نظر رسانههای آلمانی درباره "زورآزمایی در خلیج فارس"
۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه
ایران در روزهای اخیر نخست با تهدید به بستن تنگه هرمز به عنوان مهمترین راه برای انتقال نفت از طریق کشتیهای نفتکش و سپس با اعلام تصمیم خود برای آزمایش موشکهای دوربرد توجه رسانههای غرب را بیش از پیش به خود جلب کرد.
در رسانههای آلمانی از جمله این پرسش مطرح شده که آیا ممکن است آنچه هماکنون در خلیج فارس میگذرد به بحرانی جهانی بیانجامد؟
به طور معمول سالانه حدود یک سوم نفتی که در جهان از طریق راه دریایی انتقال مییابد از تنگه هرمز عبور میکند و این عبارت است از روزانه ۱۵میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه که با ۱۳ نفتکش حمل میشوند. تنگه هرمز راه اصلی برای انتقال نفت تولیدی ایران، کویت و امارات متحده عربی است.
پیامدهای بستن تنگه هرمز
روزنامه "دی تسایت" در پاسخ به این پرسش که مسدود کردن تنگه هرمز توسط ایران چه پیامدی میتواند برای انتقال نفت داشته باشد، می نویسد: «اگر این راه مهم عبور کشتیهای نفتکش مسدود شود، شاهد پیامدهایی محسوس برای تامین انرژی در سطح جهان و بهای نفت خواهیم بود. تا حدود ۴۰ درصد نفتی که در سراسر جهان توسط نفتکشها حمل میشود از این تنگه در جنوب خلیج فارس عبور میکند، و این ۱۷ درصد کل نفت مورد مصرف در سراسر دنیاست، زیرا در این میان بخش فزایندهای از نفت توسط لولههای نفتی از کشورهای تولیدکننده به کشورهای مصرفکننده میرسد.»
"دی تسایت" مینویسد که تنها خود ترس از کمبود نفت میتواند باعث افزایش بهای نفت شود، و این خود تهدیدی برای رشد اقتصاد جهانی است که هنوز زیر تاثیر آسیبهای بحران مالی جهانی قرار دارد.
به نوشته این هفتهنامه، کارشناسان میگویند که این درست قصد ایران است که غرب را با تهدید زیر فشار بگذارد و نیز از بالا رفتن بهای نفت سود ببرد، آن هم با توجه به اینکه روحانیت حاکم در ایران تاثیرات تحریمهای اقتصادی را به مرور دریافته است.
برخورد نظامی
چند سال است که موضوع احتمال حمله نظامی به ایران مطرح میشود. اما بخصوص پس از انتشار گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که تاییدگر ظن موجود درباره تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی بود، بیش از پیش این موضوع در رسانهها مورد بحث بوده است. در چند روز اخیر تهدیدهای ایران به بستن تنگه هرمز باز موجب بالا گرفتن این بحث شده است.
نویسنده "دی تسایت" معتقد است که ایران تن به این خطر نخواهد داد که وارد جنگی آشکار شود، زیرا از لحاظ نظامی این کشور قادر به مقابله با آمریکا نیست. ناوگان پنجم آمریکا در بحرین مستقر است که در ۵۰۰ کیلومتری تنگه هرمز قرار دارد.
"دی تسایت" اشاره میکند به اینکه در دوره شکوفایی "بهار عربی"، اکثریت شیعی در بحرین بر خاندان حاکم در این کشور که سنی مذهب است شورید و خواستار گشایش سیاسی شد. تسایت مینویسد که عملیات مخفیای که ایران بوسیله آن در بازار مواد خام ناامنی ایجاد کند محتمل است. برای مثال معلوم نیست اگر افرادی به شکل دزدان دریایی به کشتیهای تجاری حمله کنند، چه کسی پشت قضیه است.
مفسر روزنامه "فرانکفورتر روندشاو" گمانههایی مشابه "دی تسایت" را به طور موجز بیان میکند، آنجا که در مورد اوضاع خلیج فارس مینویسد: «نه ایران و نه آمریکا علاقهای به جنگی که تحرکی غیرقابل کنترل ایجاد کند ندارند. برای همین هم ایران در دهه جاری دارای سلاح اتمی خواهد شد. همه با این مسئله کنار خواهند آمد. در بحرین، که مهمترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه در آن قرار دارد، در دوره "بهار عربی" اکثریت شیعی علیه رژیم سنی برخاست. این جنبش با کمک عربستان سعودی که با اسلحه آمریکایی تامین میشود سرکوب شد. اما اگر دیکتاتوری دینی در ریاض سقوط کند چه پیش خواهد آمد؟ احتمالا قدرت انفجاری آنجا بیشتر خواهد بود تا در بمب ایران.»
در دوره جنگ ایران و عراق هم تهدیدهایی برای بستن تنگه هرمز وجود داشته و در آن زمان هم آمریکا اعلام کرده بود چنین اقدامی را تحمل نخواهد کرد. در ۱۸ آوریل ۱۹۸۸ کشتیهای جنگی آمریکایی، چهار روز پس از اینکه یک کشتی جنگی آمریکایی روی مین رفته و غرق شده بود، هفت قایق و یک کشتی ایرانی را غرق کردند.
