نوبت کارگردانان زن جهان
۱۳۸۷ اردیبهشت ۲, دوشنبهبازهم نوبت نمایش برجستهترین و جدیدترین آثار کارگردانان زن جهان در آلمان فرارسید. "جشنوارهی بینالمللی فیلم کارگردانان زن" که هر سال به نوبت در دو شهر کلن و دورتموند بر پا میگردد، (IFFF Dortmund|Köln) در روز ۲۳ آوریل در شهر کلن آغاز میشود. این فستیوال که در کنار جشنوارهی جهانی فیلم زنان در فرانسه از مهمترین جشنوارههای فمینیستی اروپا ست، تا روز ۲۷ آوریل در این شهر ادامه دارد.
در فستیوال امسال که از بخشهای مسابقه، پانوراما، سینمای کشورهای دیگر، فیلم کوتاه، بخش" نگاه دیگر" و چندین قسمت دیگر تشکیل میشود، ۹۸ فیلم از سی کشور جهان به نمایش در میآید. در بخش پانورامای فستیوال، امسال دو فیلم از کارگردانان زن ایرانی نیز نشان داده میشوند: فیلم مستند "هرات" از سپیده فارسی و فیلم کوتاه "ملک هزار کیلومتر مربعی خودم" از آتوسا بنده قیاسآبادی.
هویت و بیگانگی
سپیده فارسی که با اولین فیلم مستند خود دربارهی هویت و بیگانگی با عنوان "دنیا خانهی من است"، توجهی منتقدان را به خود جلب کرد، در فیلم "هرات" از دیدگاهی دیگر به این مسئله میپردازد. در این فیلم مستند، این کارگردان ۴۳ ساله که در فرانسه زندگی میکند، با دختر هشت سالهاش راهی ایران میشود، تا از آنجا با پدر خود به افغانستان سفر کند. افغانستان، میهن اجدادی پدر فیلمساز است؛ اجدادی که در گذشتههای دور سرزمین خود را با هدف مهاجرت به ایران ترک کردهاند. در مستند "هرات"، سپیده فارسی داستان جستجوی ریشههای فرهنگی سه نسل را که در سه کشور متفاوت زندگی کردهاند، به نمایش میگذارد. درآمیزی این فرهنگها، یافتن وجوه تفاوت و اشتراک آنها و تاثیر پذیری آگاهانه و ناآگاهانهشان بر یکدیگر از نکتههای کانونی این فیلم به ظاهر "شخصی" است که گاهی، ابعادی همگانی و اجتماعی نیز به خود میگیرد. سپیده فارسی در حال حاضر، هفتمین فیلم خود را با عنوان "خانهای زیر آب" تهیه میکند که محصول مشترک آلمان، هلند، فرانسه و ایران است.
میهن از دسترفته
فیلم دوم ایرانیای که در بخش پانورامای این جشنوارهی بینالمللی به نمایش گذاشته میشود، فیلم کوتاهی از فیلمساز جوان ایرانی، آتوسا بنده قیاسآبادی است. این فیلم مستند که "ملک هزار کیلومتر مربعی خودم" عنوان دارد، داستان سفر یک ایرانی است که پس از ۱۷ سال زندگی در هلند به میهنش بازمیگردد، تا قطعه زمینی را برای خود بخرد. جستجوی این زن در جهت یافتن قطعه زمینی مناسب، با سفر رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد، به سازمان ملل متحد مصادف میشود. آتوسا بنده قیاسآبادی که ۴۰ سال دارد و مقیم هلند است، در مستند "ملک هزار کیلومتر مربعی خودم"، به مسئلهی هویت فرهنگی در دنیایی که روند جهانی شدن در همهی گسترهها با شتاب سرسامآوری به پیش میتازد، میپردازد و این پرسش را مطرح میکند که آیا بازیابی مهین ازدسترفته، امکانپذیر است؟
موضوع محوری جشنواره
اصولا موضوع محوری فیلمهای شرکتکننده در جشنوارهی امسال، پیرامون مسائل بیگانگی در "میهن دوم"، بیگانگی با و در جسم خود، بیگانهیابی ناگهانی دنیایی که تا چندی پیش مأنوس بوده، برخورد با پدیدههای ناشناخته و پیآمدهای آن در زندگی فردی انسانها... میچرخد. در بخش "سینمای کشورهای دیگر"، فیلمهای کارگردانان زن کشور چین به نمایش در میآید؛ کشوری که در حال حاضر بیشتر در گسترههای ورزشی و سیاسی مطرح است تا هنری. این موضوع نه تنها از جاذبیت آثار سینمایی فیلمسازان زن چین نمیکاهد، بلکه وجه دیگر سیمای این فستیوال را که سیاسی بودن آن است، نیز پررنگتر میکند.
