نسلی که جایی انقلاب میکند و جایی دیگر رسوا
۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعهتنها دو سال طول کشید تا از پلههای ترقی در عالم سیاست بالا برود: از یک نمایندهی ساده تا دبیرکل حزب سوسیال مسیحی، از وزیر اقتصاد تا وزیر دفاع. صحبت از کارل تئودور تسو گوتنبرگ، سیاستمدار ۳۹ ساله آلمانی است که محافظهکاران امیدهای فراوانی به آیندهاش بسته بودند.
اشرافزادهای خوشچهره، سیاستمداری جوان، خوشپوش و تحصیلکرده با همسری زیبا. او در سال ۲۰۱۰ به عنوان مرد سال مجلهی "فوکوس" برگزیده شد. کم نبودند زبانشناسانی که قدرت بیان او را میستودند، هنرپیشگانی که استعداد بازیگریاش را در مقابل دوربین ستایش میکردند و میگفتند حرکات موزون و به جای دست و سر او هنگام سخن گفتن به او هالهای از اعتبار میبخشد. آلمانیها به او امیدها بسته بودند.
توماس هابس، فیلسوف بریتانیایی قرن ۱۷ام میگوید: «پادشاه ملت است.» با ظهور گوتنبرگ میرفت که در آلمان هم تجسم یک ملت در یک سیاستمدار به واقعیت بدل شود. نظرسنجیهای معتبر، او را سکسیترین مرد در عرصه سیاست آلمان و محبوبترین و خوشپوشترین سیاستمدار این کشور معرفی می کردند.
هنگامی که او در نیویورک در Times Square عکس گرفت، خیلی از رسانهها نوشتند که هیچ سیاستمداری به خوبی او نمیتواند جلوی دوربین ژست بگیرد. در کشوری مانند آلمان که ساکنانش از نظر زیبایی، نمایندهی شایستهای برای معرفی خود در صحنه بینالمللی نداشتند، حالا امیدها در قالب گوتنبرگ ظهور کرده بود؛ یا مثل این که آلمانیها او را از یک کاتالوگ سفارش داده باشند، انگار که این اشرافزاده نه در انتخابات که در یک "کاستینگ شو" برنده شده باشد.
یکی از ویژگیهای گوتنبرگ که در محبوبیت او نقش فراوانی داشته، اهمیتی است که او میگفت برای صراحت، درستکاری و پاکدامنی در عالم سیاست قائل است. این سیاستمدار محبوب سال ۲۰۱۰ در مصاحبهای گفت: «با احتیاط و خویشتنداری باید از محبوبیت لذت برد، چون در عرض یک ثانیه میتواند ورق برگردد.»
در روز ۱۶ فوریه (۲۷ بهمن) ورق برگشت. خبری مثل بمب در فضای سیاسی و علمی آلمان صدا کرد. روزنامهی "زوددویچه" گزارشی منتشر کرد که در آن از قول یک استاد حقوق نوشته شده بود،«بخشهایی از رسالهی دکترای حقوق وزیر دفاع آلمان رونویسی مقالهها و دیگر کارهای علمی و البته بدون ذکری از منابع است.» اتهامی بزرگ که نامی جز تقلب یا سرقت علمی برای آن نمی شد یافت.
گویا برای وزیر دفاع که پایاننامه اش در سال ۲۰۰۷ موفق به اخذ بهترین نمره از دانشگاه بایروت شده بود، هنوز ابعاد این رسوایی چندان ملموس نبود. او همچنان با اعتماد به نفس پشت میکروفن ایستاد و گفت: «حساب و وجدانش پاک است و پایاننامه خود را با صداقت نوشته است.»
اولین واکنشهای سیاستمداران آلمان چنین بود: صدراعظم آلمان با خونسردی تمام گفت: «فکر میکنم وزیر دفاع و دانشگاه بایروت موضوع را روشن خواهند کرد.» وزارت دفاع پشت وزیرش را خالی نکرد و اتهامی را که متوجه وزیر بود، «بیشرمانه» خواند. همحزبیهای وزیر، انگشت اتهام به سوی جریان سیاسی چپ دراز کردند که «در فکر حمله به گوتنبرگاند».
اما اپوزیسیون ول کن ماجرا نبود؛ اپوزیسیون از یک سو خواهان پس دادن عنوان دکترای وزیر و از سوی دیگر کنارهگیری او از مقام وزارت بود. در نخستین واکنشهایی که دانشگاه بایروت نسبت به این رسوایی علمی از خود نشان داد، آمده بود، بررسی ادعای سرقت علمی در پایاننامهی وزیر ماهها به درازا خواهد کشید.