در ژوئن همان سال نیروهای دریایی آمریکایی هواپیمایی ایرانی را بر فراز خلیج فارس هدف قرار داده و سرنگون کردند، زیرا به گفته خودشان به اشتباه خیال کرده بودند که هواپیمای جنگی است. ۲۹۰ مسافر در این حادثه کشته شدند.
"دی تسایت" نظر کارشناسان آمریکایی را نقل میکند که تهدیدهای ایران برای بستن تنگه هرمز را تهدید توخالی ارزیابی میکنند، و این تهدیدها را نشانه آن میدانند که تحریمهای اقتصادی کارگر بوده است. آنها همچنین معتقدند که روحانیت حاکم میترسد که تحریمها باز تشدید شود و تحریم نفت ایران را نیز شامل شود.
فرانسه هم در مورد بستن هرمز موضعگیری کرد بهطوری که سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور گفت، این تنگه مکانی است بینالمللی و در نتیجه همه کشتیها، فرقی نمیکند متعلق به کدام کشور باشند، حق عبور از آن را دارند.
"دی تسایت" همچنین اشاره میکند که تنها کشورهای غربی نگران تنشهای فزاینده در خلیج فارس نیستند. چین هم خواستار حفظ ثبات و آرامش در این منطقه شده و رسانههای چینی گمانهزنی درباره جنگ با ایران را نادرست خواندهاند.
در همین زمینه روزنامه "نویه اوسنابروکر" تفسیری منتشر کرده که در آن تهدیدهای ایران را چندان تحققپذیر نمیداند و در باره آن چنین داوری میکند: «البته ایران میتواند در تنگه هرمز که عرض آن فقط ۵۰ کیلومتر است چند نفتکش را غرق کند. اما پس از تنها چند روز احتمالا چیزی از نیروی دریایی و هوایی ایران بر جای نمیماند، چون حمله متقابل آمریکا و متحدان اروپایی آن مهلک خواهد بود. از آنجا که چین و روسیه هم به هیچ وجه تحمل نخواهند کرد که آیتاللههای متعصب شریان حیاتی نفت را کنترل کنند، احتمال دارد که شورای امنیت سازمان ملل متحد با ماموریتی نظامی موافقت کند. این به معنای آغاز پایان جاهطلبیهای اتمی ایران و حاکمان آن خواهد بود. از این رو ایران از عملی کردن تهدیدات خود خودداری خواهد کرد.»
فروش اسلحه به عربستان به چه معناست؟
"دی تسایت" موضوع فروش تسلیحات آمریکایی به عربستان سعودی را مطرح میکند که خبر آن در روزهای اخیر و پس از مطرح شدن تهدیدهای ایران در مورد تنگه هرمز بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما به گفته این هفته نامه، فروش این تسلیحات در چارچوب معاملهای است که یک سال پیش صورت گرفته و در نتیجه نمیتوان آن را در رابطه مستقیم با تنشهای اخیر میان ایران و غرب دانست. در ضمن به نوشته "دی تسایت"، قرار است هواپیماهای جنگی آمریکایی در سال ۲۰۱۵ تحویل عربستان داده شود و در نتیجه نمیتواند به کار کشمکش احتمالی کنونی بیاید.
اما به هر حال از نظر این هفته نامه آلمانی، خرید تسلیحات توسط عربستان تاییدگر این است که با وجود تبلیغاتی که در مورد دوستی میان برادران مسلمان میشود، اکثر اعراب ایرانیان را "دشمنی قدیمی" میدانند و حتی عربستان سعودی در اینکه حاکمیت جمهوری اسلامی را تهدیدی برای خود ببیند، دست کمی از اسراییل ندارد .
چشمانداز رفع تنش میان ایران و آمریکا
در پایان "دی تسایت" این پرسش را مطرح میکند که چگونه میتوان کشمکش میان ایران و غرب را در درازمدت حل کرد. به نظر نویسنده این هفتهنامه ایران و آمریکا دارای دو خواست متضاد هستند. آنجا که آمریکا رفع تنش را منوط میبیند به اینکه «ایران برنامه اتمی نظامی خود را متوقف کند، اجازه بازرسی کامل به بازرسان آژانس بینالمللی اتمی بدهد، از گروههای تروریستی دیگر حمایت نکند، حق موجودیت اسرائيل را به رسمیت بشناسد و باقی کشورهای منطقه را به عنوان شرکایی با حقوق برابر بنگرد».
اما به نوشته "دی تسایت"، برعکس ایران از آمریکا میخواهد که «ملاها را به عنوان حاکمان مشروع ایران به رسمیت بشناسد، ایران را قدرت برتر در منطقه و تاثیرگذار در رشد همسایگانش مثل عراق و افغانستان بداند و با ایران به عنوان شریکی همسطح خود در منطقه رفتار کند.»
KG/DK