منع کارگران از بیان خواستههایشان
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه“زندگی شایسته و سندیکای مستقل کارگری“
روز اول ماه مه (۱۲ اردیبهشت ماه) روز جهانی کارگر است. این روز در بسیاری از کشورهای جهان تعطیل عمومی است. در این کشورها رسم است که کارگران در روز اول ماه مه در تظاهرات خیابانی خواستهایی را که در جهت بهبود وضعیت حقوق و زندگیشان دارند، به گوش مسئولان و دیگر شهروندان جامعه برسانند.
در ایران اما روز اول ماه مه تعطیل عمومی نیست. در سالهای اخیر فعالان کارگری ایران، با وجود همه تهدیدها و فشارهای دولتی که جلوی برگزاری مراسم روز کارگر را میگیرند، کوشیدهاند تا شعارها و خواستهای خود را مطرح کنند. شعار چند سال اخیر آنان “زندگی شایسته و سندیکای مستقل کارگری“ بوده است. در این شعار خواستهای مبرم کارگران ایران متبلور است.
فشارهای سال گذشته
در طول سال گذشته همراه با رشد جنبش حقوق کارگری، فشار بر فعالان آن هم فزونی یافت. از جمله مظاهر افزایش این فشار ادامه بیکار کردن فعالان کارگری، دستگیری و زندانی کردن آنان، محروم کردنشان از داشتن وکیل مدافع و نیز شغل جدید پس از اخراج از کار، ربط دادن آنان به گروههای سیاسی و اتهام دزد و معتاد و قاچاقچی علیه آنان بوده است.
در سال گذشته سایت خبری ایلنا، به عنوان یکی از پایگاههای مهم خبررسانی در باره وضعیت کارگران، مسدود شد. از همین سایت خبری است که فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی بخش مهمی از آمار و اطلاعات خود را در باره نقض حقوق کارگران در یک سال اخیر بدست آورده است. این آمار بازتاب دهنده عدم پرداخت حقوق و مزایا به گروه وسیعی از کارگران، اخراج فعالان حقوق کارگری از کار، بازداشت، بازجویی و احضار آنان به دادگاه، صدور حکم زندان و شلاق برایشان و فشار اجتماعی و مالی بر آنان است.
ممنوعیت تجمعهای اول ماه مه
امسال در آستانه روز جهانی کارگر، مقامات دولت ایران اعلام کردند که تجمع در روز اول ماه مه ممنوع است. دستگاه اطلاعاتی و امنیتی فشاری سنگین بر فعالان کارگری وارد میآورد. کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران طی اطلاعیهای با استناد به گزارشهایی که دریافت کرده، خبر داده است که به فعالان کارگری برای برگزاری مراسم اول ماه مه بشدت هشدار داده شده است. در روز ششم اردیبهشت (۲۵ آوریل) صدها تن از نیروهای امنیتی مانع برگزاری تجمع فعالان مستقل کارگری و خانوادههایشان در پارک چیتگر در تهران شدند.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران یک هفته به روز جهانی کارگر مانده، در روز چهارم اردیبهشت (۲۳ آوریل)، شیث امانی، فعال کارگری در سنندج و رییس هیئت مدیره اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار، بخاطر مشارکتش در برگزاری مراسم اول ماه مه سال گذشته بازداشت و روانه زندان شد.
هفته گذشته نیز شاهد توقیف نشریهای بودیم که از مهمترین اهداف آن انعکاس اخبار و مسایل کارگران بود و نیز آگاه کردن کارگران از حقوق و علل وضعیت نابسامان زندگیشان. این نشریه “راه آینده“ بود، به سردبیری علیرضا ثقفی.
محدودیتهای انتشار نشریه کارگری
در ایران مطبوعات کارگری رشد زیادی نداشتهاند، علت عدم رشد این مطبوعات وجود سرکوب دائم دولتی در برابر حرکتها و خواستهای کارگران بوده است.
