مهاجران در آلمان و میزان مشارکت آنها در انتخابات
۱۳۹۲ مرداد ۲۸, دوشنبه
خوان دیاز لبخند میزند و میگوید: "این عشق بود که من را به برلین کشاند!" او که از مادر و پدری کوبایی در آمریکا متولد شده، به محض ورود به برلین، مهر این شهر رنگارنگ را که همچون فرشی چهلتکه ملیتهای مختلف را در خود جای داده، به دل میگیرد.
خوان حالا هفت سالی میشود که تابعیت آلمان را دریافت کرده و حالا یک آلمانی به شمار میرود: «من تقاضای تابعیت کردم، چون دلم میخواست در امور کشور مشارکت داشته باشم. میخواستم من هم در مورد اینکه چه کسی صدراعظم میشود یا نماینده مجلس، نظر بدهم و تصمیم بگیرم.»
بر اساس آمار رسمی که در سال ۲۰۱۱ انتشار یافت، در حال حاضر نزدیک به ۱۶ میلیون شهروند آلمانی با تبار خارجی در آلمان سکونت دارند. بخش بزرگی از این افراد یا زیر سن قانونی برای شرکت در انتخابات هستند یا به دلیل نداشتن تابعیت آلمانی حق شرکت در انتخابات را ندارند.
در این میان شهروندان اتحادیه اروپا مشمول استثنا هستند، این افراد میتوانند بدون داشتن تابعیت آلمانی آرای خود را در انتخابات منطقهای یا انتخابات پارلمان اروپا به صندوق بیاندازند. البته این افراد نیز حق شرکت در انتخابات پارلمانی آلمان را ندارند.
طبق همین آمار، نزدیک به یک سوم شهروندان آلمانی با تبار خارجی برای شرکت در انتخابات پارلمانی که ماه سپتامبر برگزار میشود، واجد شرایط خواهند بود. در سال ۲۰۱۱ بیش از صد هزار خارجی در آلمان تابعیت این کشور را دریافت کردند.
از سوی اداره فدرال مهاجرت و پناهندگی در سال ۲۰۱۲ پژوهشی صورت گرفت که نتایج آن نشان میدهد که به طور متوسط شهروندان خارجی تبار در آلمان کمتر به شرکت در انتخابات تمایل دارند. با این همه ۳/ ۷۲ این افراد گفتهاند که در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۹ رأی دادهاند. میزان مشارکت آلمانیها در این انتخابات ۵/ ۸۱ بوده است. استثنا در این میان افراد شاغل بودهاند که در هر دو دسته، میزان شرکتشان در انتخابات نزدیک به ۸۰ درصد بوده است.
خوان دیاز برای شرکت در انتخابات تردیدی به خود راه نمیدهد. برای این آمریکایی، کوبایی، آلمانی رأی ندادن قابل تصور نیست: «من همیشه از دیدن نامه شرکت در انتخابات در صندوق پستی خوشحال میشوم.» او معتقد است که حق رأیدادن یک حق بنیادی ارزشمند به شمار میرود و برای همین نمیخواهد از این حق صرفنظر کند.
رابطه وفاداری به احزاب و تجربه مهاجرت
تحقیقات انتخاباتی نشان دادهاند، کسانی که از طریق پست در انتخابات شرکت میکنند، اغلب به یکی از دو حزب سوسیال دمکرات یا دمکرات مسیحی رأی میدهند. اینگرید توچی، کارشناس مؤسسه تحقیقات اقتصادی آلمان میگوید که ترجیح بیشتر مهاجران یکی از دو حزب بزرگ است.
او که در زمینه میزان وفاداری شهروندان خارجی تبار به احزاب سیاسی تحقیق کرده، نتایج بررسیهایش را این گونه عنوان میکند: آن دسته از مهاجرانی که در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی به عنوان کارگر از کشورهای اروپای جنوبی، یوگسلاوی و ترکیه به آلمان آمدهاند، بیش از همه طرفدار حزب سوسیال دمکرات هستند. این افراد به "طبقه سنتی کارگر" نسبت داده میشوند.
کسانی که پس از پایان جنگ سرد از کشورهای اتحادیه جماهیر شوروی به آلمان مهاجرت کردند و دارای تبار آلمانی هستند، بیش از همه طرفدار حزب دمکرات مسیحی و حزب سوسیال مسیحی ایالت بایرن به شمار میروند.
خانم توچی معتقد است که این میزان وفاداری تا اندازه بسیار زیادی به تجربیات مهاجرت بستگی دارد. حزب دمکرات مسیحی برای مثال تلاشهای زیادی برای تسهیل مهاجرت گروه دوم به خرج داد و به طور هدفمند از سیاستهای همگرایی مهاجران با جامعه آلمان حمایت کرد.
او میافزاید که در این میان وابستگی دینی نقش بسیار رقیقی در میزان وفاداری به احزاب سیاسی ایفا میکند. بر اساس تحقیقات وی دین، سطح تحصیلات یا مرتبه شغلی تنها "تأثیر اندکی بر اولویت حزبی دارند".
این جامعهشناس احتمال میدهد که میان رفتار انتخاباتی و تجربه مهاجرت ارتباط مستقیمی وجود دارد که بایستی تحقیقات بیشتری روی آن صورت بگیرد، زیرا در نسل بعدی مهاجران برای مثال، تمایل برای گزینش دو حزب سوسیال دمکرات یا دمکرات مسیحی کاهش مییابد.
آمار سال ۲۰۱۱ نشان میدهند که ۱۸ درصد از مهاجران نسل دوم در آلمان طرفدار حزب سبزها هستند. هر کدام از احزاب سوسیال دمکرات و دمکرات مسیحی در این میان نزدیک به ۴۰ درصد آرا این گروه را در اختیار دارند. به این ترتیب به گفته خانم توچی نسل دوم مهاجران، در این زمینه تفاوت بسیار اندکی با آلمانیها دارند.
خوان دیاز نمیگوید که در ماه سپتامبر به چه کسی رأی خواهد داد. او در گذشته برای یک سیاستمدار از حزب دمکرات مسیحی کار میکرده، در چند نشست حزب سبزها فعالیت داشته و هر چند وقت یکبار در گردهماییها و بحثهای سیاسی تمامی احزاب در برلین شرکت میکند.
دیاز میگوید در گذشته در جریان این بحثها آلمانیها به او میگفتند: «تو خارجی هستی و حق نداری حرفی بزنی.» موضوعی که همیشه خشم او را بر میانگیخت، حالا اما او هم به اندازه آلمانیها حق اظهار نظر در بحثهای سیاسی را دارد، و این بار به طور رسمی.