پیشینهی سیاسی پاگیری فستیوال فیلم کارگردانان زن
پیشینهی تشکیل این تنها جشنوارهی فمینیستی آلمان، با پاگیری دورهی معاصر جنبش زنان آلمان در دههی هفتاد قرن پیش گره خورده است. در این سالها، جنبش زنان آلمان به اهدافی دست یافت که سالها برای رسیدن به آنها مبارزه کرده بود. از جملهی این دستاوردها، تأسیس نهادهای مختص زنان در جهت احقاق حقوق آنها در همهی گسترهها، هم در چارچوب رسمی و اداری و هم در قالب اتحادیهها و کانونهای مستقل و آلترناتیوی بود. برگزاری جشنوارهای جهانی برای طرح و حمایت از فیلمهای کارگردانان زن نیز در همین راستا صورت گرفت. برای آشنایی با چند و چون تشکیل این جشنواره و نقش و برنامهی کنونی آن به گفتوگو با زیلکه یوهانا ربیگر، (Silke Johanna Räbiger)، مدیر هنری IFFF Dortmund|Köln نشستهایم:
دویچه وله: در کشورهایی که در آنها به جایگاه اجتماعی ـ قانونی زن چندان اهمیت نمیدهند، برپایی جشنوارهی بینالمللی فیلم میتواند نشانهای برای حمایت از حقوق زنان و تقویت آن باشد. در آلمان که تساوی حقوق زن و مرد، حتی در قانون اساسی آن تصریح شده، برگزاری چنین جشنوارهای چه نقشی دارد؟
زیلکه یوهانا ربیگر: این کاملا درست است که در آلمان از دهههای ۶۰ و ۷۰ در زمینهی تساوی حقوق زن و مرد پیشرفتهای زیادی صورت گرفته است. شما هم در سئوالتان قانون اساسی را مثال زدید. ولی این حمایت قانونی نباید باعث آرامشخاطر ما بشود. چون درزندگی کاری روزمره، خیلی زود مشخص میشود که ما هم از برقراری تساوی حقوق واقعی هنوز فاصلهی زیادی داریم. در حال حاضر در رسانهها این بحث شدیداً دنبال میشود که زنانی که به مناصب مهمی در شرکتهای بزرگ دست مییابند و به مقامهای بالایی میرسند، ۲۵ درصد کمتر از همکاران مردشان در همان سمت، حقوق میگیرند. این زنان به حق میپرسند: «چرا؟»
در عرصهی فیلم هم، چنین شرایطی حاکم است. زنانی که فیلمسینمایی با بودجههای هنگفت میسازند، استثا هستند. ما در سال ۲۰۰۷ یک جشنوارهی "موزیک" برپا کردیم و در بررسیهایمان به این نتیجه رسیدیم که درصد سازندگان مونث موزیک فیلم، یکدهم است. این وضعیت در گسترههای طراحی صحنه و تصویر هم بهتر نیست. تا آنجا که من اطلاع دارم، میزان شرکت زنان در این عرصه، حدود ۱۹ درصد است. به علاوه در این بخشها، زنان کمتر حقوق میگیرند تا مردان.
در گزینش فیلمهای کشورهایی که در بخش "سینمای کشورهای دیگر" جشنواره به نمایش درمیآیند، اغلب مسائل حاد سیاسی روز در نظر گرفته میشود. دو سال پیش، در این بخش فیلمهای کارگردانان زن ایرانی به نمایش گذاشته شد. امسال سینمای معاصر چین مطرح است. این جشنواره تا چه حد "سیاسی" است؟
این که آغاز جشنوارهی بینالمللی فیلم زنان با جنبش زنان آلمان پیوند خورده است، خود نشاندهندهی آنست که این فستیوال، سیاسی است. در این جشنواره همیشه چالشهایی دربارهی تئوریهای فمینیستی فیلم یا مسائل سیاسی اجتماعی عام، در مرکز بحثهای آن قرار داشته اند؛ مثل نحوهی برخورد با تکنیک سینما یا پول یا مسائل سیاسی کشورهای مختلف.
من فکر میکنم که جشنوارههای زنان در کشورهای غربی این وظیفه را دارند که افکار عمومی را متوجهی کشورهایی سازند که در آنها زنان با دشواریهای بیشتری از ما دست بهگریبانند. بخش "سینمای کشورهای دیگر" جشنوارهی ما هم، سکویی برای کارگردانان زنی است که در کشور خود امکان دیدار و گفتوگوی آزاد با یکدیگر را ندارند. چنین برخوردهایی با فرهنگهای دیگر و با فیلمهایی از نوع دیگر برای هر دو طرف کیفیتی غنایی دارند.
شما از چالشهایی دربارهی تئوریهای فمینیستی فیلم صحبت کردید. آیا تفاوتی در نگاه و دید زیباییشناسانهی کارگردانهای زن و مرد وجود دارد؟
نه!
ولی در زمینهی انتخاب موضوع، شاید این تفاوت وجود داشته باشد. مثلاً در بخش "نگاه دیگر" فستیوال شما که به فیلمهای کارگردان زن همجنسگرا اختصاص دارد، امسال به موضوعاتی چون رویای بچهدار شدن، احساس مادری کردن، پا به سن گذاشتن و ... برمیخوریم. آیا این موضوعها برای فیلمهای فمینیستیای از این دست غیرعادی نیست؟ این بخش در سالهای اخیر بیشتر به چه مسائلی میپرداخته؟
شاید این فیلمها در چارچوب قالبهای فیلمهای محلی نگنجد، ولی هماناندازه که این ژانر با اشکال مختلف جنسیتیای که عرضه میکند، متنوع است، همان قدر هم موضوعهای گوناگونی که به آنها در این فیلمها پرداخته میشوند، متعددند. من این تنوع را به مثابه نشانهای مثبت ارزیابی میکنم که مسائل اساسی هستی انسانی را مطرح میکند چون پیر شدن، تربیت بچه و همراه بودن با او .... این بخش را همواره فیلمهایی تشکیل دادهاند که تضادها و ناهمگونیها و ناهماهنگیها را دستمایه قرار دادهاند؛ فیلمهایی که زنان را از دیدگاهی دیگر، بررسی کردهاند.