واتیکان، هولوکاست و سکوت پاپ پیوس دوازدهم
۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبهماجرای کشیش ریچارد ویلیامسون، که مدتی از کلیسا اخراج شده بود، دوباره اذهان را متوجه موضوع واتیکان و هولوکاست کرد. این ماجرا قدیمی است. سرچشمهی آن را طبعا بایستی در قرون وسطا جست. اما تا جایی که قضیه به موضوع واتیکان و رژیم ناسیونالسوسیالیستی آلمان برمیگردد، فراز اصلی آن دوران ریاست پاپ پیوس دوازدهم (Pius XII) بر واتیکان است.
۷۰ سالگی پاپشدن کاردینال اوجنیو پاچلی
درست ۷۰ سال پیش یعنی در روز ۲ مارس ۱۹۳۹، کاردینال اوجنیو پاچلی (Eugenio Pacelli) ، متولد ۱۸۷۶ در رُم، به عنوان پاپ برگزیده شد و پیوس دوازدهم لقب گرفت. او رهبر کلیسای کاتولیک در دوران جنگ جهانی دوم بود. پیوس دوازدهم در سال ۱۹۵۸ درگذشت و بر این قرار در دورهی آغازین جنگ سرد نیز نقشآفرین بود.
در زندگینامهی اوجنیو پاچلی، در دورهی پیش از پاپشدنش نیز موضوع رابطه با آلمان نازی مطرح است. او که در دستگاه کلیسای کاتولیک تجربهی فراوانی در عرصهی دپیلماسی داشت، پیش از پاپشدن، دارای مقامی در واتیکان بود که قیاسشدنی با مقام یک وزیر خارجه است.
او در بستن قرارداد میان واتیکان و رایش سوم نقش مهمی داشت. مطابق با قرارداد سال ۱۹۳۳ استقلال کلیسای کاتولیک به لحاظ آیینی و تشکیلاتی از طرف رژیم ناسیونالسوسیالیستی به رسمیت شناخته شد و رژیم در ازای آن توانست از مؤمنان نیز دلرُبایی کرده و تبلیغی را که علیه آن میشد و مضمونش این بود که مخالف مذهب کاتولیک است، خنثا کند.
از این قرارداد، تعبیرهای مختلفی میشود. عدهای آن را نوعی قرارداد آتشبس میدانند، عدهای قرارداد صلح و اعتماد متقابلاش میخوانند و عدهای معتقدند که پایهی تفاهم و همدستی بوده است.
به هر حال، کلیسای رسمی کاتولیک بر قرارداد وفادار ماند، آن هم تا حدی که در امور "داخلی" رایش دخالت نکرد و در مورد آن نظر نداد. از جملهی این امور داخلی، پیگرد و کشتار یهودیان بود.
کاردینال اوجنیو پاچلی آلمان را بسیار خوب میشناخت. او به عنوان دیپلمات ارشد واتیکان از زمان جنگ جهانی اول، مدام به این کشور سفر کرده و در آن اقامت گزیده بود. نازیها را هم میشناخت و شاهد دوران آغاز اقتدارشان در برلین بود. وقتی پاپ شد، باز به خوبی در جریان اوضاع آلمان بود. مدارکی قوی در این مورد وجود دارد که او از یهودیکشی اطلاع دقیقی داشت. اما هیچگاه زبان به اعتراض نگشود و حتا پس از سقوط نازیها از یک انتقاد ساده به آن دستگاه آدمکشی دریغ کرد.
انتقاد از پاپ پیوس دوازدهم
انتقاد علنی چشمگیر از این منش پاپ، در دههی ۱۹۶۰ آغاز شد. آغازگر انتقاد، نمایشنامهی "نماینده" (یا "جانشین" Der Stellvertreter) اثر رُلف هُخخوت (Rolf Hochhuth) بود. در این نمایشنامه، کشیشی که با بیتوجهی پاپ به کشتار یهودیان مواجه میشود، خود را "نماینده"ی پاپ "حقیقی" میخواند و به خود حق میدهد به نام یک کلیسای "حقیقی" عمل کند و به دفاع از حق بپردازد. او "حقیقت" خود را در برابر "مجاز" کلیسا قرار میدهد.
