«میخواهند از اصلاحطلبان برای گرم کردن تنور انتخابات استفاده کنند»
۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه«موج استعفا برای کاندیداتوری انتخابات مجلس»؛ این عنوانی است که سایت خبرآنلاین برای اخبار مربوط به استعفاهای مقامات دولتی برگزیده است. از مجتبی ذوالنور نماینده ولی فقیه در سپاه گرفته تا معاون پارلمانی و رئیس دفتر ویژه بازرسی رئیس جمهور همه به منظور نامزد شدن در انتخابات مجلس از پستهای دولتی خود استعفا دادهاند.
همزمان خبرگزاری ایلنا خبر از "دیدار محرمانه" علی لاریجانی رئیس مجلس با برخی "چهرههای معتدل اصلاحطلب" داده است. بنا بر این گزارش، لاریجانی در این دیدار از عملکرد مجلس کنونی انتقاد کرده و گفته مجلس بعدی باید از افراد معتدل و باتجربه دو جناح تشکیل شود.
از سوی دیگر مصطفی کواکبیان عضو فراکسیون خط امام مجلس خبر از بررسی راهکردهای پنجگانه شرکت در انتخابات توسط اصلاحطلبان داده است. وی عنوان کرده که ائتلاف بین اصلاحطلبان و اصولگرایان شکل نخواهد گرفت اما همکاری انتخاباتی بین اصلاحطلبان معتدل و اصولگرایان منتقد بعید نیست.
اکبر اعلمی نماینده اصلاحطلب مجلس ششم و هفتم و کاندید رد صلاحیتشدهی ریاست جمهوری نهم، معتقد است تلاشهای بخشی از اصولگرایان برای برقراری ائتلاف با گروهی از اصلاحطلبان، تنها به منظور داغ کردن تنور انتخابات است. وی در گفتوگو با دویچه وله میگوید، آن اصلاحطلبان معتدلی که مد نظر اصولگرایان هستند اگر هم به مجلس راه پیدا کنند هیچ تغییری را برای کشور و مردم به ارمغان نخواهند آورد.
دویچهوله: آقای اعلمی؛ خبرگزاری «ایلنا» خبر از دیدار محرمانهی آقای علی لاریحانی رئیس مجلس با برخی از اصلاحطلبان دربارهی انتخابات داده و نوشته که وی از برخی افراد معتدل و سرشناس جناح اصلاحات دعوت کرده تا برای انتخابات مجلس نهم کاندیدا شوند. اگر این خبر صحت داشته و چنین دیداری نیز صورت گرفته باشد، فکر میکنید پاسخ اصلاحطلبان چه خواهد بود؟
اکبر اعلمی: اولاً مادامی که رسانهای آزاد در کشور وجود ندارد و اخبار به صورت درست و شفاف در اختیار مخاطبان قرار نمیگیرد، طبعاً بازار شایعات هم داغ میشود و خبرهای دروغ و راست یکجا به خورد مردم داده میشود. بنابراین من از صحت یا عدم صحت این خبر بیاطلاع هستم و این خبر را هم امروز از شما شنیدم. از طرفی با توجه به این که انتخابات نهمین دورهی مجلس در پیش روی است، اگر روند به همین منوال پیش رود، مطمئناً مشارکت مردم در نقاط مختلف ایران، خصوصاً در کلانشهرها، به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و در این صورت میزان مشروعیت نظام، پایگاه حاکمیت و قدرت بسیج عمومی حاکمیت آشکار میشود.
شواهد حاکیاست که عقلای قوم چندان مایل نیستند که چنین رویدادی رخ دهد و مشارکت پایین مردم در پای صندوقهای رأی در معرض دید و داوری افراد در داخل و خارج از کشور قرار گیرد. از سوی دیگر گفته میشود که در روز قیامت جانورهایی در جهنم وجود دارند که مردم از ترس آنها به مار غاشیه پناه میبرند. عملکرد دولت و حامیان آن بهویژه در این اواخر به گونهای بوده که برخی مقامات را به این باور رسانده که بسیاری از اشخاصی که با برچسب اصلاحات و اصلاحطلبی در این کشور به فعالیت سیاسی میپرداختهاند، چه در عرصهی اجرایی و چه در عرصهی قانونگذاری، در مقایسه با بعضی از اشخاصی که با نان اصولگرایی به قدرت رسیدهاند و به تعبیری نمک خوردند و نمکدان شکستند، کم خطرتر و کم هزینهتر است. از اینرو بعید نیست که در پشت پرده لابیهایی برای دعوت از کسانی صورت گیرد که کم و بیش قادر به تأثیرگذاری در روند انتخابات و گرم کردن تنور انتخابات هستند. اگر چنین اتفاقی در شرف وقوع باشد، امیدوارم که مثل گذشته از طیف اصلاحطلبان مثل دستمال یکبار مصرف، آن هم برای پرشورکردن انتخابات، استفاده نشود.