بای بای گوتنبرگ
به نظر میرسید جنجال سرقت علمی وزیر به کمک داروی زمان و در سایه «موضوع های مهم دیگر» به فراموشی سپرده شود. اما عصر، عصر اینترنت است. گروهی بسیج شدند و در خط به خط و صفحه به صفحهی پایان نامهی وزیر به دنبال سرقت علمی گشتند و یافتههایشان را در پلاتفرمی به نام GuttenPlag Wiki منتشر کردند.
بررسی پایاننامه هنوز به اتمام نرسیده، جمله ای بر این سایت نقش بست: « در ۳۲۴ صفحه از مجموع ۳۹۳ صفحه پایاننامه سرقت علمی صورت گرفته است. معادل ۸۲،۴۴ درصد از کل پایان نامه.» و این هنوز نتیجهی نهایی نیست.
در این سایت، هر کاربر سادهی اینترنت، تنها با چند کلیک روی " Interaktiven Guttenberg Report" می تواند به ابعاد این سرقت علمی پی ببرد. دیگر تلاش سیاستمداران و استادان راهنمای گوتنبرگ که در ابتدا میخواستند ابعاد این سرقت علمی را تا حد چند خطای غیرعمد تقلیل دهند، بینتیجه بود.
هر کاربر اینترنت میتوانست دربارهی سطر به سطر این کار علمی، خود قضاوت کند. نتیجه آن قدر گویا بود، مدارک آن قدر بیخدشه و جامعه علمی تا آن حد آبروی خود را در معرض تهدید میدید، که دانشگاه عنوان دکترا را پس گرفت و وزیر که در ابتدا خیال ترک قدرت را نداشت، استعفا داد و این تصمیم را «دردناکترین گام زندگی خود» توصیف کرد.
اکسیون های اینترنتی طرفداران وزیر
وزیر دفاع آلمان پیش از استعفا در فیس بوک ۳۰۰ هزار فن داشت و حالا نزدیک به ۴۰۰ هزار دارد. طرفداران او دستبردار نیستند و خواهان بازگشتاش به قلعهی سیاستاند. به تازگی گروهی هم با نام "علیه تعقیب کارل گوتنبرگ" در فیس بوک شکل گرفته که تا صبح جمعه (۴ مارس / ۱۳ اسفند) بیش از ۳۴۰ هزار عضو داشت. هر دقیقه به شمار این افراد اضافه میشود.
نمایندهی این گروه در فیس بوک مینویسد: «ما بودیم و سیاستمداری که نه پیر بود و نه رسوب کرده.» صفحهای دیگر، "ما خواهان بازگشت کارل تئودور گوتنبرگ هستیم" است که ۲۵ هزار نفر در آن عضویت دارند. ۱۶ میلیون آلمانی عضو فیس بوکاند. به این ترتیب ۲ درصد از کاربران آلمانی خواهان بازگشت گوتنبرگاند.
در کنار دنیای مجازی، تا آخرین لحظه نتایج نظرسنجیها دم از محبوییت گوتنبرگ میزدند و پشت وزیر به صدراعظم و رسانهای پرتیراژ مثل روزنامه «بیلد» گرم بود که در موردش میگویند: «اگر از سیاستمداری طرفداری کند، آن سیاستمدار شکست نمی خورد.» آیا اگر پای قدرت تازه یعنی اینترنت در میان نبود، وزیر دفاع تسلیم می شد؟ قدرتی که شفافیت میآفریند، اطلاعات را در دسترس همه قرار میدهد و اگر خطایی صورت گرفته باشد با رجوع به حافظه و آرشیو بیعیب و نقص دیجیتال و با ارایه سند و مدرک راهی برای انکار باقی نمیگذارد.
پاسخ به این پرسش"خیر" است. شفافیت محض و دسترسی آسان به تمامی اطلاعات برای تمامی کاربران اینترنت، نقشی تعیینکننده را در استعفای وزیر بازی کردند.
گردانندگان GuttenPlag Wiki چه کسانی بودند
در روز ۱۶ فوریه هنگامی که خبر سرقت علمی منتشر شد، گروهی از صدها دانشجوی رشتههای کامپیوتر و فلسفه، مخالفان سیاسی، محققان و کسانی که به این رویداد علاقمند بودند به سرعت شبکهای به راه انداختند. هدف «ماموریت برای شفافسازی در عرصهی علمی» عنوان شد. تعقیب و بررسی اینترنتی پایاننامه آغاز شد.