نبرد بر سر اینکه حقیقت کلیسا در دوران ناسیونالسوسیالیسم چه بوده است، تا کنون ادامه دارد. منتقدان مدام مدرک ارائه کردهاند و تا جایی پیش رفتهاند که پاپ پیوس دوازدهم را "پاپ هیتلر" بخوانند. این عنوان را مورخ انگلیسی، جان کارنول (John Cornwell)، به پیوس دوازدهم داده است. واتیکان نیز بیکار ننشسته و همچنان مدعی است که پاپ درست رفتار کرده و هر جا توانسته به مظلومان کمک کرده است.
مصاحبهی هانس کونگ
امروز (۲ مارس ۲۰۰۹)، برخی از رسانههای آلمانی هر یک به نوعی به هفتادمین سالگرد آغاز پاپیِ پیوس دوازدهم پرداختهاند. روزنامهی "زوددویچه" (Süddeutsche Zeitung) به این مناسبت با هانس کونگ (Hans Küng) مصاحبه کرده است.
کونگ، متأله نامدار سوئیسی، از مغضوبان کلیساست. او همدورهای یوزف راتسینگر است، کشیشی که اکنون با عنوان بندیکت دوازدهم بر تخت پاپی نشسته است. راتسینگر در دههی ۱۹۶۰ در مواجهه با جنبش زنان و جوانان در اروپا و آمریکا، به محافظهکاری گروید، کونگ سمت مقابل را انتخاب کرد و به عنوان منتقد دستگاه کلیسا شهرت یافت. او را سرانجام از مقام استادی معزول کردند. فعالیت عمدهی کنونی کونگ در زمینهی ایجاد تفاهم میان پیروان مسیحیت و یهودیت و اسلام است. او مبلغ صلح و رواداری است.
طرح پرسش
کونگ، که متولد ۱۹۲۸ است، در مصاحبه با "زوددویچه تسایتونگ" میگوید که او نیز بسی دیر به انتقاد از رفتار پاپ پیوس دوازدهم پرداخت. ابتدا سختگیریهای او علیه منتقدان کلیسا توجهاش را برانگیخته و سپس این پرسش در ذهن او نقش بسته که نقش کلیسا در دوران فاشیسم چه بوده است. هانس کونگ میگوید که تئاتر رُلف هُخخوت او را با این مسئله رودررو کرده است.
قضاوت روشن
مصاحبهگر به هانس کونگ یادآور میشود که کلیسای کاتولیک سخت کوشیده است که پاپ پیوس دوازدهم را بری از خطا نشان دهد و مدارکی نیز رو میکند حاکی از این که وی به یهودیان کمک کرده است. «شما نقش او را چه میبینید؟»
کونگ پاسخ میدهد: «با وجود همهی اینها، این فکر تثبیتشده باقی میماند که پیوس در مسئلهی یهودیت و هولوکاست خراب کرده است» و دلیل میآورد: «او مقدم بر هر چیز در مورد جنایت آلمانیها سکوت کرد، هرچند از سال ۱۹۴۲ به ویژه از طریق نمایندگی واتیکان در برن و نیز کشیشهای ارتش ایتالیا، به خوبی در جریان همه چیز بوده. خواهر پاسکوآلینا، راهبهی آلمانی مورد اعتمادش، در این مورد با حرارت به او گزارش کرده است − اما چه فایده. پیوس از انتقاد علنی به گستردهترین نسلکشی تاریخ خودداری کرد. در برابر این واقعیت استوار، که این یا آن مدرک را نمیگذارند.»
علت سکوت
چرا پاپ پیوس دوازدهم به جنایات نازیستها و فاشیستها اعتراض نکرد؟
هانس کونگ در این مورد دو دلیل عمده میآورد: او به شدت ضد کمونیسم بود و کمونیسم را خطر عمده میدانست نه فاشیسم را. از طرف دیگر میخواست کلیسا مصون ماند و در زیر لوای هیتلر هم فعالیتهای همیشگیاش را ادامه دهد.
هانس کونگ یک دلیل پایهای هم میآورد: «قرابتی وجود داشت میان درک مستبدانهی خود او از کلیسا (او ضد پروتستان، ضد مدرن، ضد لیبرال و ضد سوسیالیسم بود) و درک فاشیستی از دولت. او در مفاهیم "وحدت"، "نظم"، "انضباط" و "اصل رهبری" در ایدئولوژی ناسیونالسوسیالیستی شباهتهایی با دیدگاههای خود مییافت و فکر میکرد نازیها میخواهند در سطح کشوری همان چیزی را تثبیت کنند که کلیسا میخواهد در سطح دینی-ماوراءالطبیعی برقرار کند.»