پایان مجمع عمومی سازمان ملل متحد
۱۳۸۷ مهر ۹, سهشنبهبا شصت و سومین مجمع عمومی سازمان ملل، «سال بهداشت» این سازمان نیز ـ عمدتا بدون توجه لازم ـ به پایان خود نزدیک میشود. بیتوجه، زیرا چنین "سالها" و کارزارهایی فراوان وجود دارد، بدون آنکه بتوانند جهان را تغییر دهند یا دستکم بر آن تاثیر گذارند. مجمع عمومی پاییزی، تنها فرصتی است برای ترازنامهگرفتن ، که اصطلاح "مجیزگویی" بیشتر برازندهی آن است.
اینبار حتا میشد این موضوع فضاحتبار را دور زد: از پیش تعیین شده بود که بحران قفقاز، همه چیز را تحتالشعاع قرار خواهد داد. ولی در عمل چنین شد که بحران مالی و اقتصادی هر موضوع دیگری را کنار زد.
این امر برای بعضیها خوب و برای بسیاری مایوسکننده بود. برای نمونه، بوش رییسجمهوری ایالات متحده مجبور نبود مدتی طولانی روی انتقاد دسکوتو رییسجمهوری نیکاراگوئه در اجلاس درنگ کند که گفته بود: « در شورای امنیت کشورهایی وجود دارند که ولع جنگ دارند و تهدید واقعی برای صلح جهانی و امنیت به شمار میروند. و هیچ کشوری حق ندارد خودش تصمیم بگیرد که کدام کشورها از تروریسم پشتیبانی میکنند و کدام پشتیبانی نمیکنند». کسی که این حرف را زد، فقط سیاستمدار نیست، بلکه یک کشیش کاتولیک هم هست. این امر، میبایست به سخنان او وزن بیشتری ببخشد تا به سخنان برخی از نمایندگان دیوانهی جهان سوم که از این روزهای پاییزی در نیویورک استفاده کردند تا خود را در صحنهی بینالمللی نمایش دهند.
سخنان انتقادی، بدون بازتاب ماندند، چیزی که وضعیت رقتبار جامعهی جهانی را آشکار ساخت. ۶۳ سال پس از تاسیس سازمان ملل، اصلاحات در آن ـ برای نمونه در شورای امنیت ـ مدتهاست که عقب افتاده است. ولی این اصلاحات انجام نمیگیرد. زیرا توافقی حاصل نمیشود و قدرتمندان نمیتوانند از قدرت دست بکشند.
قدرتی که همواره از آن استفادهی کمتری میشود تا اهداف شریف سازمان ملل را به کرسی بنشاند. این مجمع عمومی به آسانی میتوانست این موضوع را مستند کند. نه با توسل به "سال بهداشت"، ولی با بسیاری نکات دیگر: هیچ پیشرفتی در رابطه با حفاظت از جو وجود ندارد، اهداف هزاره، در پیکار با فقر هنوز در دوردستها قرار دارند و "گروه چهارگانه برای خاورمیانه"، مدتهاست که ابتکار برای صلحی پایدار را فرونهاده است. عراق، افغانستان، دارفور و دیگر مناطق بحرانی، هنوز در هرج و مرج به سر میبرند. به جای آن، مناقشه در شورای امنیت سازمان ملل بر سر گرجستان است و به خاطر این مناقشه، خط مشی مشترکی هم در برابر ایران حاصل نمیشود.
شصت و سومین مجمع عمومی سازمان ملل فرصتی بود تا دربارهی این وضعیت اسفبار بحث و تصمیمگیری شود. ولی این کار نیازمند صداقت و انتقاد از خودی بیش از آن بود که تا کنون در سازمان ملل دیده شده است. همچنین فرصتی بود برای "قدرتمندان" که کمی از قدرت خود مایه بگذارند و واقعا یک خانوادهی بزرگ جهانی تشکیل دهند. ولی این قدرتمندان این بار هم نجات یافتند. آنها میتوانند از وال استریت سپاسگزار باشند.
Peter Philipp / رادیو دویچه وله