«هدف عماریون، حصر و حذف هاشمی است»
۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سهشنبهدر حالی هاشمی رفسنجانی به صراحت اعلام کرده است که در انتخابات ریاست مجلس خبرگان شرکت خواهد کرد، خبرگزاری فارس به نقل از یک منبع آگاه مدعی شد: «آيتالله هاشمی رفسنجانی به واسطه يكی از ائمه جمعه موقت تهران اخيرا به آيـتالله مهدوی كنی پيغام داد كه ايشان برای رياست مجلس خبرگان كانديدا شوند.»
دفتر هاشمی رفسنجانی در اطلاعیهای با تکذیب این خبر آورده است: «انتشار خبر بدون منبع مبنی بر پیامهای آیتالله هاشمی به آیتالله مهدوی كنی از طریق یكی از ائمه جمعه تهران همانند دیگر دروغها و خبرسازی انجام شده در هفتههای اخیر توسط برخی رسانهها برای ایجاد حاشیهسازی درباره مجلس خبرگان رهبری، تكذیب میشود.»
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران روز ۹ اسفند (۲۸ فوریه) در خبری دیگر از پاسخ مثبت مهدویکنی به درخواست ۵۰ نماینده مجلس خبرگان جهت کاندیداتوری وی برای ریاست این مجلس خبر میدهد.
اصولگرایان تندرو در دورههای پیشین نیز سعی کردند با کاندیدا کردن احمد جنتی و محمد یزدی، هاشمی را از ریاست این نهاد مهم نظارتی دور کنند که این اقدامات موفقیت آمیز نبود. این پرسش مطرح است که ریاست هاشمی رفسنجانی بر مجلس خبرگان برای وی و مخالفانش چه اهمیتی دارد و مخالفان هاشمی در پی دستیابی به چه اهدافی هستند. در این زمینه با محمد رهبر، خبرنگار و تحلیلگر سیاسی، در مالزی گفتوگو کردهایم.
دویچهوله: آقای رهبر، هاشمی رفسنجانی در واکنش به اتفاقات ۲۵ بهمن گفته است: «معاندین نظام که از اول انقلاب علیه نظام توطئه میکردند، در بیست و پنجم بهمن حضور داشتند». میدانیم که این راهپیمایی به دعوت آقایان موسوی و کروبی، از سران معترضان برگزار شده بود. آیا در مواضع آقای هاشمی تغییراتی ایجاد شده است؟
محمد رهبر: برای شناخت آقای هاشمی رفسنجانی شاید باید رشتهای با عنوان انسانشناسی سیاسی تأسیس شود. این است که مواضع آقای هاشمی رفسنجانی را نمیتوان بهروشنی شناخت. ولی از اتفاقاتی که در جبههی مقابل میافتد و مواضعی که دیگران در قبال ایشان میگیرند، میتوان دانست که آیا این موضع آقای هاشمی، موضع اصیلی است یا نه.
گفتههای آقای هاشمی هیچ تأثیری در کسانی که ایشان را از مجلس خبرگان حذف کنند، نداشت. به این معنی که آنها به ضرس قاطع بهدنبال آقای مهدوی کنی و جایگزینی آقای هاشمی رفسنجانی و گرفتن ریاست مجلس خبرگان از ایشان هستند. این نشان میدهد که این گفتهها در دل آنها تأثیری نداشته و میدانند که آقای هاشمی این حرفها را چندان از دل نزده و بنا بر سیاست و مقتضیات زمان و مکانیای که دارد، چنین گفتههایی را گفته است.
اما اینکه حرفهای آقای هاشمی چه تأثیری در اهالی جنبش سبز و کسانی که این روزها به خیابانها میروند و اعتراض میکنند دارد؛ بله در آنجا تأثیر بسیار منفیای دارد و آن وجههی کمرنگی که آقای هاشمی بین آنها داشت را خراب و خرابتر میکند.
اما این را هم در نظر بگیریم که آقای هاشمی یک فرد منفرد است، با خواستههای خودش. به این معنا که این فیل خاموش سیاست ایران، فکر میکنم دنبال کسب قدرت و گرفتن همان پستهایی است که داشته. بازی شطرنج آقای هاشمی رفسنجانی در قدرت جواب میدهد.
یعنی اگر ایشان هم از قدرت کنار بکشند و دقیقاً بشوند مانند آقایان کروبی، موسوی و خاتمی، آنجا دیگر هیچگونه مهرهای ندارند که تکان بدهند. اولاً مردم پشت ایشان نخواهند آمد. چون یکبار قرار شد به ایشان در قبال آقای احمدینژاد رأی بدهند، ولیکن اینطور نشد و دیگر اینکه فقط در قدرت است که میتوانند شناگر قهاری باشند.
آقای هاشمی مرد حماسههای پشت صحنه هستند. برای همین، به شدت برای ایشان مهم است که این سکان مجلس خبرگان را بهدست داشته باشد و به هرنحوی که شده، این مجلس را از دست ندهد.
آیا جناح مقابل و مخالفان آقای هاشمی، فقط به تغییر مواضع ایشان اکتفا میکنند؟ یعنی اگر ایشان فردا علیه جریان اعتراضی مواضع بسیار شدیدتری را اتخاذ کنند، دیگر با ایشان مشکل نخواهند داشت و میزان حملات و فشارها به ایشان کاهش پیدا میکند؟
اول باید ببینیم که جناح مقابل آقای هاشمی چه کسانی هستند. آیا جناح مقابل آقای هاشمی محافظهکاران قدیمیای مانند مؤتلفهی اسلامی یا روحانیون محافظهکاری مانند مهدوی کنی و یا کسانی که در این ۳۰ سال در قدرت بودهاند، هستند. یا جناح مقابل آن هستهی اصلی هستند که امروز جزو مشاوران آقای خامنهای شده و مملکت را در دست دارند و در سپاه، مجلس و دولت نقش بسیار فراوانی دارند.
