" موضعگیری اخیر اروپا در پرونده هستهای ایران جنگ لفظی است" • مصاحبه
۱۳۸۶ آبان ۸, سهشنبهوزیر امور خارجه آلمان و رییس کمیسیون سیاست خارجی مجلس نمایندگان آلمان، اخیرا در مورد حمله نظامی به ایران هشدار داده و از ایران خواستهاند با تن دادن به خواستهای جهانی، جلوی یک بحران را بگیرد.
وزیر دفاع فرانسه نیز اخیرا اعلام کرد که کشورش شواهدی دارد که نشان میدهد ایران در پی ساخت سلاح اتمی است. این در حالی است که محمد البرادعی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی یکبار دیگر اظهار کرد که آژانس شواهدی دال بر تصمیم ایران برای ساخت سلاح اتمی در دست ندارد.
آیا مواضع اروپا در قبال پرونده هستهای ایران به آمریکا نزدیکتر میشود؟ در صورت اقدام نظامی علیه ایران، اروپا چه موضعی پیش خواهد گرفت؟ دور جدید مذاکرات ایران و آژانس چقدر بر سرنوشت پرونده اتمی ایران تأثیرگذار خواهد بود؟
علی محجوبی عضو ایرانی حزب سبز آلمان و مسئول دفتر پارلمانی کلودیا روت، رئیس حزب سبز، در گفت و گو با رادیو دویچهوله به سؤالاتی از این دست پاسخ دادهاست.
دویچهوله: آقای محجوبی هشدار اخیر وزیر امور خارجه آلمان و چندتن دیگر از سیاستمداران این کشور نسبت به عملیات نظامی آمریکا علیه ایران، آیا میتواند به این مفهوم باشد که احتمال حمله نظامی جدی است؟
محجوبی: در هرحال نشانههایی از جدیبودن برخی گرایشات در کاخ سفید به اروپاییها هشدار داده است، به این صورت که بعد از آنکه اروپاییها سعی کردند با آمریکاییها یکپارچگی نشان بدهند و همزمان و همگام باشند، نشانههایی که از کاخ سفید دیده میشود که اروپاییها را نگران میکند و فکر میکنم در رابطه با این نگرانیست که اظهارات وزیر امور خارجه آلمان یا اظهارات رییس کمیسیون امور خارجه مجلس آلمان آقای پولنتس را باید ارزیابی کرد که در واقع میخواهند مرزهایی را هم با آمریکا داشته باشند، هرچند که نظر واحد در پیشبردن تحریمها و مخالفت با برنامه اتمی ایران را بههیچ وجه زیر سوال نمیبرند.
اشاره کردید که آلمان و بهطور کلی اروپا میخواهند مرزهایی را با آمریکا حفظ بکنند، ولی ظاهرا بعد از تغییر دولت فرانسه و اخیرا در دولت آلمان، موضعگیریها اینطور نشان میدهد که مواضع حداقل این دو دولت اروپایی دارد به مواضع آمریکا نزدیکتر میشود!
به نظر من کمی باید دقیقتر نگاه کرد. درست است که آقای سارکوزی در فرانسه لحن دیگری را دارد و اساسا در دیپلماسی تا کنون چندین اشتباه لفظی داشته است، هرچند که به هیچ وجه به معنای تغییر مشی واقعی در سیاست خارجی فرانسه نبوده، ولی در هرحال اینها را میشود به حساب آغاز کار دوران ریاست جمهوری ایشان گذاشت و اظهارات آقای کوشنر، وزیر خارجه ایشان، بعد از اینکه با انتقاد مواجه شد بلافاصله تصحیح گشت. درمورد آلمان به نظر من اینطور است که در هرحال حزب سوسیال دموکرات از اول مخالف خط مشی مسلحانه و یا نظامی برای مخالفت با برنامه اتمی ایران بوده، ولی در حزب دموکرات مسیحی صداهایی بوده است که مثلا در دوران حمله نظامی آمریکا به عراق و جنگ علیه صدام قطعا موافق شرکت آلمانیها در این جنگ بودهاند. ولی حالا ورق در هرحال برگشته است و اروپاییها تلاش دارند ضمن یکپارچگی و خط مشی واحد در قبال ایران، نشان بدهند که اساسا راهحل نظامی برایشان جدی نیست و عواقب یک اقدام نظامی برای منطقه و همچنین برای خود اروپا بسیار سنگینتر از آن است که برای آمریکا میتواند باشد. در واقع نزدیکی جغرافیایی اروپا به خاورمیانه هم یک عاملیست که با راه حل نظامی به صورت جدی مخالفت بشود.
