نقش پرقدرت حزبالله لبنان در مناقشات خاورمیانه
۱۳۹۶ شهریور ۳, جمعهروز ۱۹ اوت (۲۸ مرداد) ارتش لبنان و حزبالله این کشور عملیات تهاجمی دوسویهای را علیه سازمان تروریستی "خلافت اسلامی" (داعش) آغاز کردهاند. ارتش لبنان بیش از ۵ روز علیه داعش جنگید. شبهنظامیان داعش به بخشهایی از سوریه وارد شدهاند که در آن رشتهکوههای القلمون واقع است. این رشتهکوهها تا لبنان کشیده شده است. نیروهای داعش آماده جنگاند و از این رو ارتش لبنان عملیات رزمی خود را با همراهی دو شریک خود، یعنی حزبالله و ایران، به پیش میبرد.
بیشتر بخوانید: حمله همزمان ارتش لبنان و حزبالله به مواضع داعش در مرز سوریه
این دو شریک شیعی توانستهاند با اتحاد خود سنیهای افراطی را به عقبنشینی وادار کنند. حسین جابری انصاری، معاون وزیر امور خارجه ایران، طی سفر به بیروت اعلام کرد: «ارتش لبنان با حمایت حزبالله و مردم [ایران] به پیروزیهای مهمی در برابر تروریستهای داعش دست یافته است».
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
اتحادی درازمدت و باورنکردنی
پیش از این نمیشد تصور کرد که ارتش لبنان و حزبالله این کشور در اجرای هدفی با هم متحد شوند. ارتش ملی لبنان با شبهنظامیانی متحد شده که در سرزمین ایران ریشه دارند و از سوی جمهوری اسلامی حمایت میشوند. ارتش لبنان به عنوان نهادی دولتی با سازمانی غیردولتی متحد شده که به گفته دکتر ایتان عزانی، به عنوان "دولت درون دولت" عمل میکند.
این پژوهشگر علوم سیاسی در کتابی راجع به حزبالله مینویسد: «رویکرد غیرمستقل این سازمان لبنانی به ایجاد تنش و کشمکش در رابطهاش با حکومت لبنان منجر شد.» او ادامه میدهد: «یکی از موضوعهای مهم مورد کشمکش بین حزبالله و دولت مسئله سیاست مقاومتی حزبالله بوده که در بسیاری از موارد از هر نظر در برابر علایق دولت قرار گرفته و از این طریق به تلاشهایی که میخواسته توجه این سازمان را به خود جلب کند، ضربه زده است.»
تنشی که از دهه ۱۹۹۰ به وجود آمده هنوز هم ادامه دارد. حزبالله عاملی مستقل در سیاست لبنان است. اگرچه نمایندگان حزبالله از سال ۱۹۹۲ وارد مجلس ملی لبنان شدهاند، اما شاخه نظامی این سازمان سیاستی مستقل را دنبال میکند. شبهنظامیان حزبالله در سال ۲۰۰۶ با ارتش اسرائیل درگیر شدند. این درگیری، جنگی یک ماهه را به دنبال داشت.
شکاف در لبنان
از آن زمان در لبنان شکافی به وجود آمده است. در یک سو سنیها، دروزیها و بخشهایی از مسیحیان لبنان هستند و در سوی دیگر شیعیان و بخشهایی دیگر از مسیحیان. تیمور گوکسل، تحلیلگر ترک، در این باره مینویسد: «ائتلاف متشکل از مسیحیان مارونی، سنیها و دروزیها بیش از هر چیز یک خواسته دارد و آن این است که مانع حزبالله شود از اینکه در لبنان از اسلحه و وزن سیاسیاش برای تغییر تعادل سیاسی و اقتصادی سیستمی استفاده کند که بر پایه تفاوتهای فرقهای استوار است.»
اینکه در حال حاضر ارتش لبنان با یک شریک غیرقابل کنترل همکاری میکند و حتی ایران را هم به چشم شریک مینگرد مایه نگرانی شدید اسرائيل است. این ترس وجود دارد که حزبالله از اتحاد با ارتش لبنان استفاده کند تا بتواند برنامههای خصمانه خود علیه اسرائيل را با شدت بیشتری پیش ببرد.
