وینستون چرچیل در میهمانی گونتر گراس
۱۳۹۵ آبان ۲۳, یکشنبهشهرهای زیادی نیستند که بتوانند مدعی تاثیرگذاری بر سه برندهی جایزه نوبل باشند. شهر لوبک در ایالت شلسویگ-هولشتاین آلمان اما میتواند. توماس مان نویسنده، ویلی برانت صدراعظم اسبق آلمان و گونتر گراس نویسنده، یا در این شهر واقع درشمال آلمان زاده شدهاند، یا دورههایی از زندگی خود را در آنجا گذراندهاند.
حال روح یکی دیگر از برندگان جایزه نوبل نیز، دستکم برای مدتی، به این جمع افزوده میشود: وینستون چرچیل (۱۹۶۵−۱۸۷۴).
"خانه گونتر گراس" تا ۱۲ فوریه سال ۲۰۱۷ آثاری از نخستوزیر اسبق بریتانیا را به نمایش میگذارد. زیرا امروز کم و بیش فراموش شده که چرچیل نه تنها سیاستمدار، که نقاش و نویسنده نیز بوده است. چرچیل در سال ۱۹۵۳ در ۷۹ سالگی جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. در سال ۱۹۹۹ نیز نوبل ادبیات به گونتر گراس (۲۰۱۵−۱۹۲۷) تعلق گرفت. او نیز بیش از تنها یک نویسنده بود؛ نقاشی میکرد، مجسمه میساخت و زمانی طولانی فعال سیاسی بود. هر دو، هم چرچیل هم گراس، متاثر از دوران جنگ بودند و برای اروپایی واحد تلاش و مبارزه کردند.
به جنبش در آوردن روح از طریق نقاشی
نمایشگاه اختصاصی در "خانه گراس" در کنار نوشتهها و اسنادی از زندگی چرچیل، یازده نقاشی رنگ روغن از او را نیز که میان سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰ خلق شدهاند، عرضه میکند. قهرمان ملی بریتانیایی که تازه در ۴۰ سالگی نقاشی را همچون یک سرگرمی برای خود کشف کرده بود، در مجموع بیش از ۵۰۰ تابلو خلق کرد.
یورگ−فیلیپ تومسا، مدیر "خانه گراس" به دویچه وله میگوید: «برای ما تابلوهایی جالب بود که تاریخ را روایت میکنند. بازدیدکنندگان در ترکیبی از واژه و تصویر با سویهای ناشناخته از وینستون چرچیل آشنا میشوند». به نظر تومسا، مسئله بر سر برکشیدن چرچیل به جایگاه رفیع هنرمندان نیست. او هنرمندی حرفهای نبود، اما در عین حال هر چیزی بود جز یک عامی بیاطلاع: «او برای مقابله با تهدید افسردگی و برای به جنبش درآوردن روح خود نقاشی میکرد».
نقاشیهای چرچیل برای نخستین بار در آلمان به نمایش درمیآیند. معمولا تابلوهای چرچیل اقامتگاه دولتمرد بریتانیایی در چارتول را که امروز به موزه تبدیل شده، ترک نمیکنند. اما تعطیلات زمستانی و بیمهی میلیونی این آثار، راه را برای ورود آنها به شهر لوبک باز کردهاند.
پیام سیاسی مناظر آرامبخش
برخی از آثار عرضه شدهی چرچیل در "خانه گراس" مناظر آرامبخش ثبتشده با رنگ روغن هستند که آبی آسمان جزء جداییناپذیر آنهاست. و نیز تفسیری دیده میشود بر تابلویی از نقاش آمریکایی، جان سینگر سارجنت که کلیسای جامع ویرانشدهی سنت واست (St. Vaast) را در جریان جنگ اول جهانی نشان میدهد.
یکی از معدود چهرهنگاریهای چرچیل نیز به نمایشگاه راه یافته است. این چهرهنگاری، جک اسکاتِ خلبان را نشان میدهد که در جریان سقوط هواپیمای چرچیل در سال ۱۹۱۹ جان او را نجات داد.
تابلوی مورد علاقهی مدیر "خانه گراس" در این میان تصویر معبدی ویرانشده است. چرچیل این تابلو را در جریان دیدارش از آلمان در سال ۱۹۵۶ به صدراعظم وقت آلمان، کنراد آدناوئر هدیه کرد. به گفتهی تومسا، ویرانهی معبد "نمادی آشکار" است از اروپای ویران و روح کهن. آدناوئر معنای این نماد را دریافت و آن را "پیامی بزرگوارانه" نامید.
خویشاوندی چرچیل و گراس در درک مفهوم اروپایی "اروپا"
چرچیل پس از جنگ دوم جهانی برای صلح اروپایی و اتحاد اروپا تلاش کرد. به همین دلیل موضوع نمایشگاه لوبک کاملا داغ است. تومسا میگوید: «همواره در روزنامهها و رسانهها در رابطه با برکسیت به اندیشههای چرچیل استناد میشد».
تورستن آلبیگ، رئیس دولت ایالت شلسویگ-هولشتاین، به هنگام افتتاح نمایشگاه در لوبک گفت، در دهههای گذشته هیچگاه اندیشههای چرچیل تا به این اندازه موضوع روز نبودهاند. به گفتهی او: «ما اکنون اروپایی را تجربه میکنیم که از هم میپاشد. هم چرچیل و هم گراس آموزههای جنگ دوم جهانی را به کار بستند. هر دو به ما اعلام خطر میکنند که چه میشود اگر مراقب نباشیم». آلبیگ افزود، بایستی برای اروپا تلاش کرد و جنگید.
چرچیل و گراس، هر چقدر هم که با یکدیگر متفاوت باشند، اندیشهی اروپایی واحد را درونی کرده بودند. چرچیل جنتلمنی محافظهکار که با ناهارش شامپاین مینوشید؛ گراس، چپگرایی که برای سوسیالدمکراتها به کارزار انتخاباتی میرفت و در متنهایش "آدمهای کوچک" را چهرهنگاری میکرد. به گفتهی تومسا «برای گراس این مردان بزرگ نیستند که تاریخ را میسازند، بلکه همه ما هستیم؛ به نظرم پرداختن به این تناقض در "خانه گراس" بسیار هیجانانگیز است».