هند و عدم تعهد نسبت به پناهجویان ایرانی
۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعهسرکوب و پیگرد دگراندیشان و دگرباشان در ایران، موج جدیدی از فرار ایرانیان به کشورهای دیگر را بوجود آورده است. بیشتر ایرانیان پناهجو در یک سال گذشته با عجله و بدون برنامهریزی به هر طریق توانستهاند از ایران گریختهاند. مقصد اصلی بسیاری از آنان کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا و استرالیا بوده است. اما آنان چه بسا در کشوری که در ابتدا به آن پناه آوردهاند، گرفتار مانده و مجبور شدهاند منتظر بمانند تا زمانی روانه مقصد اصلی شان شوند. آینده به نظرشان ناروشن میآید.
بیشتر ایرانیان در ترکیه پناه جستهاند. عده کمی نیز هم اکنون در هندوستان به سر میبرند. به گفته پرفسور انور اعلم، مدیر مرکز مطالعات آسیای غربی در دهلی، در یک سال اخیر حدود ۵۰۰ ایرانی در هند پناه جستهاند، که این در هند بیسابقه بوده است. چون ایرانیان در این کشور به طور سنتی اقامت دانشجویی میگیرند.
محسن نمکیان و همسرش فاطمه زندی از جمله ایرانیانی هستند که بخاطر احساس خطر جانی، تصمیم به ترک ایران گرفتند و اینک به عنوان پناهجو در هند به سر میبرند. این دو از اعضای شورای مرکزی جمعیت ال یاسین بودهاند.
جمعیت آل یاسین، از جریانهای فرهنگی معنوی است. رهبر معنوی این جمعیت پیمان فتاحی (مشهور به ایلیا م. رامالله) متولد ۱۳۵۲است. جمعیت رسما بر سلوک معنوی تاکید میکند و خود را از اتهاماتی چون وابستگی به مراکزی در خارج یا برنامهای برای تشکیل دینی جدید مبرا میداند.
پیگرد و اجبار به ترک میهن
در سال ۱۳۸۶ با تشدید فشارهای "دایره مذاهب" وابسته به وزارت اطلاعات نسبت به اعضای جمعیت ال یاسین، محسن نمکیان تصمیم به خروج از کشور گرفت. فرآیند فرار وی از ایران پس از تهدید به دستگیری از سوی ماموران اطلاعاتی تنها سه روز طول کشید. وی پس از عبور از مرز زمینی ایران و افغانستان وارد هرات شد، از آنجا پس از یک روز به کابل رفت. سه ماه را در وضعیت ناامن کابل به سرآورد. وی در مورد تجربهاش در افغانستان می گوید: «من به شکل قانونی از کشور خارج شدم؛ افغانستان کشور ناامنی است، خود هرات هم بخصوص بخاطر نفوذ دولت ایران، ناامن است. در هرات که بودم خود افغانها به من گفتند، زمینی کابل نرو، چون در قسمتهایی از راه که زیر نفوذ طالبان است، اگر خارجی ببینند، میگیرند و باجخواهی میکنند. خود افغانستان شبیه روستاست و تو از جایی آمدهای که سطح زندگیاش بسیار بالاتر بوده است. از آن مهمتر مسئله تمدید ویزاست. باید به اداراتشان بروی، به مشکل برمیخوری.»
خانم فاطمه زندی شرح میدهد که اعضای جمعیت ال یاسین بخصوص از خرداد سال پیش با دستگیری و حبس وسیع روبرو شدند، برای همین بسیاری از آنان از خانه متواری بوده، در خفا زندگی میکردند. او در مورد وضعیت زندگی خود پیش از خروج از ایران میگوید: «تا زمانی که به سمت هند بیایم، عملا در منزل نبودم، فقط در فاصلههای طولانی یک دو ماه یکبار، مخفیانه بالباس مبدل و حتی چادر به منزل میرفتم تا مادر و پدرم را دو سه دقیقه ببینم. در این شرایط من حدود ۹ تا ۱۰ ماه در منزل دوستان درجه دو و سه، برای اینکه قابل ردیابی نباشم، به سر بردم.بخصوص در آن داستان ۲۲ خرداد سال گذشته که حساسیت امنیتی در کشور بالاتر رفت، در ماههای آخر دیگر مریض بودم و به گونهای بود که میگفتم، بروم و بگویم بیایید مرا بگیرید و موضوع را یکسره کنید. اما با توجه به دوستانی که در زندان داشتم، می دانستم که این برای من هزینههای غیرقابل جبرانی خواهد داشت. این بود که تصمیم گرفتم از ایران خارج شوم.»
خانم زندی در اواسط مهر ماه ۱۳۸۸ ایران را ترک میگوید. چون پیش از آن ماموران اطلاعاتی یکبار برای دستگیری وی به منزلش هجوم آورده بودند، احتمال بازداشت خود را میدهد و برای همین از مرز ترکیه عبور کرده و با اتوبوس خود را به استانبول میرساند. مقصد اصلی او انگلیس است که در آن بستگان و دوستانی دارد. او با عجله از کشور خارج شده، مدارک لازم را برای گرفتن ویزای انگلیس ندارد. باید مدتی منتظر بماند.
