نگاهی به رویدادهای زیستمحیطی ایران در سال ۱۳۹۰
۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبهسال ۹۰ با هجوم ریزگردها به آسمان اغلب شهرهای غربی، جنوبی و مرکزی ایران آغاز شد. ریزگردها که ذراتی با بزرگی کمتر از ۲ میکرون هستند برای سلامتی انسان خطرناکتشخیص داده شدهاند و میتوانند باعث انواع بیماریها، از جمله بیماریهای تنفسی شوند.
میزان ذرات گرد و غبار موجود در هوا در برخی از شهرهای ایران در سال ۹۰ چنان افزایش یافت که چند شهر کشور از نظر میزان سالانه این ذرات در هوا از میان ۱۱۰۰ شهر از ۹۱ کشور دنیا در رده آلودهترین شهرهای دنیا قرار گرفتند.
در این میان اهواز گوی سبقت را از دیگر شهرها ربود و در مقام آلودهترین شهر دنیا قرار گرفت.
سال آلودگی هوا
سال ۹۰ سالی بود که در آن مردم بسیاری از کلانشهرهای ایران، به ویژهتهران وضعیت هشدار را تجربه کردند.
بسیاری از روزها تهران به علت افزایش بیش از حد آلایندههای هوا تعطیل بود. روزنامه همشهری در یکی از گزارشهای خود در نیمه دوم سال ۹۰ با استناد به آمار سازمان بهشت زهرای تهراناعلام کرد: «تنها در دو ماه اول پاییز امسال ۷ هزار و ۶۱۱ شهروند تهرانی بر اثر ایست قلبی که ارتباط نزدیکی با آلودگی هوا دارد جان خود را از دست دادهاند.»
سال مرگ دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه نیز اوضاع بهتری را تجربه نکرد. اوضاع این دریاچه تا حدی بحرانی شد که علی نظریدوست، رئیس ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه در گفتوگو با خبرآنلاین، هشدار داد که در صورت بیتوجهی، طی دو تا سه سال آینده این دریاچه خشک شده و از بین خواهد رفت.
مردم شهرهای مختلف آذربایجان ایران بارها به خیابانها آمده و نسبت به سال ۲۰۱۰ میلادی ۳۶ پله سقوط کرد.
بر اساس معیارهای شاخص جهانی عملکرد زیستمحیطی (EPI) ایران در سال ۲۰۱۲ در میان ۱۳۲ کشور جهان در رتبه ۱۱۴ قرار گرفت.
محمد درویش، کارشناس محیط زیست ایران با ابراز تأسف در این مورد به دویچهوله میگوید: «یادمان باشد که فقط سه کشور وضعیت بدتری از ایران داشتند، یعنی قزاقستان، روسیه و سوریه. ولی نکتهی تأملبرانگیزتر این است که اگر به گزارشهای سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۶ نگاه کنیم میبینیم که شیب نسبتا نگرانکنندهای در وضعیت عملکرد محیط زیستی ایران وجود دارد. یعنی ما در سال ۲۰۰۶ رتبهمان ۵۳ بود، بعد رسیدیم به ۶۷ و حالا رسیدهایم به ۱۱۴. یعنی در طول شش سالهی اخیر، بین ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲، ما ۶۱ پله سقوط کردهایم که از این نظر هیچ کشوری قابل رقابت با ایران نیست.»
درویش با مطرح کردن مشکل دیگری در سال ۹۰ ادامه میدهد: «ولی چرا این اتفاق افتاد؟ شاید یکی از مهمترین دلایلش برگردد به این که ما با بدترین طراز سطح آب زیرزمینی در طول یک دههاخیر روبهرو هستیم. گزارشهایی که شرکت مدیریت منابع آب منتشر کرده میگوید که سطح آب زیرزمینی در بیش از ۷۰ دشت کشور سالانه بیش از دو متر دارد افت میکند که این روند واقعا کمنظیر است و در بسیاری از کشورهای دنیا چنین چیزی اتفاق نیفتاده و این مسئله سبب شده است تا میزان ناپایداری اکولوژیک در کشور ما به طرز معنیداری افزایش پیدا کند و برای نخستین بار در مناطقی مثل اردبیل یا کبودر آهنگ و قهانوند در همدان هم ما با نشست زمین روبهرو شدهایم. حتی نشست زمین در بستر دریاچه پریشان هم گزارش شده و رقماش به ۵ سانتیمتر در سال میرسد.»
محمد درویش، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع میافزاید: «یادمان باشد که اگر میزان نشست از ۴ میلیمتر در سال بیشتر شود در بسیاری از کشورهای دنیا وضعیت بحرانی اعلام میشود و حالا ما میبینیم که در دشت طوس در خراسان شمالی این رقم ۳۰ سانتیمتر است، در فارس و در بسیاری از مناطقش بین ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر است و در جنوب تهران تا ۳۶ سانتیمتر گزارش شده است. یعنی بیش از ۹۰ برابر آنچه که ما به آن میگوییم بحرانی.»
افت کیفیت آب
افت کیفیت آبهای سطحی و زیرزمینی ایران از مسائل بارز دیگری بود که محیط زیست ایران در سال ۹۰ با آن روبرو بود. درویش میگوید، افت کیفیت آب باعث شد که "اغلب ۱۲۳ رودخانهی دائمی ما دیگر حتی برای وحوش قابل استفاده نباشند". وی این موضوع را "نگرانکننده" و ناشی از "ورود مستقیم پسابهای بخش صنعت، کشاورزی و شرب به داخل آبهای سطحی و زیرزمینی" میداند.
