موسوی: قطعنامه ایران را آسیب پذیرتر و منزویتر میکند
۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبهمیرحسین موسوی از رهبران معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال پیش، با انتشار یادداشتی به تحلیل پیامدهای قطعنامهی ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل پرداخته و رشتهراهحلهایی برای خروج از بنبست هستهای را پیش نهاده است.
قطعنامه یادشده که رأی مثبت روسیه و چین را نیز کسب کرده، تحریمهای شدیدتری را متوجه ایران کرده است و آمریکا و اروپا بر اساس آن راسأ تحریمهای مضاعفی را علیه این کشور وضع کردهاند.
موسوی در بخش اول یادداشت خود میگوید که صدور قطعنامهی یادشده و قطعنامههای قبلی امر محتومی نبوده است. به بیان او، "تدبیر و عقلانیت" دولتمردان حاکم، خودداریشان از لفاظیهای مغرورانه و میانتهی، تکیه به خرد جمعی و رجوع به رأی و اراده مردم میتوانست مانع صدور چنین قطعنامههایی شود. این ارزیابی محمود احمدینژاد که قطعنامهها را "دستمال مصرفشدهای" خوانده که به درد "زبالهدانی" میخورند نیز به شدت مورد انتقاد موسوی قرار گرفته است. او نوشته است: «اينکه بگویيم اين قطعنامه چون يک دستمال استفاده شده است مصائب ناشی از سياستهای پر هياهو و عوامفريبانه را تخفيف نخواهد داد».
پیامدهای تحریم، مثل روز روشن
موسوی در اشاره به پیامدهای تشدید تحریمها و تهدیدی که به لحاظ امنیتی قطعنامه اخیر متوجه ایران میکند، نوشته است: «مانند روز روشن است که این قطعنامه بر امنیت و اقتصاد کشور ما اثرخواهد گذاشت. تولید ناخالص را پائین خواهد آورد، بیکاری را بیشتر خواهد کرد، مردم را در تنگنای مشکلات بیشتر معیشتی و اجتماعی قرار خواهد داد، فاصله ما را از کشورهای در حال رشد جهان بویژه کشورهای همسایه رقیب بیشتر خواهد ساخت و آخرین میخ را بر تابوت چشم انداز بیست ساله خواهد کوبید. کدام عقل سلیم است که نداند کشور ما امروز پس از صدور قطعنامه آسیب پذیرتر و منزوی تر از گذشته شده است؟»
چهرهی برجستهی جنبش سبز سپس به شرح پیشنهادات خود میپردازد و اولین کار را اطلاعرسانی صادقانه به مردم در بارهی ماهیت قطعنامه و تحریمها و اثرات آنها بر زندگیاشان میداند. به بیان موسوی، « اگر قرار است مردم در مقابل بحرانی که ناخواسته در حال ورود به آن هستند مقاومت کنند ضرورت دارد که اعتماد آنها جلب شود و اعتماد جز ازطریق راستگوئی حکومت و شفافیت اطلاعات بدست نمیآید.»
تکیه بر نظر و آرای مردم
موسوی با تأکید بر حق مردم به مشارکت در مهمترین مسائلی که به سرنوشتشان مربوط است، مینویسد: « چرا باید چند نفر پنهان از نظر مردم در مورد پروندههائی که به سرنوشت همه ملت مربوط است تصمیم بگیرند؟ مگر قرار نبود مردم حاکم بر سرنوشت خود باشند؟ چرا فکر کنیم که مردم باید با هرچه ما تصمیم گرفتیم موافق باشند؟ آیا اصل مربوط به رفراندوم جنبه زینتی دارد که هر زمان برای حل مسائل مهم کشوربه آن اشاره میشود طوفانی از اتهام و توهین راه میافتد؟ آیا جای آن نیست که در موارد حساس نظر ملت را از این طریق پشت سر تصمیمات مهم قرار دهیم؟»
نخستوزیر دوران جنگ ایران و عراق در ادامهی یادداشت خود با یادآوری راهحلهای مطرح در بیانیهی ۱۷ خود، تصریح میکند « یک دولت نامشروع و سرکوبگر ودر حال جنگ با ملت خود نمیتواند در مقابل تهدیدات بیگانه مقاومت نماید. در چنین حالتی یا باید به بیگانگان باج دهد و یا کشور را در آستانه خطرات مهلک افکند. در این وضعیت ایجاد دورنمای اطمینانبخش برای انتخابات آزاد و رقابتی و غیرگزینشی و آزادی مطبوعات و رسانهها و آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی جدی به خانوادههای شهدا و آسیبدیدگان یک امر حیاتی است.»
استفاده از همهی ظرفیتهای مدیریتی در کشور برای عبور از "بحران خطرناک" موجود پیشنهاد دیگر موسوی است. او در برشمردن نام شماری از مدیرانی که باید از تجربیات و "منزلتشان" استفاده شود، علاوه بر رفسنجانی، خاتمی، حسن روحانی و علی لاریجانی، رئیس کنونی مجلس و از چهرههای اصولگرا هم اشاره میکند.
راه کج سپاه و بسیج
بند ۶ از پیشنهادهای موسوی برای خروج ایران از بحران کنونی بر توضیح نقش و موقعیت مخرب سپاه و بسیج در موقعیت کنونی و تلاش در راه تغییر در کارکرد و سمتگیری این دو نهاد متمرکز است. موسوی نوشته است: «از سویی اسلحه سپاه و بسیج به جای دشمن در مقابل مردم قرارگرفته است و در سرکوبها و دستگیریها و بازجوییهای نیروهای سیاسی و معترضین نقش درجه اول را دارند و از سوی دیگر سپاه در حجم غیرقابل باوری درگیر مسائل اقتصادی است.»
موسوی تغییر در این "کارکردهای زیانمند" سپاه را از عوامل مؤثر در «سلامت اقتصادی جامعه و و کاهش امواج روزافزون فساد و دلگرمی بخش خصوصی» توصیف میکند. رهبر معترضان به روندهای کنونی در ایران، در ادامه یادداشت خود، سرنوشت محتمل رویکرد و جهتگیریهای کنونی سپاه را چنین تصویر میکند: «قابل پیشبینی است که با ادامه این روند، سپاه به جای دفاع از ملت و کشور به دفاع از شرکتها و سهام و موسسات پولی و مالی خود و سرانجام به جای دفاع از کشور و انقلاب ... در اختیار یک قدرت مستبد و ضد مردمی قرار گیرد».
مسیر خطرناکی که دولتیان میروند
بند پایانی یادداشت موسوی حاوی این هشدار است که قصد تحریمها فراتر از به زانو درآوردن دولت است و میتواند نهایتاَ وضعیتی مانند ۲۸ مرداد یا سرنوشت تلخ افغانستان و عراق را برای ایران رقم بزند. موسوی البته بعید نمیداند که «بخشی از دولتیان شانس بقای خود را در ادامه این بحران و تشدید مخاصمات و حتی تشویق دشمنان برای تعرض نظامی ببینند.» او جنبش سبز را در برابر چنین وضعیتی به "آگاهسازی همه اقشار اجتماعی" فرامیخواند تا «سرکوبگران اجازه (نیابند) با ایجاد وضعیت اضطراری در کشور و استقبال از درگیری های نظامی از پاسخگویی و مسئولیت پذیری فرار کنند و به تشدید سرکوب و ارعاب مخالفان بپردازد و یا در خفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود بر سر منافع عالی ملی تن به سازش های خفت بار دهند.»