انتخاب هند بهعنوان مأمن نخست
محسن نمکیان بخاطر وضعیت ناامن افغانستان تصمیم میگیرد به کشوری برود که امن باشد و به او ویزا بدهد. وی در این مورد میگوید: «برای خروج از افغانستان با وضعی که برای پاسپورت ایرانی هست، امکانی برای انتخاب کشورهای مختلف وجود ندارد، گزینهها محدود است. این منجر شد به اینکه من به هندوستان بیایم.»
او ویزای سه ماهه هند را میگیرد. قصد اولیهاش آن نیست که در این کشور بماند. نمیتواند ویزای کشور دیگری را بگیرد و خود را مجبور میبیند در هند تقاضای پناهندگی دهد.
فاطمه زندی به چند دلیل در ترکیه نمیماند و به هند میرود. شنیده است که «یک مقدار از نظر امنیتی هنوز ترکیه و کسانی که به ترکیه پناهنده میشوند، در پوشش امنیتی قرار دارند» همچنین ترکی نمیداند و در ترکیه امکان برقراری ارتباط خود با محیط را نمیبیند. ترجیح میدهد در کشوری تا زمان تکمیل مدارکش انتظار بکشد که در آن بتواند با زبان انگلیسی با مردم صحبت کند. در ضمن شنیده است که روند گرفتن ویزای انگلیس در هند سریعتر است. در هند همکار سابق و همسر آیندهاش، محسن نمکیان، نیز به سر میبرد.
وضعیت پناهندگی در هند
چون هندوستان جزو کشورهای امضاکننده "کنوانسیون حقوقی پناهجویان" نیست، برنامه و تعهدی برای حمایت از پناهجویان ایرانی هم ندارد. این موضوع را محسن نمکیان و فاطمه زندی تجربه میکنند. محسن نمکیان میگوید: «چون دولت هند تعهدی در برابر پناهجویان ندارد، چند ماه پیش که انفجاری در شهر پونه رخ داد، میخواست همه خارجیانی را که تقاضای تمدید ویزا داشتند، به کشورهایشان برگشت دهد. این اتفاق شامل همسر من هم شد و ما چند ماه پرتنش را داشتیم. تنها با پادرمیانی سازمان ملل، موضوع برگشت متوقف ماند.»
به گفته پرفسور اعلم، مسئله اصلی هندوستان، پناهجویان بنگلادشی هستند، چون تعداد پناهجویان ایرانی زیاد نیست و دولت هند چندان توجهی به آنها ندارد. افزون بر این، هند روابط سیاسی محکمی با ایران دارد. به گفته مدیر مرکز مطالعات آسیای غربی در دهلی ، هند در زمان جنگ ایران و عراق نیز بخاطر روابط دوستانهاش با هر دو کشور، نمیتوانست موضع قاطعی برای پذیرش پناهجویان اتخاذ کند.
بدین ترتیب پناهجویان در هندوستان مسائل خود را از طریق مراجعه به دفتر سازمان ملل متحد مطرح کرده، پیش میبرند. به گفته کارشناس هندی، اگرچه دولت هند با دفتر این سازمان در مورد پناهجویان همکاری دارد، اما برای پناهجویان سخت است، کمکی اقتصادی از دولت هند بگیرند. این باعث میشود که چون پناهجویان در هند اجازه کار هم ندارند، با دشواریهای مالی زیادی روبرو شوند یا از پساندازی زندگی کنند که احیانا از ایران به همراه خود آوردهاند.
پرفسور اعلم در گفتههای خود تاکید دارد بر اینکه بهترین شیوه اقامت در هند برای ایرانیان، داشتن ویزای تحصیلی است.
زندگی در هند، تنها دورهای موقت
به گفته محسن نمکیان و فاطمه زندی، بسیاری از پناهجویان به زندگی در هند تنها به مثابه دوره گذار مینگرند. این دو ایرانی که هم اکنون ساکن شهر پونه هستند، فاصله زیادی میان آداب و رسوم و سطح زندگی در هند و ایران میبینند.
به گفته آنان، اینکه هند کنوانسیون حقوقی پناهندگان را امضا نکرده، باعث میشود که پناهجویان در هند هم به لحاظ مالی زیر فشار باشند و هم مدام از حس ناامنی رنج ببرند، این خطر را ببینند که هر لحظه دولت هند اراده کند، بتواند آنان را از کشور بیرون راند.
فاطمه زندی میگوید، هر لحظه آرزو میکند، در هند نباشد، در درجه اول در کشور خود باشد، یا در جایی که دست کم از لحاظ فرهنگی با تربیت او هماهنگی داشته باشد. وی بر این نظر است که کشورهای انگلیسیزبان این خواست او را برآورده میتوانند کرد.
ولی فرآیند انتقال به کشور دیگر از طریق سازمان ملل متحد به سرعت انجام نمیگیرد و به گفته محسن نمکیان، طبق تجربه موجود، دست کم یک سال و نیم طول میکشد. مدتی که به نظر زن و شوهر جوان طولانی میرسد. فاطمه زندی امیدوار است که بتواند به چند سفارتخانه برای انتقال و زندگی در کشوری دیگر تقاضا بدهد. او حدس میزند که پروسهای طولانی در انتظار او و همسرش است تا به خواست خود برسند. اما میگوید که «ما چشم انتظاریم که وارد این پروسه شویم و به نتیجه برسیم».
کیواندخت قهاری
تحریریه: فرید وحیدی