سال بیابانزایی و مرگ تالابها
در سال ۱۳۹۰ نیز روند نابودی تالابها ادامه یافت و تالابهایی همچون گاوخونی، بختگان، ارژن، پریشان، آجیگل و تالابهای سهگانه هامون مسیر خشکی و نابودی را طی کردند. تالابهای شادگان، هورالعظیم، هویزه و هورالحمار نیز وضعیت بهتری نداشتند.
محمد درویش میگوید، خشک شدن تالابها "چشمههای تولید گرد و خاک در کشور" و در نتیجه "کانونهای بحران فرسایش بادی" را افزایش میدهد.
او در توضیح گسترش بیابانزایی میگوید: :«ما در سال ۹۰ مشکل خشک شدن رویشگاه زاگرس را داشتیم و گزارشها حاکی از این بود که دستکم ۳۰درصد از این رویشگاه در معرض خشکیدگی کامل قرار گرفته و در برخی از استانها مثل استان ایلام خسارتهای بسیار سنگینی به رویشگاه زاگرس وارد شده که منشأ آب ۴۰ درصد از ایرانیان بهحساب میآید.»
درویش ادامه میدهد: «اینها همه نشاندهندهی این است که روند بیابانزایی در کشور ما به شدت در حال افزایش است و ضریب امنیت غذایی ایرانیان به شدت در حال کاهش است که این امنیت غذایی میتواند در حقیقت کارآیی سرزمین و کارایی راندمان ایرانیان را به شدت کاهش دهد. خشک شدن زایندهرود، قطب تمدنی مرکز کشور یکی دیگر از مؤلفههای بسیار نگرانکنندهای بود که بههرحال نشاندهندهی این است که وضعیت محیط زیست در کشور در سال ۹۰ وضعیت مطلوبی نبوده است.»
سال ضجههای تولهخرسهای قهوهای
در شهریور ماه سال ۱۳۹۰ ویدئوکلیپی تکاندهنده بر روی برخی از وبسایتهای زیستمحیطی ایران قرار گرفت که برایمدتها خبرساز شد و بسیاری بر آن شدند که قوانین مربوط به حمایت از حقوق حیوانها در ایران را بازبینی کنند. فرهنگ حیوانآزاری و بررسی چرایی لذت ناشی از آن بار دیگر در رسانهها مطرح شد و جان گرفت.
در این ویدئو کلیپ دیده میشود که چند شکارچی در منطقه سمیرم اصفهان مادهخرسی را با شلیک گلوله زخمی کرده و شکم دو توله او را میدرند و خود از صحنههای جان دادن مادهخرس و دو تولهاش فیلمبرداری میکنند.
اما چندی بعد درست در همین منطقه واقعه دیگری رخ داد که برای مردم سمیرم که شرمگین از این واقعه بودند "شوقبرانگیز" بود.
به فاصله یک ماه از کشتار این سه خرس، اهالی روستای ونک سمیرم خرسی ماده که در استخری افتاده و در حال مرگ بود را نجات داده و به او کمک کردند تا به جفت خود در ارتفاعات منطقه محلق شود.
اتفاقات خوب سال ۹۰
در دی ماه ۹۰ استفاده از ماده سمی آزبست در کشور برای همیشه ممنوع اعلام شد. قرار شد که از شهریور سال ۹۱ ممنوعیت استفاده از آزبست در مصالح ساختمانی به اجرا در بیاید.
محمد درویش، کارشناس محیط زیست ایران در توضیح دیگر موارد مثبت این حوزه میگوید: «یکی دیگر از اتفاقات مثبت این بوده که دو تالاب ایران با نامهای چغاخور بلداجی و کانی برازان وارد سیاهه کنوانسیون رامسر شدند.»
رخداد مثبت دیگر این بود که مستند زیستمحیطی "در جستجوی پلنگ ایرانی" جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره فجر را از آن خود کرد.
این مستند که کارگردانی آن را فتحالله امیری بر عهده دارد نخستین مستند زیستمحیطی است که برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره فجر میشود.
درویش که خود به تماشای این فیلم رفته است در مورد آن میگوید: «این فیلم حکایت عشق یک آدم است که به مدت شش سال از زندگی خودش میگذرد، سختترین شرایط را تحمل میکند، برای این که بتواند پلنگ ایرانی را ببیند و همین نکته است که در ذهن تماشاچی تلنگری را ایجاد میکند. پلنگی که ما به آن توجه نمیکنیم، پلنگی که در ضربالمثلهایمان انکارش میکنیم و میگوییم، ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر گوسفندان الان وضعیتش بسیار ترحمبرانگیز شده و در نهایت این گروه زمانی به آن پلنگ میرسد که قبلا شکارچی سنگدلی آن را با دو تولهاش کشته است.»
سال ۱۳۹۰ سالی بود که محیط زیست ایران دو کوشنده از کوشندگان بهنام و خستگیناپذیر خود را از دست داد.
یاسر انصاری کجوری، مدیر سبزپرس و بنیانگذار کانون عالی فضای سبز و محیط زیست ایران در ۳۲ سالگی در تیرماه ۹۰ در مرگی نابهنگام از دنیا رفت.
کامبیز بهرام سلطانی، از چهرههای نامدار حوزه محیط زیست ایران نیز در دیماه ۹۰ پس از سپری کردن دوره طولانی بیماری سرطان دنیا را وداع گفت.
فریبا والیات
تحریریه: فرید وحیدی