این جناح مقابل اگر محافظهکاران باشند که آنها با هر موضعی از آقای هاشمی، ایشان را طرد نمیکنند. آنها با آقای هاشمی آشنا هستند و به این مواضع کاملاً عادت دارند. مانند همینکه دیدیم، آقای بادامچیان، عضو مؤتلفهی اسلامی گفته است: «بههر تقدیر، اینقدر را هم که آقای هاشمی گفتهاند، نشان میدهد ایشان دلشان اینطرف است و زیر چنین پرچمی هستند و میشود بازهم امید داشت که ایشان رییس مجلس خبرگان باشند». گرچه فارس این مصاحبه را تکذیب کرد. ولی ندیدم ایلنا که این مصاحبه را انجام داده بود، آن را تکذیب کند و گویا صحت دارد.
اما آن جناح مقابل که ما شاخصین آن را خود آقای احمدینژاد، طائب و پناهیان بگیریم و آن حلقهی عماریون که جدیداً شکل گرفته و اتاق فکر آقای خامنهای را تشکیل میدهد، آنها به هیچ عنوان، جز حذف هاشمی و حتی محاکمهی ایشان، به هیچ چیز دیگری راضی نیستند. حتی اگر آقای هاشمی از همهی اصلاحطلبان تبری بجوید، حتی اگر توبه کند، اینها ابدا با این حرفها راضی نمیشود. آنها معتقدند که هاشمی هم جزو ارکان "فتنه"ای است که آنها میگویند و باید حتماً ایشان را خلع لباس و خلع قدرت کرد.
این مجلس خبرگان برای آقای هاشمی چه اهمیتی دارد؟ با توجه به اینکه اختیارات مجلس خبرگان، آنطور که در قانون اساسی آمده، عملاً قابل اجرا نیست؟
مجلس خبرگان، مجلس روز مبادا است. به این معنا که امروز البته هیچ نظارتی بر رهبری نمیتواند بکند. بنا بر اینکه کسانی که در این مجلس راه یافتهاند، همانهایی هستند که شورای نگهبان منظور رهبری تاییدشان کرده است.
اما این را در نظر داشته باشید که روز مباداها در ایران بسیار نزدیک شده است. به این معنا که این مجلس که امروز رو به سمت باد قدرت آقای سید علی خامنهای دارد، اگر مردم فشار بیشتری بیاورند و این خیابانها اعتراضات سهمگینی را نمودار بکند، آن موقع، در آن موقعیتهای حساس، ممکن است بادبانها را به سمت دیگری بچرخاند.
اما اگر این مجلس در دست همان ذات قدرت جمهوری اسلامی، آن هستهی مرکزی جمهوری اسلامی که امروز میبینیم باشد، خود این مجلس هم مصیبتی است و ممکن است در چنین شرایطی تصمیماتی بگیرند و حتی بعد از استعفای آقای خامنهای و یا وفات ایشان، کسانی را برگزینند که دیگر نتوان به هیچعنوان کنترلشان کرد.
یعنی آقای هاشمی برای یک روز مبادا در آنجا نشسته و من فکر میکنم کمی دورتر را دارد میبیند که این روز مبادا نزدیک است و باید حتماً این مجلس را داشته باشد.
پیشبینیتان از انتخابات مجلس خبرگان چیست؟ میدانیم در دو دورهی گذشته هم تلاش شد که آقای هاشمی از ریاست مجلس حذف بشوند. در دورهی اول رقیب ایشان آقای جنتی بودند و در دورهی دوم آقای محمد یزدی. هر دو دوره را هاشمی برد و حتی دورهی پیش، ۱۰ رأی بیشتر از دورهی اول آورد. الان چه پیشبینیای میکنید؟
رقیبی را که هستهی ضد آقای هاشمی این بار انتخاب کردند، آقای مهدوی کنی است و این خود نشان میدهد که اتفاقاً رقبای دیگر میدانستند که بر آقای هاشمی پیروز نخواهند شد. دوست داشتم که قدری هم در مورد آقای مهدوی کنی صحبت کنیم. بههرحال ایشان کسی است که مدت زمان کوتاهی نخستوزیر بوده، وزیر کشور بوده و الان هم قطب محافظهکاران است و یکی از معدود آدمهایی است که فعلاً افراطیون و محافظهکاران و روحانیت سنتی ایشان را قبول دارند.
ولی آقای مهدوی کنی، به شدت آدمی است که از نظر اصولگرایان یکجورهایی بیثبات بهنظر میرسد. کمااینکه همین دو سال پیش از مناظرات بهشدت گلایه کرده بود و گفته بود: «ای کاش من میمردم و این مناظرات را نمیدیدم»؛ آنچه بین احمدینژاد و موسوی شکل گرفت.
اما اینکه چه پیشبینیای میشود کرد، من فکر میکنم شاید به احتمال قوی، آقای هاشمی دوباره بر مسند مجلس خبرگان بنشیند. چون رقیبی که انتخاب کردهاند، بعید است که بیاید و او خطر بزرگتری برای همهی اصولگراها دارد.
چون یک موقعی ممکن است آقای مهدوی کنی نقشی را بازی کند که سید جلال تهرانی در شورای سلطنت بازی کرد که یکباره همه چیز را بر باد داد و به سمت دیگری چرخید.
مهدی محسنی
تحریریه: فرید وحیدی