پدیده رفسنجانی؛ به حاشیه راندن مرد "رهبرساز"
۱۳۹۵ آذر ۲۲, دوشنبه۱۵ بهمن ۱۳۵۷، هنگامی که مهدی بازرگان به عنوان نخستوزیر سوگند یاد کرد، هنوز رژیم پادشاهی در ایران سقوط نکرده بود. در این مراسم اکبر هاشمی رفسنجانی سمت راست بنیانگذار جمهوری اسلامی، روحالله خمینی قرار داشت.
زمانی که رفسنجانی حکم انتصاب بازرگان به نخستوزیری دولت موقت را در مدرسه علوی خواند، ناظران داخلی و خارجی بیش از پیش دریافتند که او پس از خمینی قدرتمندترین مرد حکومت جدید است.
اکبر هاشمی بهرمانی مشهور به هاشمی رفسنجانی پیش از انقلاب نیز به نوعی نماینده خمینی در ایران محسوب میشد و از سوی او مدیریت امور مالی فعالیتهای انقلابی و ارتباط با گروههای اسلامگرا را برعهده داشت.
در سالهایی که خمینی زنده بود، شماری از شخصیتهای برجسته حکومت جدید طرد و منزوی شدند (بازرگان، محمود طالقانی، حسینعلی منتظری، ابوالحسن بنیصدر و ...) عدهای ترور شدند (مرتضی مطهری، بهشتی، رجایی، باهنر، ...) و نصیب عدهای، مانند صادق قطبزاده و عباس امیرانتظام اعدام و زندان بود.
بیشتر بخوانید: رمز خودی بودن و راز غیرخودی شدن در جمهوری اسلامی
رهبری غیرقانونی خامنهای
رفسنجانی از معدود کسانی است که در دهه نخست عمر جمهوری اسلامی، چه به صورت رسمی و آشکار و چه در نقش مشاور خمینی و طراح برنامههای پشتپرده، جایگاه خود را تثبیت و دامنه قدرت و نفوذش را گسترده کرد.
او نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی، نماینده خمینی در شورای عالی دفاع و جانشین فرمانده کل قوا در ماههای پایانی جنگ ایران و عراق بود.
گفته میشود رفسنجانی در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت و پذیرش خاتمه جنگ با عراق، که خمینی آن را به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد، نقشی تعیینکننده داشته است.
پس از مرگ خمینی نیز این رفسنجانی بود که با نقل یک خاطره غیرمستند و ظاهرا جعلی مجلس خبرگان را به انتخاب علی خامنهای واداشت.
انتخاب خامنهای برخلاف قانون اساسی معتبر وقت انجام شد که مرجعیت را یکی از شرطهای رهبری تعیین کرده بود. این شرط در بازنگری قانون اساسی، مرداد ۶۸ حذف شد.
خامنهای در حضور رفسنجانی
نشاندن خامنهای بر کرسی ولایت فقیه را میتوان یکی از زیرکانهترین اقدامهای رفسنجانی به شمار آورد که دست کم در دورهای این سیاستمدار "رهبرساز" را به رهبر واقعی جمهوری اسلامی بدل کرد.
خامنهای زمانی رهبری جمهوری اسلامی را بر عهده گرفت که نه تشکیلات منسجمی در اطراف خود داشت نه از نفوذ قابل توجهی در میان مراجع تقلید برخوردار بود.
رفسنجانی در سال ۶۸ قدرت اجرایی را به عنوان رئیس جمهور به دست گرفت و به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت، که با بازنگری قانون اساسی شکل قانونی یافت طراح سیاستهای کلان حکومت شد.
خامنهای در نخستین سالهای رهبری بیشتر نقش یک مقام تشریفاتی را بر عهده داشت. یادداشتهای روزانه رفسنجانی در این سالها، به ویژه سال ۶۸ نشان میدهد، در دیدارهای منظم این دو، خامنهای است که اغلب به دفتر او میرود تا درباره مسائل مهم کشور تصمیم بگیرند. رفسنجانی در این دوران از سوی حامیانش "مرد بحرانها" و "سردار سازندگی" لقب گرفت.
به میدان آوردن احمدینژاد
ظاهرا "سردار سازندگی" در محاسبات خود به اندازه کافی دوراندیش نبوده و به الزامات نظام مبتنی بر "ولایت مطلقه فقیه" که رهبر ضعیف را برنمیتابد به اندازه کافی توجه نکرده است.
