«هنوز برای پیروزی نامیدن مذاکرات ژنو زود است» • مصاحبه
۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعهشاید بتوان مهمترین نتیجه مذاکرات اول اکتبر بین ایران و غرب را حاضر شدن ایران به ادامه غنیسازی در روسیه دانست. اما دکتر رضا تقیزاده، کارشناس روابط بینالملل، معتقد است، این تنها شامل بخش کوچکی از اورانیوم غنیشده توسط ایران میشود که کاربرد پزشکی دارد.
به عقیدهی تقیزاده، زمانی میتوان صحبت از کوتاه آمدن ایران و پیروزی غرب کرد که ایران حاضر شود غنیسازی اورانیوم را متوقف کند و چنین چیزی هم اتفاق نیفتاده است.
در عین حال وی میگوید، هر دو طرف در مذاکرات اول اکتبر لحن ملایمتری داشتند. تقیزاده تعیین تاریخ برای دور بعدی مذاکرات را مهمترین نتیجه نشست اول اکتبر میداند، زیرا به نظر او، این نشان میدهد که گفتوگوها به بنبست نرسیدهاند.
رضا تقیزاده بر این نظر است که برای اظهارنظر قطعی در مورد نتیجه مذاکرات ایران و غرب، باید منتظر دیدار البرادعی از ایران و نیز دور بعدی مذاکرات در اواخر اکتبر ماند.
دویچهوله: آقای تقیزاده، آیا نتیجهی مذاکرات اول اکتبر بین ایران و گروه ۵+۱ را میشود یک پیروزی برای ایران دانست؟
رضا تقیزاده: هنوز خیلی زود است که این گفتوگوها را پیروزی برای ایران یا پیروزی برای گروه ۵+۱ تلقی کنیم. هنوز توافق عمدهای بر روی میز نیست. همین که اعلام شده گفتوگوها ادامه پیدا میکند و تاریخی برای دور بعدی مذاکرات تعیین شده، نشان یک قدم به جلو است. یعنی عدم اعلام شکست این گفتوگوها به نوعی نشان مثبت بودن آنهاست. ولی رفتن آقای البرداعی به تهران که به هرحال مسئولیتهای اجراییاش عملا به انتها رسیده و در دوران انتقال مسئولیتهایش به دبیرکل بعدی بسر میبرد، نشان میدهد که هنوز جا برای میانجیگری خیلی بازمانده است و رفتن آقای البرداعی به تهران به نظر من بیشتر با این هدف صورت میگیرد که تهران را به همکاریهای بیشتر قانع کنند.
از پیش هم انتظار میرفت که از گفتوگوهای ژنو انتظار زیادی نبایستی داشت. برای این که توقعات دو طرف از همدیگر بسیار زیاد است. آنچه عملا مطرح نشد یا توجه زیادی را جلب نکرد، بستهی پیشنهادی ایران بود که ظاهراً از کنار آن گذشته شد و همان طور که انتظار میرفت، توجه به برنامههای اتمی ایران بیشتر از هر چیز دیگری بود. البته ظاهراً قدمهای کوچکی را هم ایران در جهت توافق با گروه ۵+۱ برداشته است. ولی بعد از رفتن آقای البرداعی، خطوط توافقهای بعدی که ممکن است بین ایران و آژانس و مآلا بین ایران و شورای امنیت و گروه ۵+۱ صورت بگیرد، شاید نشان بدهد که آیا میشود به نتیجهی این گفتوگوها امید بست و در چهار یا هشت هفتهی آینده انتظار توافق بزرگی را داشت یا خیر.
