکند و این تعهدات را به تایید سازمان انرژی اتمی برساند. اما اینکه اشاره فرمودید به مسئله پولها. ایران نیازمند شدید به این پولها است. نیازهای سرمایهگذاری برای ایران خیلی زیاد است، نیازهای حتی مصرفی در ایران خیلی زیاد است. در نتیجه لابد بخشی از این صرف واردات خواهد شد و بعد بخش بزرگی باید صرف واردات سرمایهای برای سرمایهگذاری شود. در پرتو اینها باید به این نکته توجه کرد که درست است این گام برای شکستن تحریمها برداشته شده، ولی ساختار درونی ایران نه از نظر اقتصادی و نه از نظر سیاسی و توزیع قدرت دگرگون نشده. به این ترتیب خیلی نمیشود امیدوار بود که این پولهایی که به دست ایران واصل میشود واقعا به درد مردم بخورد. بلکه واقعا باید ببینیم چه محافلی این پول را به طرف خودشان میکشانند و دست روی آن میگذارند. وانگهی با توجه به اینکه در همین حیص و بیص مذاکرات، از سوی رهبری این مسئله باز مورد تاکید قرار گرفته است که ایران تعهدهای منطقهای خودش را کاهش نخواهد داد، یعنی اینکه ایران به همان شدت مثلا در سوریه و در یمن مشغول فعالیت خواهد بود. به این ترتیب تردیدی نیست که مبالغ بزرگی از این پولها به این مناطق سرازیر خواهد شد که این چیزیست که هم کشورهای منطقه از آن میترسند و هم کشورهای بزرگتر میخواهند روی آن سرپوش بگذارند که بتوانند این قرارداد را در داخل کشور خودشان به نیروهای مخالف خودشان، مثلا آقای اوباما به مخالفین خودش بلکه بتواند این را بقبولاند. به این ترتیب وقتی به این مسئله میرسند توجیهگرانه میگویند نه چون ایران نیاز به پول دارد، نخواهد رسید که اینها را در منطقه صرف کند. در حالی که به نظر میرسد که اولویت ایران در درجه اول فعال ماندن در این حوزههاست و بعد از آن است که احیانا به نیازهای مردم رسیدگی خواهد شد.
نکته دیگر هجوم سرمایههای خارجی به ایران است. به نظر میرسد شرکتهای آلمانی، فرانسوی و حتی آمریکایی صف کشیدهاند تا با ایران مناسبات اقتصادی ضربهخوردهشان را دوباره احیا کنند. ولی این مناسبات بدون تغییرات جدی در سیاست داخلی و بازشدن دست سرمایههای خصوصی چقدر میتواند برای آنها قابل اعتماد باشد؟ از این گذشته، چگونه میتوانند جای خودشان را در میان مثلا شرکتهای چینی دوباره باز کنند؟
طبیعیست که ایران در طی این دوران تحریم ساختار قراردادهایش و ساختار حقوقی با کشورها و شرکتهای خارجی دگرگون شده است. یعنی شرکتهای مثلا فرانسوی، اسپانیولی، انگلیسی، آمریکایی که اصولا در ایران بعد از انقلاب زیاد پا نداشتهاند، اینها جای خودشان را خالی کردند برای کشورهایی نظیر روسیه و چین و الیآخر. به این ترتیب هم از نظر حقوقی و هم از نظر تکنیکی این دگرگون شدن زمان خواهد برد. ولی این کشورهایی که امروز شما گفتید صف کشیدهاند وارد ایران بشوند، اینها البته در یک زمینههایی که تعهد زیادی برای شرکتها نمیخواهد و فقط وارد قرارداد بشوند، میتوانند نفت و گاز ایران را بخرند. در آن زمینه راحتتر انجام خواهد گرفت. منتهی این هم منتظر این است که این جریان رسمی این توافقنامه طی بشود که گفتم در حدود شش ماه تا دوازده ماه طول خواهد کشید. بعد از آن طبیعیست. اینها قبلا زمینهسازی میکنند که وارد بازار نفت و گاز ایران بشوند. ولی در زمینههای دیگر که ایران نیازمند سرمایهگذاریهای فراوان است، سرمایهگذاری اشتغالزا در بسیاری از زمینهها، در آن زمینهها ایران ملزم است و نیازمند این است که تغییرات جدی در بازارهای ایران در ساختارهای مالکیت ایران بدهد. یعنی این انحصاراتی که در بازار ایران حاکماند و عموما هم پشتشان به نهادهای انقلابی و نیروهای نظامی گرم است، اینها را باید بتواند دولت عوض بکند. در غیر این صورت سرمایهگذار خارجی سرمایه خودش را وارد چنین بازاری نخواهد کرد. آنی که امروز اشتیاق دارد وارد ایران بشود، برای خرید نفت و گاز از یکسو و برای فروختن کالاهاییست که خودشان دارند و در واقع برای سهم گرفتن از این پولی که برای ایران آزاد خواهد شد صف کشیدهاند. برای سرمایهگذاری شرایط سرمایهگذاری باید در ایران فراهم بشود و بعد از آن است که سرمایهگذار اعم از ایرانی یا خارجی آماده خواهد بود سرمایه خودش را در آنجا به کار بیندازد.