این طور که شما اشاره کردید، در حقیقت فقط قرار است از اصلاحطلبان برای داغ کردن تنور انتخابات استفاده شود. اگر چنین اتفاقی بیافتد فکر میکنید که پاسخ آنها برای این مشارکت منفی خواهد بود؟
من یکمقدار روی این واژهها و تعابیری که استفاده میشود حساس هستم. اگر اجازه دهید من ابتدا راجع به بحث اصلاحطلبی و اصولگرایی اشارهای اجمالی داشته باشم، بعد به این پرسش شما پاسخ دهم.
یعنی شما معتقدید تعریفی که الان از اصلاحطلبی و اصولگرایی وجود دارد، نسبت به گذشته تغییر کرده است؟
تغییر نکرده. ببینید، وقتی اصلاحطلبی و اصولگرایی به صورت کاملاً شفاف تعریف نشده و مصادیق اصلاحطلبی و جهتگیریهای فکری آنها در مورد مسائل مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ارائه نشده است، اصلاحطلبی و اصولگرایی به دو اردوگاه بیهویت اصلاحطلبان و اصولگرایان اطلاق میشود که تنها مشخصهی بارز آن وابستگی و تعلق عاطفی یک مجموعه یا کلکسیونی از افراد به چند نفر انگشتشمار از شخصیتهای سیاسی است و اصلاحات و اصلاحطلبی هم محدود و معطوف به سرسپردگی، ارادت و به تعبیری در خوشبینانهترین وجهاش میتوان گفت، رفاقت افراد این اردوگاه نسبت به کسانیست که فعلاً از آنها به عنوان رهبران اصلاحطلبان یا اصولگرایان نام میبرند و همین افراد هم بیشتر نقش مراد و مرشد را ایفا میکنند. فرق هم نمیکند، از دیرباز به همین صورت بوده است.
بنابراین وقتی که گفته میشود «افراد معتدل و سرشناس جناح اصلاحات»، احتمالاً مقصود آن دسته از افراد همین اردوگاه هستند که کاملاً بیآزارند، حرفی برای گفتن ندارند، در زیرآبیرفتن شناگران ماهری هستند و از موضعگیری در مورد مسائل مختلف هم معمولاً اجتناب میکنند و تنها مشخصهو ممیزهی آنها، همان ارادت و سرسپردگی به کسانیست که رهبران اصلاحات خوانده میشوند. تجربه نشان داده است که وقتی آقای خاتمی یا هاشمی و طرفهای مقابل آنها از چنین اصلاحطلبانی یاد میکنند، مقصودشان همان دنبالههای آقایان خاتمی و هاشمی است که پدال گاز و ترمزشان هم در اختیار آنهاست.
اگر این گمانهزنی درست باشد و در آستانهی انتخابات برای گرم کردن تنور انتخابات از چنین افرادی برای حضور در رقابتهایی که در پیش روی است دعوت شده باشد، یقین بدانید که بود و نبود اینها تأثیری در انتخابات ندارد و حتی اگر چنین افرادی اکثریت مجلس نهم را هم در اختیار خودشان بگیرند، مطمئن باشید که کوچکترین تحولی در کشور و سرنوشت مردم رخ نخواهد داد. در واقع این دسته از اصلاحطلبان مثل یک کالای نامرغوبی هستند که تنها در بستهبندیهای زیبا به خریدارانشان عرضه میشود و وقتی از بستهبندی خارج شدند، تازه خریدار متوجه میشود که چه کلاه گشادی بر سرشان رفته است. از این قبیل اصلاحطلبان در مجلس فعلی هم دستکم ما چهلـ پنجاه نفر داریم. بنابراین ممکن است این گروه به اصطلاح مورد مذاکره قرار گرفته باشند و قطعاً اگر از اینها دعوت شود، اینها در انتخابات شرکت خواهند کرد.
