با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهوری آمریکا، شکلی دیگر از مفاهیم تاریخی نیز در جهان آشکار شد. همزمان ظهور یک راست پوپولیستی، نژادپرست و بیگانههراس، پرسشهایی نو را برای جامعهشناسان طرح کرد. جهان پس از دهه سی میلادی تا کنون به این اندازه رشد روزافزون راست افراطی را به خود ندیده بود. چنین فضایی یادآور خاطرههایی تاریخی از فاشیسم است. بحثهای جاری در این عرصه در واقع کشمکشبین حقایق تاریخی و شکلهای امروزین بیان آن را دگربار به امری ضروری تبدیل کرده است.
در این شکی نیست که فاشیسم موسولینی و یا هیتلری دگربار تکرار نخواهد شد، اما راههای مختلفی برای نابودی دمکراسی و خطر این نابودی از درون در پیش است. برای نجات دمکراسی، بررسی چنین پدیدههایی بسیار ضروریست.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
انزو تراورسو مورخ و محقق ایتالیایی اروپای مدرن و معاصر و متخصص در تاریخ روشنفکری اروپا است. تحقیقات او درباره تاریخ فکری و اندیشههای سیاسی قرن بیستم متمرکز است. جنگ،فاشیسم، هولوکاست، مارکسیسم، توتالیتاریسم، انقلاب، نسلکشی و حافظه جمعی از شاخصههای آثار او هستند. آخرین اثر او با عنوان "چهرههای جدید فاشیسم − پوپولیسم و راست افراطی" میکوشد موقعیت امروز جهان را در موارد مذکور بازبیند.
فاشیسم و پوپولیسم
بسیاری از پژوهشگران، خاستگاه جنبشها و احزاب راست افراطی را در جهان امروز، متکی بر ایدئولوژی "پوپولیسم ملی" میدانند. پوپولیسم اما بیش از هر چیز نه یک ایدئولوژی، بلکه سبکی سیاسی است که خود را در بسیج تودهها علیه یک "سیستم" نشان میدهد. میتوان چنین موردی را در رفتار و گفتار رهبران این جنبشهای سیاسی بازدید.
بیشتر بخوانید: پوپولیسم؛ آن روی سکه جهانیشدن
پوپولیسم امروز «تمایز بین چپ و راست را از بین برده و قطبنمایی مؤثر برای درک سیاست نیست. حتی ظریفترین، تیزبینترین، آگاهانهترین و دقیقترین تلاشها برای مفهومسازی پوپولیسم، ناگزیر در یک دام شناخت معرفتی میافتند. پوپولیسم به یک مقوله انتزاعی مبدل شده و مجموعهای از ویژگیهای کلی، چون اقتدارگرایی، ملیگرایی، بنیادگرایی، رهبری کاریزماتیک، نفرت از کثرتگرایی و حاکمیت قانون، یک دیدگاه یکپارچه و همگون از "مردم"، لفاظیهای عوامفریبانه و غیره، را فرموله میکند.»
پوپولیسم در جهان امروز غالباً شکل "ضدسیاست" به خود گرفته است. شکلی بیمارگونهای از سیاست که انگار نمایندگان دمکراسی زمینگیر شدهاند و حال در هیاهوی "ضددمکراسی" حاکم، مجموعهای از "ضدقدرت"ها میکوشند با استفاده از دمکراسی، آن را نابود کنند.
فاشیسم و بیگانههراسی
انزو تراورسو، به قول مترجم کتاب، سعی دارد در این اثر «مؤلفههای فاشیسم و ناسیونال سوسیالیسم را در گستره دو جنگ جهانی از دل تعداد وسیعی از تحقیقات تاریخی، برجسته نماید و روند بسط و توسعه، تغییر و دگردیسی گوناگون اندیشههای فاشیستی، تمامیتخواهی و پوپولیسم را در وجود جریانهای سیاسی، نه تنها در غرب بلکه در جهان اسلام نیز، تعقیب نماید. در این کتاب احزاب راست افراطی در غرب مورد تدقیق قرار گرفته و نزدیکی و گسست تاکتیکی آنها از تبار فاشیستی خود، مورد بررسی واقع شده است. از این منظر، اسلام افراطی، به ویژه بنیادگرایی داعشی، ریشهها و آمال آنها بخشی از بررسی ارزشمند این کتاب واقع شده و تشابهات و افتراقهای آنان در مقایسه با نظریههای فاشیستی و تمامیتخواهی مورد بحث واقع شده است.»
