نامه تاجزاده به صالحی: رهبری را با واقعیات روبهرو کنید
۱۳۹۱ مرداد ۱۹, پنجشنبهسید مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی و از چهرههای برجستهی اصلاحطلبان که در زندان انفرادی اوین به سرمیبرد، در نامهی سرگشادهای به علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجهی جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر به وضع موجود اعتراض کرده است.
او در آغاز این نامه تاکید کرده که چند سال اقامت در زندان انفرادی به او آموخته است، چگونه «حقایق نهفته در پشت پردهی نظام» را ببیند و معانی پنهان در اظهارات مقامات را دریابد. او در این راستا مینویسد: «فی المثل وقتی نظامیان و نیروهای امنیتی نظامی بر خلاف گذشته دیگر پشت سرهم بیانیههای سیاسی صادر نمیکنند و فرماندهان و سرداران کمتر در باره نحوه مهندسی و مدیریت انتخابات و نحوه مهندسی امنیتی جامعه سیاسی سخن میگویند، میتوانم بفهمم که در پس پرده صراحتاً به آنها تذکر داده شده که بیانیهها و اطلاعیههای سیاسی – نظامی آنان به وضوح لودهندهی ماهیت انتخابات صوری شاهانه است و باید بیش از گذشته مراقب اظهارات و مواضع خود باشند و حفظ ظاهر کنند.»
عضو ارشد جبههی مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پس از اشارهی ضمنی به اینکه قطعنامههای سازمان ملل و تحریمهای بینالمللی به اقتصاد ایران لطمههای سنگینی وارد کردهاند، دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی را متهم میکند که «ماموریت یافته تا آنجا که می تواند نسخهی بازسازی شدهی روش قذافی قبل از قیامهای عربی را در سازش باخارجیها پیاده کند و نشان دهد، اعطای امتیازات و باجهای سنگین اقتصادی و سیاسی به روسیه و چین و چوب حراج زدن به ثروت ملی و فروش محمولههای نفت سرگردان در دریاها به بهای اندک و عشوهگریهای اقتصادی در برابر اروپا و آمریکا با عرضه ظرفیتهای ایران در همکاریهای اقتصادی!! حلقه مکمل سیاست سازش ناپذیری در برابر ملت و لجاجت در برابر مطالبات بر حق شهروندان است.»
"استانداردهای دوگانه"
به اعتقاد مصطفی تاجزاده، علی اکبر صالحی از وظیفهای که به او محول شده "عمیقا ناراحت" است، زیرا «متناقض نمایی در شرایط اسفبار کنونی» باید کاری بس دشوار باشد. او در این رابطه به مقالهی اشاره میکند که سالها قبل در مجلهی آیین منتشر کرده است: « در عصر ارتباطات و جهانی شدن، باید تکلیف خود را با استانداردهای دوگانه روشن کنیم، در غیر این صورت نه تنها در عرصهی سیاست معیاری اخلاقی برای ارزیابی عملکردها نداریم، بلکه از بعد نظری نیز با تناقضاتی جدی مواجه میشویم. افزون بر آن، بیتوجهی به این مسأله میتواند به منافع ملی و حتی منافع حیاتی کشور آسیب بزند و آن را در وضعیتی مخاطرهآمیز قرار دهد.»
تاجزاده در ادامهی نامهی سرگشادهاش به صالحی، نمونههایی از رفتار دوگانهی مقامات حکومتی را مطرح میکند. او ضمن اشاره به اینکه «جمهوری اسلامی ایران امروز آشکارا خواهان گفتوگو و مذاکره با طرفهای آمریکایی و اروپایی جهت حل بحران هستهای است» میپرسد: «چرا مذاکره و گفتوگو با قدرتهای خارجی و وارد شدن به توافقات گامبه گام و تأمین کننده منافع هر دو طرف امری معقول و پسندیده است اما چنین مذاکره و گفتوگویی با شهروندان خود که به افزایش قدرت ملی در برابر بیگانگان میانجامد امری ناممکن؟ آیا باید با آمریکا و دول غربی به زبان "گفتمان" سخن گفت و با شهروندان خودی و منتقد به زبان زندان؟»
تاجزاده دولتمردان جمهوری اسلامی را با پرسشهایی در رابطه با دفاع از شیعیان بحرین و سرکوب اهل سنت ایران نیز مواجه میکند: « آیا میتوان سیاستهای تبعیضآمیز آل خلیفه علیه شیعیان بحرین را محکوم کرد و در همان حال در داخل کشور منتقدان و معترضان را سرکوب کرد و به زندان انداخت و از بدیهیترین حقوق شهروندی حتی حق کار محروم کرد؟ مگر خون شیعیان بحرین رنگینتر از خون شیعیان ایران است؟ چگونه کشوری که شهروندان اهل سنت خود را از داشتن یک مسجد و یا برگزاری نماز جمعه در خانههای خود در پایتخت محروم میکند، میتواند عربستان سعودی را به خاطر اعمال سیاستهای ناروا علیه شهروندان شیعی این کشور محکوم کند؟»
توصیهی تجدید نظر در ادارهی کشور
معاون وزیر کشور دولت محمد خاتمی پس از برشمردن "دستاوردهای مثبت" سیاست گفتمان در دوران ریاست جمهوری خاتمی تاکید میکند: «اعمال معیار دوگانه که کاربرد گفتوگو و مذاکره را منحصر به عرصه خارجی میداند و عرصه ملی را از دایره شمول آن خارج میسازد عملا زمینهساز فقر مادی و اقتصادی و تهدید امنیتی و نظامی علیه کشور شده است و این همان تناقضی است که دستگاه دیپلماسی کشور در ایفای وظیفهای که جدیداً بر عهدهاش گذاشته شده، با آن روبروست.»