البته رفسنجانی همیشه و حتا پس از جنبش اعتراضی سال ۸۸ و اختلاف نظرهای شدید با خامنهای، دستکم در حرف بر ضرورت تبعیت بیچون و چرا از ولایت فقیه تاکید کرده و آن را ضامن بقای نظام جمهوری اسلامی دانسته است.
با این همه خامنهای و حامیانش، به ویژه از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ زمینه تضعیف و حذف تدریجی رفسنجانی و برخورد با اعضای خانوادهاش را فراهم کردند.
به باور منتقدان در انتخابات سال ۸۴ که محمود احمدینژاد، نامزد مورد حمایت خامنهای پیروز آن اعلام شد، نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران در مهندسی انتخابات نقشی تعیینکننده داشتند.
احمدینژاد تبلیغات انتخاباتی خود را با شدیدترین حملهها به رفسنجانی و اعضای خانواده او پیشبرد و آنها را به ثروتاندوزی، فساد و سوءاستفاده از قدرت متهم کرد.
بیشتر بخوانید: ۳۵ سالگی سپاه؛ پاسداران "ولایت مطلقه فقیه"
سپاه و مهندسی انتخابات
مهدی کروبی، مصطفی معین و رفسنجانی، سه نامزد انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، سپاه، بسیج و شورای نگهبان را که همه از دستگاههای زیر نظر خامنهای هستند به تقلب انتخاباتی متهم کردند.
مهدی کروبی در نامه سرگشادهای پسر رهبر جمهوری اسلامی، مجتبی خامنهای را نیز متهم به دخالت در انتخابات کرد و نوشت، او در روزهای پیش از رأیگیری به ستاد احمدینژاد رفت و آمد کرده است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم در نامهای با انتقاد از "برخی دخالتهای سازمانیافته در هدایت آرا"، ناظران شورای نگهبان، نهاد منصوب خامنهای را برای پیگیری شکایتها فاقد صلاحیت خواند.
روند تخریب اکبر هاشمی رفسنجانی و فشار بر اعضای خانواده و نزدیکانش در دولت نهم به صورت گسترده ادامه یافت و در جریان مبارزات انتخاباتی سال ۸۸ ابعاد وسیعتری به خود گرفت.
در این انتخابات رفسنجانی نامزد نبود، اما احمدینژاد در جریان مناظرههای انتخاباتی با رقیب اصلی خود میرحسین موسوی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرزندش مهدی هاشمی را صحنهگردان اصلی انتخابات معرفی کرد.
فرمانده سپاه پاسداران و نماینده خمینی در این نهاد در دو سخنرانی که ویدئوی آنها سال گذشته افشا شد به دخالت در انتخابات سال ۸۸ اعتراف کردهاند.
بیشتر بخوانید: انتشار ویدئویی از سردار جعفری در مورد "جمعکردن ماجرای انتخابات ۸۸"
حذف گام به گام و رد صلاحیت
به رسمیت نشناختن نتایج اعلام شده انتخابات ۸۸ توسط رفسنجانی، برنامه به حاشیه راندن او را شتاب بخشید. نخستین گام حذف رفسنجانی از فهرست امامان جمعه تهران بود.
سال ۸۹ نیز رفسنجانی تسلیم فشارهای اصولگرایان تندرو و حامیان خامنهای شد و از نامزدی ریاست خبرگان انصراف داد. او پیش از آن ۳ سال رئیس این مجلس بود و در ۲۵ سال ریاست علی مشکینی نیز در عمل اداره آن را بر عهده داشت.
پنج سال بعد رفسنجانی بار دیگر نامزد ریاست مجلس خبرگان شد. در دور نخست این انتخابات محمد یزدی، رفسنجانی و مومن به رقابت پرداختند که به ترتیب ۳۵، ۲۵ و ۱۳ رأی کسب کردند.
در دور دوم یزدی با ۴۷ رأی رئیس مجلس خبرگان شد در حالی که رفسنجانی یک رأی کمتر از دور اول به دست آورد. انتخابات اعضای پنجمین دوره خبرگان اسفند ماه ۹۴ برگزار میشود.
انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری (۱۳۹۲) تجربه جدیدی بود که بسیاری آن را باورنکردنی ارزیابی کردهاند؛ منصوبان خامنهای در شورای نگهبان صلاحیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای نامزدی در این انتخابات تائید نکردند.