آثار تراورسو عمدتاً درباره تاریخ فکری اروپا و نظریه انتقادی است. او به موضوعاتی میپردازد که فراتر از مرزهای سیاسی غرب رفته و ابعاد جهانی به خود میگیرند. "چهرههای جدید فاشیسم " نیز در این راستا نوشته شده است.
آیا میتوان میان بیگانههراسی حاکم در غرب و یهودیستیزی دوران نازیسم تشابهی یافت. "اسلامهراسی" حاکم چه رابطهای میتواند با این رفتار تاریخی داشته باشد؟ چرا و چگونه دولتها، احزاب و گروههای راست در غرب میکوشند شکستهای خویش را در برآوردن رفاه اجتماعی مردم، به حضور مهاجرینی گره زنند که در کشورهای غربی پناهگاهی برای ادامه زندگی میجویند؟ تراورسو میکوشد بنیادهای واحدی را در این موارد بیابد.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
به نظر نویسنده، این اثر از اینرو میتواند برای خوانندگان ایرانی نیز سودمند واقع شود، که: «تاریخ ایران در قرن بیستم از میان طیف وسیع سیاست مدرن، از محافظهکاری مذهبی تا سوسیالیسم انقلابی، با ترکیب بسیار بزرگی از اشکال واسطهای که شامل لیبرالیسم، دیکتاتوریهای شبهفاشیستی و انواع جریانهای سیاسی مذهبی بود، عبور کرده است. تنها تعداد انگشتشماری از ملتها در سطح جهان شاهد چنین همزیستی بودهاند که گاه به تضاد پویا و بسیار بدیع بین دین و سکولاریسم یا سنت و مدرنیته تبدیل میشود. انقلاب مشروطه ۱۹۰۶، دوره مدرنیزاسیون لیبرالیسم مصدق، انقلاب ۱۹۷۹، جنبش جوانان برای دموکراسی در سال ۲۰۰۹ و اخیرا قیام اجتماعی و سیاسی علیه رژیم آخوندها که با مرگ مهسا امینی آغاز شد، رویدادهایی بنیادی بودند که در طول بیش از یک قرن، چندین نسل روشنفکر را در ایران شکل دادند. اینان به طور جمعی امیدهای زیادی در دوران خود داشتند، از تعهداتی که توسط قانون اساسی ۱۹۰۶ ارائه شد تا تلاش برای جایگزینی سیاسی در جهانی که صد سال بعد از توتالیتاریسم، کمونیسم و استعمار فراتر رفته بود. همه این نسلها، هیجان و امید عمل جمعی، تلخی شکست، قهرمانی مقاومت، غم تبعید، انتقاد از شکستخوردهها و عزاداری رفقای کشتهشده خود را تجربه کردهاند. شکی نیست که ایرانیان، به ویژه روشنفکران، هنرمندان و فعالان سیاسی به خوبی میدانند که فاشیسم به چه معناست و اشکالی را که ظهور پسافاشیسم در حال حاضر در کشورشان به خود میگیرد، را بررسی میکنند. کتاب من تجزیه و تحلیل انتقادی از ترکیب جدیدی از اقتدارگرایی، پوپولیسم و بیگانههراسی را ارائه میدهد که در عصر نئولیبرالیسم ظاهر شده است، اما رصدخانه آن، عمدتاً اروپایی است.»
در شناخت بهتر جهان امروز، این اثر میتواند منبعی خواندنی برای علاقمندان باشد.
"چهرههای جدید فاشیسم − پوپولیسم و راست افراطی" را سعید مهراقدم به فارسی برگردانده و "باشگاه ادبیات" آن را منتشر کرده است. این اثر را میتوان از سایت باشگاه ادبیات دانلود کرد.
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/chehrehaye-fashism/
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.