حتی اگر تحریمها برداشته شود، صنعت نفت و گاز ایران چقدر قادر به رقابت منطقهایست؟
در درجه اول ایران تلاش خواهد کرد که صدور نفت خودش را بالا ببرد. امروز ایران در حدود یک میلیون و صد هزار بشکه یا یک میلیون و دویست هزار بشکه میتواند صادر کند. علت این محدودیت از یکطرف تحریمهاست و از سوی دیگر افت ظرفیت تولید در ایران است که این ربطی به تحریمها ندارد. برای اینکه سرمایهگذاری در میادین نفتی انجام نگرفته و نگهداری درست از منابع انجام نگرفته و طی سالیان گذشته حتی بعد از جنگ خرابیهای ناشی از جنگ درست ترمیم نشدهاند. در نتیجه ما از ظرفیت چهارمیلیون و نیم تقریبا رسیدهایم به حدود دو میلیون و نیم. برای اینکه ایران بتواند به ظرفیت همین چند سال پیش خودش، یعنی حدود چهار میلیون، برگردد مستلزم و نیازمند سرمایهگذاریها قابل توجه است. وزارت نفت این سرمایهگذاری را سالانه ۳۰ میلیارد دلار اعلام کرده است. ولی در مجموع صنایع نفت و گاز ایران بیش از پانصد میلیارد دلار نیازمند سرمایهگذاریاند تا بلکه احیا بشوند. و اما مسئلهی رقابت نفت و گاز ایران. ملاحظه بفرمایید نفت و گاز هر دو، البته با تفاوتهای جدیای که باهم دارند و حالا نفت را مثال عرض بکنم، در آن منطقه تمامی تولیدکنندگان رانتدار هستند. یعنی قیمت تولیدشده یا قیمت تمام شده نفت برایشان از پنج دلار تا ۱۲ـ ۱۰ دلار حداکثر تمام میشود و با توجه به قیمت بازاری که در حدود ۶۰ـ۵۰ دلار امروز طبیعیست که اینها رقابت قیمتی به آن معنا ندارند. رقابتی که بین اینها وجود دارد این است که سهم بازار را از همدیگر بربایند و بگیرند و برای این تخفیفهای رسمی و غیررسمی به خریداران خودشان میدهند. در این زمینه ایران هم قطعا چون در تنگنای تحریم بوده به این کارها مبادرت کرده و گاهی حتی تا نصف قیمت بازار فروخته است. به این ترتیب در این زمینهها رقابت قیمتی خواهد بود. بهویژه ایران که امروز میخواهد حجم صادرات خودش را افزایش بدهد و بازار اشباع شده است، اگر تخفیفهای مناسبی را در نظر نگیرد، طبیعیست که نخواهد توانست مشتریانی را که به جاهای دیگر رو کردهاند، اینها را دوباره به دست بیآورد. در نتیجه بازار نفت رودرروی یک رقابت اعلامشده و اعلامنشده به شکل مثلا جنگ قیمتی خواهد بود که باید ببینیم کار به کجا میرسد.