ولی مهمترین دستاوردی که این گفتوگوها از دید بسیاری از ناظران داشت، این بود که ایران پذیرفت ادامهی غنیسازی در روسیه انجام شود. این بحثی است که از سال گذشته در مذاکرات مطرح بود و ایران زیر بار آن نمیرفت و الان به ناگهان این شرط را پذیرفته است! شما این را مهم ارزیابی نمیکنید؟
این شرط مهم خواهد بود، اگر خطوط آن روشن شود. مطالبی که عنوان شده در مورد تعلیق غنیسازی اورانیوم نیست. به نظر میرسد در مورد آن چیزی است که از سوی ایران بهعنوان نیاز به داشتن اورانیوم با غلظت تا ۲۰ درصد مطرح شده است. به نظر میرسد که ایران میخواهد با تبدیل بخشی از اورانیوم غنیشدهای که در اختیار دارد، به اورانیوم با غلظت ۲۰ توسط روسها موافقت کند تا به تأمین نیازهای داروییاش کمک شود. این پیشنهاد را حتا به آمریکاییها هم داده بود. این با ماجرای قطع غنیسازی اورانیوم یا تعلیق آن خیلی فرق میکند، ولی نقطهی شروعی است که شاید آقای البرداعی در تهران سعی میکند که تهران را به ادامهی آن تشویق کند.
آنچه اعلام شده، در مورد راکتور بسیار کوچک آزمایشگاهی است، و افزایش اورانیوم غنیشده تا حد ۲۰درصد توسط روسها برای مصارف دارویی. این با مجموعهی اورانیوم غنیشدهای که ایران در اختیار دارد و یا ادامهی غنیسازی اورانیوم در نطنز و یا بعداً شاید در قم، کاملاً تفاوت میکند.
پس در حقیقت میشود گفت که کشورهای غربی یک مقدار خواستههایشان را از ایران معتدلتر کردهاند. دلیل این اعتدال فکر میکنید چه بوده است؟ آیا مثلاً ناآرامیهای افغانستان و عراق باعث شده که مقداری در مورد ایران کوتاه بیایند و خواستههایشان را کمتر کنند؟
مقداری عملگرایی در تغییر این نظر و یا تعدیل آن اثر داشته است. هیچ کدام از کشورهای منطقه و یا کشورهای اروپایی و حتا آمریکا نمیخواهند جبههی جنگ سومی در منطقه باز شود، در حالی که هنوز اوضاع امنیت در عراق و ادامهی جنگ در افغانستان به انجام مناسبی نرسیده است. بنابراین بایستی یک مقداری خواستههای خودشان را تعدیل کنند. از آنطرف هم میبینند که دولتی که امروز سر کار است، در طول چهارسال گذشته سرمایهگذاری سنگین تبلیغاتی کرده برای فروختن آنچه به عنوان حق ملی به مردم حقنه کرده است و نمیتواند به آسانی از آن دست بکشد. بنابراین شرایط آنها را هم درک میکنند. به این علت با جمعبندی شرایط منطقهای و شرایط داخلی ایران به این نتیجه رسیدهاند که آغاز رسیدن به توافق، از نقطهی معتدلی باشد و این نقطهی شروع به نظر میرسد که میتواند حداقل از جداشدن یکبارهی این دو نقطه نظر جلوگیری کند.
ولی در هرحال، هدف نهایی این است که آنچه به عنوان خطر اتمی ایران از آن یاد میکنند خنثی شود و این نقطهی شروع در فقط چهار یا هشت هفتهی آینده میتواند به نتیجه برسد و شاید منطقه را از بروز بحران سومی نجات بدهد.
کسانی که شاهد این گفتوگوها بودهاند و بعد ناظران و تحلیلگران، از ملایمتر شدن لحن ایران هم صحبت کردهاند. فکر میکنید اوضاع داخلی ایران تأثیری در این ملایمتر شدن موضع ایران داشته؟
به هر حال آنها هم میدانند که در سیاست داخلی ایران دست دولت فعلی قویتر از چهار و پنج ماه گذشته نیست و نظام سیاسی با مشکل فشار داخلی روبهرو است. بنابراین در صورت تشدید این وضعیت و پیدا کردن شکل بحرانی، قانع کردن مردم برای حمایت از دولت، کار فوقالعاده شاقی برای دولت خواهد بود. این یکی ازعواملی است که به هر حال روابط دولت را تعدیل میکند.