تاجزاده در پایان نامهی سرگشادهاش، به وزیر امورخارجهی جمهوری اسلامی توصیه میکند: «به جای نادیدهگرفتن این تناقض و نشان دادن در باغ سبز و چوب حراج زدن به منافع و منابع کشور به امید واهی راضی کردن طرفهای خارجی به پایان دادن به فشارها و تهدیدها و تحریمها، بخشی از این تلاش را مصروف عرضه واقعیات جهانی به رهبری و قانع کردن ایشان به تجدید نظر در اداره کشور فرمایید که تا در داخل در بر همین پاشنه میچرخد، نه کابوسهای شبانه را پایانی خواهد بود و نه طمع حرامیان به این خانه را اتمامی».
نامههای سرگشادهی به دیگر مقامات
مصطفی تاجزاده در سالهای گذشته چند بار از درون زندان اقدام به نوشتن نامههای سرگشاده کرده و از این راه اعتراض خود را به سیاستهای جمهوری اسلامی بیان کرده است. آخرین نامهی او به آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی بود که در آستانهی سومین سالگرد انتخابات جنجالبرانگیز ریاست جمهوری منتشر شد. او در این نامه خامنهای را مسبب وضع موجود خواند و از او خواست، «به ابهامات» سهسالهی مردم پاسخ دهد. به اعتقاد تاجزاده، «شرایط موجود و نحوهی برخورد با ناراضیان براساس تصمیم رهبری سامان یافته است. بنابراین میتوان مخاطب این ابهامها را رهبری دانست و از ایشان خواهان رفع ابهام شد.»
چند روز پیش از انتشار این نامه، تاجزاده در نامهی دیگری به رئیس قوهی قضاییه، ضمن مقایسهی جمهوری اسلامی با نظام سلطنتی دوران پهلوی، نوشته بود که شاه و ساواک با مخالفان قانونگرای خود اینگونه رفتار نکردند که جمهوری اسلامی میکند. او خطاب به صادق لاریجانی نوشته بود: «فرض کنیم جناح حاکم بتواند در عصر اینترنت و ماهواره و تلفن همراه و همزمان با بهار عربی دهان منتقدان استبداد دینی و مخالفان احیای مناسبات شاهنشاهی به نام اسلام را ببندد و آزادی مطبوعات و نیز اطلاع رسانی آزاد، احزاب آزاد، تجمعات آزاد و انتخابات آزاد را برای مدتی به محاق برد، در آن صورت آیا شاهد گرانی و تورم لجام گسیخته، بیکاری روزافزون، فساد مالی- اقتصادی روبهرشد، تضعیف پایههای تولید و پول ملی و چینی شدن اقتصاد کشور آن هم در دوره درآمدهای طلایی نفت نخواهیم بود؟»
تاجزاده پیشتر در چند نامهی سرگشاده به حسین شریعمتداری، نمایندهی ولی فقیه در موسسهی کیهان، رژیم اسلامی را با رژیم سلطنتی مقایسه کرده بود. او در یکی از این نامهها نوشته بود: «آنچه جنابعالی و همفکرانتان پس از انتخابات مهندسی شده ۸۸ انجام دادید، واقعاً با رفتار رژیم سابق پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ چه تفاوتی دارد؟ مگر رژیم کودتا روزنامههای مخالف را بعد از ۲۸ مرداد به تدریج توقیف نکرد؟ آیا شما غیر از این عمل کردید؟ آیا دست به انحلال احزاب منتقد نزدید؟ آیا معترضان را سرکوب نکردید و تعداد زیادی را به زندان نینداختید؟ آیا کوی دانشگاه تهران را به خاک و خون نکشیدید؟ آیا لباس شخصیها را به جان مردم بیدفاع، از جمله در مجتمع مسکونی سبحان نینداختید؟ و سرانجام آیا به بهانه مقابله با دشمن، انتخابات آزاد را منتفی نکردهاید؟ به نظر جنابعالی کودتا و حکومت نظامی شاخ و دم دارد؟»