تهدید رفسنجانی به حبس خانگی
پس از انتخابات سال ۸۸ انتقاد و تعرض به رفسنجانی به جایی رسید که وزیر اطلاعات وقت، حیدر مصلحی به شکل علنی او را تهدید به حبس خانگی کرد.
مصلحی فروردین ۹۰ توسط احمدینژاد برکنار شد اما به فرمان خامنهای در سمت خود ماند. رئیس دولت دهم در واکنش به این موضوع چند روزی خانهنشین بود و به کاخ ریاست جمهوری نمیرفت.
وزیر پیشین اطلاعات زمانی با اشاره به حوادث سال ۸۸ رفسنجانی را یکی از "سران فتنه" خواند و گفت که "انقلاب و نظام به دلیل یک سری ملاحظات" او را مانند دو نامزد معترض انتخابات ۸۸، مهدی کروبی و میرحسین موسوی در خانه حبس نکرده است.
موسوی و کروبی از سال ۸۹ همراه با زهرا رهنورد، همسر موسوی، بدون محاکمه و حکم قضائی در حبس خانگی هستند. فرمانده نیروی انتظامی زمانی گفته بود این کار با مسئولیت شخص خامنهای انجام شده است.
بیشتر بخوانید: در جستجوی مبنای قانونی "حصر" معترضان در جمهوری اسلامی
«استوانه فتنه، نماد اشرافیت»
رفسنجانی در سالهای اخیر چنان قدرت و نفوذ خود را از دست داده بود که قادر به جلوگیری از به زندان افتادن دخترش، فائزه و محاکمه پسرش مهدی هم نبود.
برخی از ناظران انتظار داشتند پس از انتخابات سال ۹۲ که حسن روحانی با حمایت رفسنجانی و رئیس جمهور پیشین محمد خاتمی در آن به پیروزی رسید، مرد قدرتمند صحنه سیاست ایران بار دیگر اقتدار گذشته را به دست آورد.
رویدادهای پس از ریاست جمهوری روحانی برخلاف این انتظار شکل گرفت؛ انتشار تصویر و خبرهای مربوط به خاتمی به دستور مقامهای قضایی ممنوع اعلام شده و حملهها و ایجاد محدودیتها برای رفسنجانی مدام رو به افزایش بود.
حمله به خودروی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دانشگاه امیر کبیر و سر دادن شعارهای تند علیه او در اردیبهشت ۹۴ یکی از آخرین نمونهها بود.
شماری از دانشجویان بسیجی رفسنجانی را "استوانه فتنه" خواندند و شعار میدادند "نماد اشرافیت، منکر رأی ملت". عدهای نیز به حمایت از او و طرفداری از میرحسین موسوی پرداختند.
«نمک نشناسی استبداد»
رفسنجانی در سخنرانی خود در مراسم روز معلم در سال ۱۳۹۴ با اشاره به تبعید و قتل شخصیت محبوب خود، امیرکبیر را فردی معرفی کرد که ناصرالدین شاه را بر تخت نشاند و گفت، "اما استبداد در مورد امیرکبیر نمک نشناسی کرد".
بسیاری این سخنان را کنایهای به وضعیت خود رفسنجانی و ناسپاسی خامنهای میدانند. امیرکبیر شخصیت محبوب رفسنجانی بود و حامیانش بارها او را با این سیاستمدار دوران قاجار مقایسه کردهاند.
"امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار" کتابی است از رفسنجانی که حدود ۶ سال پیش تجدید چاپ شد. او در این کتاب یک انتقاد اساسی هم به امیرکبیر وارد میداند و آن این که او "همیشه شاه را مظهر قدرت و بت مقتدر فعال مایشاء و منشاء تمام قدرتهای کشور معرفی کرده است".
رفسنجانی در کتاب خود نوشته است، این روش امیرکبیر با روح دموکراسی سازگار نیست و "باعث تحکیم موقعیت رژیم دیکتاتوری شده که منشا همه فلاکتهای کشور است".
رفسنجانی در این مورد از قضا شباهت زیادی به امیرکبیر داشت. "سردار سازندگی" گرچه با خامنهای اختلافنظرهایی داشت، همیشه از "فعال مایشاء" بودن او به عنوان رهبر جمهوری اسلامی و جایگاه ولایت مطلقه فقیه به عنوان "مظهر قدرت" پشتیبانی میکرد.