ولی موضعگیریهای اخیر دولت فرانسه نشان میدهد، گویا خیلی هم این کشور بیمیل به برخورد جدیتر با ایران نیست. اخیرا فرانسه اعلام کرده است، شواهدی در دست دارد که نشان میدهد به دنبال سلاح اتمی است و این اظهارنظر از طرف یک دولت اروپایی شاید کمسابقه باشد.
گفتم، این بیشتر لحن سیاست خارجی فرانسه است، ولی فاکتها زبان دیگری دارند. روابط اقتصادی فرانسه با ایران همچنان وسیع است، هرچند که در چارچوب تحریمها تضعیف شده است. با تحریم اول و تحریم دوم شورای امنیت، محدودیتهایی برای شرکتهای فرانسوی بوجود آمده است، ولی اساسا مهم این است که ما هنوز با یک جنگ لفظی سروکار داریم و فرانسه تا جایی که من اطلاع دارم شدیدا تحت فشار سازمانهای اقتصادی خودش هست و دولت فرانسه شدیدا تحت فشار سازمان اقتصادی فرانسه است و فکر میکنم این لحن و این لفظی که وزیر امور خارجه فرانسه و یا رییس جمهوری فرانسه استفاده میکنند بیشتر برای نشاندادن نزدیکی و هماهنگی با سیاست آمریکاست. مهم این است که در جزییات این خط چطور پیش برود.
در میان کشورهایی اروپایی موضعگیری بریتانیا را نسبت به پروندهی اتمی ایران چگونه ارزیابی میکنید؟ تاکنون همیشه بریتانیا سیاستی نزدیک به آمریکا داشته است، ولی مدتیست که در قبال پروندهی اتمی ایران سکوت اختیار کرده است!
این درست است، چون انگلیسیها بعد از رویکارآمدن آقای براون در هرحال دنبال تغییر سیاستشان در خاورمیانه، بویژه در عراق هستند. درهرحال عقبنشینی بریتانیاییها در عراق شروع شده و دولت جدید بریتانیا تلاش میکند این اتهامی که به دولت آقای بلر زده میشد که همیشه با بوش و کاخ سفید همکاری میکند، بدون اینکه کار را به درگیری لفظی و مخالفت علنی بکشانند، از آن خط آقای بلر و سیاست خارجی دوران بلر بسیار با متانت فاصله بگیرند و در واقع خودداری بریتانیاییها در این روزهای اخیر به نظر من تایید این تغییر در سیاست عراق و منطقهی خاورمیانه است.
دور دوم مذاکرات فنی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی امروز آغاز شده و محور این مذاکرات بحث دربارهی سانتریفیوژهای P1 و P2 هست. طرف ایرانی اظهار امیدواری کرده است که این بحث به نتیجه برسد. نتیجهبخش بودن این مذاکرات به نظر شما میتواند بر نشست آیندهی شورای امنیت در ماه نوامبر تاثیرگذار باشد؟
به نظر من قطعا میتواند تاثیرگذار باشد، اگر ایرانیها واقعا آن گونه که آژانس انتظار همکاری دارد، همکاری کرده و موافقت بکنند که بازرسیهای سرزده و اعلامنشده صورت بگیرد، این یک گام بزرگیست به جلو در عرصهی فنی مسئله. اینکه دیپلماسی در سیاست خارجی کشورهای دیگر چطور علیه و یا در قبال ایران پیش برود، قطعا متاثر از جمعبندیهای آژانس بینالمللی خواهد بود. در واقع اگر آژانس توصیه بکند یا به این نتیجه برسد که ایران واقعا همکاری میکند و آن مشکلاتی که در گذشته دولت ایران بر سر راه همکاری بوجود میآورد دیگر مطرح نیستند، در هرحال برای طرفداران حمله نظامی و برخورد شدیدتر با ایران، سختتر خواهد بود که بر این موضع خودشان اصرار بکنند.
و شما چقدر امیدوارید که این اتفاق بیفتد؟
من خودم زیاد خوشبین نیستم و فکر میکنم ایرانیها متخصص در وقتکشی و ائتلاف وقت هستند. این ناشی از درگیریهای درون خود رژیم هم هست و ما با یک گرایش بنیادگرایانه در کاخ ریاست جمهوری و نزدیکترین حوزهی همکاران ایشان سروکار داریم و به نظر من این خط و دیگر سیاستهای مصلحتگرایانه که در رژیم هست، هنوز به توافقی بر سر برخورد با جامعه بینالمللی نرسیدهاند و این در واقع کار و حساب روی رفتار ایران را در روزهای آینده مشکل میکند.