پایان دراماتیک کریستیان وولف
۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعهآغاز سوءظن دادستانی هانوفر، پایان ریاست جمهوری وولف را رقم زد. با وجود آن که تا پایان تحقیقات، اصل برائت رییس جمهور آلمان معتبر خواهد ماند، اما حضور کریستیان وولف در بالاترین جایگاه سیاسی آلمان با جنجالهای جاری دیگر پذیرفتنی نبود. دیرهنگام، بیان ملایمی برای این کنارهگیری است به منظور پرهیز از توصیف از موعد گذشته.
این پایانی دراماتیک برای کریستیان وولف بود که از هفتهها پیش میکوشید با سرسختی و با سخنانی مودبانه، جنجالهای خبری را از خود دور کند. او اما در تلاش برای ترمیم پایههای سست شده موقعیت متزلزل خود ناکام ماند. از این نتیجه باید راضی بود که نشانهای از بیطرفی رسانهها و استقلال ساختار قضایی در آلمان است.
ماجراهای نقل شده در رسانهها پیرامون استفاده کریستیان وولف از اقامتگاههای گرانقیمت، پذیرش دعوتافراد بر اساس علایق فردی و درهم آمیختن منافع سیاسی و اقتصادی در زمان نخست وزیری وولف بر ایالت نیدرساکسن، داستانهایی بودند که به تدریج مبدل به یک سریال مهیج شدند.
اوضاع چنان پیش رفت که قهرمان این روایتها، با وجود کوشش بسیار قادر به بیرون کشیدن خود از این ماجراها نشد. سرانجام تقاضای دادستان برای لغو مصونیت سیاسی وولف جنبهای بس جدی به وضعیت داد: بحث نه بر سر تخلفهای پیشپا افتاده، بلکه برسر اقداماتی بود که میتوانستند به مجازات قانونی بیانجامند.
اقدام وولف را باید دستاورد نوینی در تاریخ معاصر آلمان تلقی کرد، زیرا برای اولین بار در تاریخ معاصر آلمان تقاضای لغو مصونیت سیاسی عالیترین مقام دولتی تقاضا شد. این گام به شکل چشمگیری هم منطقی و هم دراماتیک بود، زیرا سیاستمداران آلمانی معمولا و در غالب موارد مشابه ماجرای وولف، پیش از بالا گرفتن ماجرا و قبل از جریحهدار شدن اعتماد افکار عمومی و آسیبهای جدی به وجهه نخبگان سیاسی ، از مقام خود کنارهگیری میکردند. شایسته بود کریستیان وولف نیز به چنین تصمیمی دست مییازید. هرچه زودتر بهتر!
نهاد ریاست جمهوری در آلمان بر اساس حسن اعتماد و بیطرفی مقام حاضر در آن استوار شده است، به گونهای که هر دو باید تجسم هم باشند. ریاست جمهوری در آلمان مقامی تشریفاتی با اختیاراتی محدود است.
رییس جمهور در آلمان مانند روسای جمهور سایر کشورها نفوذ و قدرتی در حد دستکاری تصمیمات مجلس یا قوه قضائیه را ندارد، بلکه پیش از همه والاترین نماینده جامعه در بیان اقتدار اخلاقی است. رییس جمهور در آلمان موظف است با رویکرد روشن خود در مباحث مهم اجتماعی و سیاسی، حافظ ارزشهای بنیادین کشور باشد و با موضع صریح خود آنها را بدرقه و همراهی کند. اما کریستیان وولف در مدت یکسال و نیم زعامت خود مضموناَ از عهده چنین رسالتی برنیامد و این اواخر دیگر واجد شرایط لازم برای این مقام هم نبود.
هنوز هم بسیاری از مردم در داخل و خارج آلمان گمان میبرند که کریستیان وولف قربانی کارزاری شده که رسانهها علیه وی به راه انداختند. اما واقعیت آن است که رسانهها در گزارشدهی از رویکرد و نزدیکی بیش از حد سیاستمداران به منافع و خواست گروههای دیگر اجتماعی، تنها به وظبفه خبررسانی خود عمل کردهاند. این کاررا روزنامهنگاران دیگر جهان نیز میکنند، که البته بر خلاف آلمان اغلب با تهدید و خطراتی برای آنها همراه است.
طرح تخلفات کریستیان وولف و روشنگری در مورد آنها توسط روزنامهنگاران آلمانی، ضرورت شغلی آنها بوده و تقاضای دادستانی مبنی بر لغو مصونیت سیاسی وی نیز نشانگر عدم وابستگی قوه قضائیه آلمان به حوزه سیاست حتی در قبال چهرههایی است که مقام بسیار بالایی دارند.
این در کنه خود درست است که ماجرای وولف به چنین فرجامی منتهی شد و استعفای او را رقم زد. این آخرین فرصتی بود که بتوان از بروز سایر آسیبها بر نهاد ریاست جمهوری جلوگیری کرد. شان و اعتبار سیاسی، استقلال و همبستگی نهادهای دمکراتیک آلمان همچنان از باورپذیری بالایی نزد جهانیان برخوردارند. وقتی آلمان از کشورهای دیگر مردمسالاری، قانونمداری و آزادی عقیده و بیان طلب میکند، شایسته است در زمان نقض احتمالی این موازین، با دولتمردان خویش نیز صرفنظر از مقام و مرتبتشان و بدون هرگونه چون و جرا روبرو شود.
نویسنده: اوته شفر(Ute Schäffer)
تحریریه: مهیندخت مصباح/ فرید وحیدی