نتایج لحظه به لحظه در پلاتفرم GuttenPlag Wiki منتشر میشد. تا روز استعفای وزیر ۸۹۱ مورد سرقت علمی را در پایاننامه مورد اتهام پیدا کردند. رمز موفقیت شبکه: شمار بالای اعضا و نرمافزارهای مخصوصی که سرعت جستجو و تطبیق را بالا میبرند.
حالا خبری که در ابتدا در رسانهی کلاسیک منتشر شده بود، بهانهای برای فعالان اینترنتی بود تا سند جمع کنند؛ در پایان دوباره این یک رسانهی کلاسیک یعنی شبکهی اول تلویزیون آلمان بود که خبر مربوط به یافتههای «گوتن پلاگ ویکی» را منتشر میکرد.
در این مثلث اطلاعرسانی این بار وظیفهی تحقیق و جستجو و ایجاد شفافیت را نه خبرنگاران حرفهای که فعالان اینترنتی به عهده گرفتند؛ شکست رسانههای سنتی از اینترنت.
مارکوس بکه دال از سایت netzpolitik.org که از قدرت اینترنت به عنوان "قوه پنجم" نام میبرد، کاربرانی را که در این پلاتفرم فعالیت کردهاند به سه دسته تقسیم میکند، دستهای با گرایشهای مشخص سیاسی از جبههی میانه و چپ که حالا در این رسوایی شانسی میدیدند برای به زیر کشیدن یک وزیر از جناح دیگر، دستهی دوم محققان و دانشجویان جوانی که فکر میکردند نمیتوان به راحتی سرقت علمی کرد و چون متخلف سیاستمداری است مشهور، به راحتی از آن گذشت و دسته ی سوم خورههای اینترنت که تنها برای تفریح و سرگرمی به دنبال چنین ماجراهایی هستند. این سه گروه سه مشخصه مشترک دارند: همه جواناند، تکرواند، اما توانایی کار گروهی دارند و به دنبال شهرت نیستند.
این تقسیمبندی ما را به یاد کاربران فعال "ویکی پدیا" میاندازد یا حتی گروه "ناشناسها". شاید بتوان روش کار این خورههای اینترنت را این طور خلاصه کرد : انتخاب سوژه، شبکهسازی سریع در مدت زمانی کوتاه برای تحقق یک هدف در محدودهی زمانی مشخص و پایان فعالیت شبکه.
میتوان گفت، دنیای سیاست و رسانه با نسل جدیدی از کاربران اینترنت روبروست، نسلی که خود شهروند - خبرنگار است و تولیدکنندهی محتوا، عجیب تشنهی شفافیت، با اتصالات مجازی قوی، مخالف سانسور، سوار بر تکنولوژی مدرن که یکجا در لباس "ناشناسها" خودنمایی می کند، جای دیگر برای اثبات سرقت علمی یک وزیر سرگرم جمعآوری مدرک و سند میشود.
نسلی که با اینترنت بزرگ میشود و میداند، حافظهی اینترنت به شکل نفرینشدهای فراموشیناپذیر است. شاید اشتباه نباشد اگر بگوییم گوتنبرگ هم، هم جنس این نسل است. وزیری که اکنون با اصطلاحاتی چون "دکتر کپی/پیس" از او یاد میشود، پایان نامهای نوشت که در آن به بهترین شکل در آن از اینترنت بهره گرفته بود. پایاننامهای که به لحاف چند صد تکهای میماند از نوشتههایی که روزی در اینترنت در جایی منتشر شده بودند.
سقوط گوتنبرگ را می توان به حساب این نسل گذاشت که دیگر زیر لحاف زمان نمیخوابد و خود به جستجوی مدرک میرود، میتوان این عقبنشینی سیاست را پای جامعه و نخبگان علمی آلمان نوشت که آبروی علمی خود را در معرض خطر میدیدند و زود دانستند که باید کاری کرد، آنان که مصرانه و تا روشن شدن قضیه سکوت نکردند.
مثلثی که به دنبال کاندیدای بعدی خود میگردد تا کارنامه علمیاش را زیر ذره بین بگذارد. کسی چه می داند شاید این بار نوبت به دکتر آنگلا مرکل، صدر اعظم، یا دکتر وستروله، وزیر امور خارجه آلمان باشد.
یلدا کیانی
تحریریه: کیواندخت قهاری