گروه دیگر اصلاحطلبان چه طور؟
اگر منظور آن دسته از اصلاحطلبان صاحب فکر و ایده باشد که نسبت به مقولات مختلف نظیر ولایت فقیه، آزادیهای سیاسیو مدنی، جمهوریت، مردم سالاری، جایگاه انتقاد و حق حاکمیت مردم، قانونگرایی و امثالاینها مواضع کاملاً شفاف و روشنی دارند، اما احترام و التزام به قانون اساسی، بهرغم انتقادی که به آن دارند را نقشهی راه خودشان میدانند و در مقام اصلاح امور هستند و نه براندازی نظام، من تصور میکنم این گروه اگر هدف باشند و دعوت شده باشند، اولاً چنین رخدادی را میتوان امر مبارکی تلقی کرد. ولی تصور نمیکنم که با آمدن اینها هم گشایشی در امور صورت گیرد. مگر این که ترتیبی داده شود که سرنوشت مجلس آینده واقعاً از طریق صندوقهای رأی تعیین شود. البته نباید از نظر دور داشت که پس از انتخابات، احساسات بخشی از جامعهی ما به شدت جریحهدار شده و با آمدن اصلاحطلبان به میدان رقابتها این معضل مرتفع نخواهد شد.اصلاحطلبان هم به این مسئله کاملاً واقفاند. بنابراین اگر حاکمیت واقعاً به این نتیجه رسیده است که مشارکت مردم باید به حداکثر خودش برسد، من تصور میکنم که ابتدا لازم است که مجموعهای از موانعی که الان در پیش روی است و باعث جریحهدارشدن احساسات مردم شده است، برطرف شود.
از جمله این موانعی را که شما برشمردید، از جمله اطمینان نسبت به نحوه برگزاری و نظارت بر انتخابات است. خب این اشکالیست که الان مدتهاست اصلاحطلبان به نظارت استصوابی شورای نگهبان دارند و همچنان هم باقیاست و برطرف نشده. ظاهرا نشانهای از این دیده نمیشود که قرار باشد نوع این نظارت تغییر کند یا برداشته شود. با توجه به این که این مانع اصلی همچنان وجود دارد، پس میتوانیم نتیجه بگیریم که آن گروه از اصلاحطلبان که شما از آنها به عنوان گروه دوم یاد کردید، در انتخابات شرکت نخواهند کرد، درست است؟
من نمایندهی جریان خاصی نیستم. متأسفانه ظاهراً باب شده که هر کسی خودش را نمایندهی جریان اصلاحطلبی میداند و به نمایندگی از اصلاحطلبان اظهارنظر میکند. خودتان میدانید که اصلاحطلبی یک حزب نیست که کسی بتواند مدعی رهبری آن باشد و با ضرس قاطع از طرف جریان اصلاحطلبی اظهارنظر کند. اصلاحطلبی یک جریان فکری است و البته قابل انکار هم نیست که بعضی از اشخاص هم بخشهایی از این جریان را نمایندگی میکنند. طبعاً من هم نمیتوانم به نمایندگی از جریان اصلاحات اظهارنظر کنم. اما حداقل تجربه نشان داده است که این آقایان خیلی شرط و شروط برای این مسئله در نظر نمیگیرند. اگر یقین پیدا کنند که میتوانند از حق حاکمیت، از حق انتخاب شدن و از حق انتخاب کردن به نحو مطلوب و به شیوهای که در قانون اساسی پیشبینی شده بهره بگیرند، من تصور نمیکنم که اکثریت اصلاحطلبان از حضور در انتخابات خودداری کنند. باز تأکید میکنم، مشروط بر این که ضمانتهای لازم داده شود و آن اطمینان لازم به دست بیآید که سرنوشت انتخابات آینده و سرنوشت مجلس بعدی را از صندوقها استخراج خواهند کرد.
اگر این شرایطی که شما گفتید و خیلی از اصلاحطلبان هم بارها و بارها بر آن تأکید کردهاند، فراهم نشود و شرکتی هم در انتخابات از سوی اصلاحطلبان صورت نگیرد و این انتخابات هم مثل انتخابات قبلی ریاست جمهوری پر مسئله و پر سئوال پیش رود، این یعنی که اصلاحطلبان یا بخشی از مردم خواستهایی دارند که از راه پارلمانی و دیپلماتیک قادر به رسیدن به آنها نیستند. آن وقت راه خروج از این دور بسته به نظر شما چه خواهد بود؟
من تصور میکنم با همین تنشهایی که در حال حاضر نظام با آن مواجه است، کماکان مواجه خواهد شد و این تنشها به صورت نهادینه درخواهد آمد که به هیچ وجه به نفع نظام و مسئولان فعلی کشورمان نیست. تصور میکنم بهترین روش برای خروج از وضعیت بحرانی کنونی و مقابله با نارضایتیهایی که فعلاً در کشور ما متأسفانه وجود دارد، تن دادن به قانون است و تن دادن به همین حداقلهاییست که در ۱۷۷ اصل قانون اساسی وجود دارد.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: شهرام احدی