نکتهی دوم این است که در صورت ادامهی خط انعطاف ناپذیر، حمایت بیشتر روسیه و چین را هم از دست میدادند. این دولت، (دولت احمدینژاد) دولت بزرگی نیست که امکانات نامحدود داشته باشد. به هر حال، برای مقابله با مجموع این فشارها هم به کمک بعضی از دوستان نیمبندش احتیاج دارد و هم درک میکند که امکاناتش محدود است. بنابراین اگر حتا بخواهد این راه را ادامه هم دهد، تاکتیک بهتر این است که در شروع کار لحن ملایمی داشته باشند و سعی کنند اگر هم هدفشان انعطافناپذیری هست، این گفتوگوها حداقل در شروع شانس ادامه را لااقل به دوستان آنها نشان بدهد.
بنابراین تاکتیک مناسبی بوده و این تاکتیک با توجه به شرایط منطقهای، شرایط داخلی دولت و همینطور داشتن نگاهی به افزایش شانس ادامهی مذاکرات صورت گرفته است.
و فکر میکنید برعکس آن چه طور خواهد بود؟ یعنی تاثیر این گفتوگوها بر اوضاع داخلی ایران چگونه خواهد بود؟ آیا رژیم ایران به رژیمی مثل مثلاً کرهی شمالی یا حتا چین تبدیل میشود که در صحنهی بینالمللی کمتر با مشکل روبهرو است، ولی در صحنهی داخلی هرجور که دلش بخواهد رفتار میکند، یا این که ممکن است رفتارهای داخلی دولت ایران هم قدری ملایمتر شود؟
این خیلی سخت است که از پیش آن را بگوییم. البته در تحلیلهای خود دولت ممکن است که نمونههای متفاوت را در نظر بگیرند. گاهی وقتی فشارهای خارجی زیادتر میشود، دولت برای نشان دادن قدرت، در داخل هم مبادرت به خشونت میکند و یا برعکس. ولی در این مورد دیدهایم که در داخل اگرچه اعمال فشار زیاد شده، در خارج کمتر برخورد تند را شاهد هستیم. این یک مقدار شاید عملگرایی یا مبادرت به عقل دولت است. بایستی ببینیم اولاً نتیجهی این گفتوگوها به کجا خواهد کشید، تا بعد از به نتیجه رسیدن یا به نتیجه نرسیدن گفتوگوها، ببینیم تأثیر آن در سیاست داخلی ایران چه خواهد بود.
خیلی زود است که در مورد آیندهی سیاست داخلی ایران در ارتباط با برنامهی اتمی به نتیجهگیری برسیم و به نظر من، برای رسیدن به یک تصویر روشنتر، حداقل بایستی برای دو ماه آینده منتظر ماند.
نظرتان راجع به عکسالعمل اسراییل چیست که گفته، ایران با این کارها فقط میخواهد زمان بخرد و همچنان معتقد است که ایران دارد به سمت ساخت بمب اتمی پیش میرود؟
آنها بیتردید به این نظریه همچنان وفادار باقی میمانند و عکسالعملهای فوری آنها هم نه نشانهی یأس زیاد بوده و نه نشانهی امید زیاد. آنها در حاشیه مینشینند که ببینند در این چند هفتهی آینده این مذاکرات به کجا خواهد انجامید. ولی به هر حال ساختار اسراییل در مذاکرات ایران با گروه ۵+۱ بسیار بااهمیت است و یقیناً احساس خطری که اسراییلها میگویند در مورد برنامههای اتمی ایران دارند، در محاسبات و معادلاتی که در منطقه شکل گرفته و نحوهی برخورد گروه ۵+۱ با ایران، بیتأثیر نخواهد بود. ولی آنها از هر نوع شتابزدگی در اقدام خودداری خواهند کرد، تا حداقل نتایج اولیهی این مذاکرات روشن شود.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: بابک بهمنش