تهدیدات نصرالله
چند ماه پیش حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، به شدت اسرائيل را تهدید کرد. او در ماه ژوئن امسال (۲۰۱۷) تصریح کرد که اگر اسرائيل به لبنان یا سوریه حمله کند "صدها هزار" جنگجوی عرب و مسلمان آماده خواهند بود جوابش را بدهند. او گفت که در صورت چنین حملهای معلوم نیست که "این جنگ میان لبنان و اسرائيل یا سوریه و اسرائيل محدود بماند".
حسن نصرالله در میانه ماه اوت بار دیگر در باره این موضوع سخن گفت. او گفت که اسرائيل در صورت حمله با حریفی روبرو خواهد شد که "صد برابر" قویتر از کشمکشهای قبلی است. او همزمان تهدید کرد که حزبالله میتواند رآکتور هستهای اسرائيل در نزدیکی شهر دیمونا در اسرائيل را هدف حمله قرار دهد.
رفته رفته روشن میشود که حزبالله یکی از برندگان بزرگ جنگ در سوریه است. سخنانی که نصرالله با اعتماد به نفس درباره قدرت صد برابر سازمانش نسبت به گذشته زده، ممکن است تا حدی مبالغهآمیز باشد، اما آشکار میکند که حزبالله از نقش خود به عنوان بازوی نظامی ایران بسیار بهره میبرد. هدف ایران در ابتدا این بود که سوریه را – به عنوان مهمترین و تنها متحدش در منطقه - از دست ندهد. اما در طول سالهای جنگ هدف جدیدی پدیدار شد: راهی بیگسست که از عراق و سوریه میگذرد و به لبنان میرسد.
بیشتر بخوانید: دردسر اعترافهای رهبر حزبالله برای جمهوری اسلامی
فاصلهای کوتاه تا مرز
این همزمان به معنای آن است که دامنه نفوذ ایران به طور مستقیم تا اسرائيل میرسد. هرزل هالوی، رئيس اطلاعات ارتش اسرائيل، درباره وضعیت جدید میگوید که فاصله حزبالله لبنان تا مرز اسرائيل بسیار کوتاه و به اندازه "پرتاب یک سنگ" است. بدین ترتیب حزبالله وزن تازهای پیدا کرده است. چون این سازمان در سوریه هم حضور دارد - و نمیتوان پیشبینی کرد تا چه موقع در آنجا باقی خواهد ماند - به لحاظ ژئواستراتژیک برای اسرائيل به منزله کیفیت جدیدی از خطر است. حزبالله میتواند نه تنها از لبنان در جنوب بلکه از سوریه در غرب حمله کند و بدین خاطر جبهه جنگ تقریبا دو برابر میشود.
البته احتمال آنکه حزبالله بخواهد هماکنون به اسرائيل حمله کند ضعیف است، چون یک سوم نیروهای حزبالله در عملیات جنگی در سوریه درگیرند. همچنین این سازمان خسارتهای مالی و جانی زیادی را متحمل شده است. اما در درازمدت خطر جنگ وجود دارد.
اسرائيل خود را آماده میکند
اسرائيل در واکنش به اوضاع جدید با چند دیدگاه روبروست. از سویی صداهایی بلند به گوش میرسند که میگویند نباید بین حزبالله و ارتش ملی لبنان تفاوت گذاشت. مردخای کدار، از مرکز بگین - سادات برای مطالعات استراتژیک در راماتگان در گفتگو با "جروزالم پست" میگوید: «ارتش لبنان یک جناح از حزبالله است.» این روزنامه اشاره میکند به اینکه سلاحهای ارسالی توسط کشورهای غربی چون فرانسه و آمریکا برای ارتش لبنان دیر یا زود به دست حزبالله میرسد.
افزون بر این به گزارش "هاآرتص" به نقل از یک فرمانده اسرائيلی که نامش را این روزنامه محفوظ نگه داشته، اسرائيل برای نخستین بار اعتراف کرده که سلاحهای ارسالی برای حزبالله را "چندین بار" در سال گذشته مصادره کرده است. "هاآرتص" از قول امیر اشل، فرمانده نیروی هوایی اسرائيل، مینویسد که بالا گرفتن کشمکش تا حد جنگ در خاورمیانه پدیدهای "پیش پا افتاده" است.
اشل گفته است که اسرائيل درصدد جلوگیری از بالا گرفتن کشمکش است. او در ادامه گفته است که البته ارتش اسرائيل چنین جنگی را در عرض چند ساعت نمیبرد، اما قدرت آن را دارد که زمان آن را "بسیار کوتاه" کند.