محمدرضا معینی، مسئول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز در این باره میگوید: “متاسفانه بدلیل عدم به رسمیتشناسی سندیکاهای مستقل کارگری از سوی جمهوری اسلامی هیچوقت یک جنبش مستقل نتوانسته آنگونه که باید، آزادانه فعالیت کند. در همین رابطه ما مطبوعات کارگری، آنگونه که در دیگر کشورها میبینیم، نداریم. در دورههایی، از همان اوایل انقلاب، نشریاتی بودند مثل “نبرد“ و “فولاد“ که در کارخانهها منتشر میشدند و انتشارشان بیشتر با فعالین چپ بود. بعد از آن تنها روزنامهای که وجود دارد و رسمی است، روزنامه “کار و کارگر“ است که متعلق به خانه کارگر است و به نوعی روزنامهای دولتی است، چون در چارچوب همان شوراهای کارگری که طرح میکنند، منتشر میشود. این نشریه به هیچ عنوان تا امروز از تشکل مستقل کارگری دفاع نکرده است و عملا در بسیاری از جاها هم درگیر شده، ازجمله با فعالین سندیکای اتوبوسرانی و آقای اسانلو. در این رابطه یک سری نشریات بودند که اینها را هم پشت سر هم توقیف کردند. برای مثال آخرین آنها “راه آینده“ بود که هفته پیش توقیف شد.“
مشکل پخش “راه آینده“
هشت شماره از نشریه “راه آینده“ از شهریور سال ۱۳۸۵ تا اردیبهشت ۱۳۸۷ منتشر شده بود و در تهران و شهرهای دیگر پخش میشد. پخش این نشریه بیشتر از طریق کتابفروشیها انجام میگرفت، زیرا اجازه پخش آن را از طریق شبکه پخش سراسری نمیدادند. تیراژ این مجله در شمارههای اول ۵۰۰۰ و سپس با اعمال محدودیت از طرف دولت بین ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ بود.
هفته گذشته علیرضا ثقفی را به دادسرا احضار کردند تا به او لغو مجوز “راه آینده“ را ابلاغ کنند. نماینده وزارت ارشاد در مورد علت بستن نشریه چیزی به سردبیر نگفت. به گفته ثقفی انتشار نشریه همواره با مشکل روبرو بوده است. ثقفی در این مورد گفت: “ما از ابتدایی که این مجله را درآوردیم، همواره با موانعی مواجه بودیم. اولا هیچ گونه از آن سوبسیدهای دولتی مثل کاغذ دولتی و امثالهم که به مجلات و روزنامههای دیگر میدهند را به ما ندادند. از همان ابتدا مشکلاتی را برای ما ایجاد کردند. یک بار دیگر نیز ما را به دادگاه فراخواندند. به هنگام انتشار شماره چهار بود که به ما گفتند که این مجله را نباید شما پخش کنید. ولی ما گوش نکردیم. گفتیم که تا هنگامی که بطور مشخص گفته نشود یا حکم دادگاهی نباشد، ما گوش نمیدهیم، چون این مجله از حقوق کارگر دفاع میکند. مسائل دیگر بسیاری وجود داشت، از جمله اینکه دکههای تهران را منع کردند از اینکه مجله ما را پخش کنند. بستههای پستیمان در اداره پست گم میشد و باید دنبالش میرفتیم و شکایت میکردیم. تلفنهای عجیب و غریب به دفتر مجله میشد و ما نمیدانستیم که از چه منبعی است. ما مجموعه اینها را به جان میخریدیم، چون میدانستیم که بهای استقلال زیاد است.“
مجله “راه آینده“ به عنوان نشریهای مستقل هدفش را دفاع از حقوق کارگران قرار داده بود و بدین جهت، به گفته مهدی کوهستانی، از مسئولان کنگره کار کانادا، با استقبال خوبی در میان بخشهای کارگری مواجه شده بود. بسیاری از گزارشهای “راه آینده“ را به صورت زیراکسی در کارخانجات تکثیر میکردند. علیرضا ثقفی میگوید که همه نسخههای شماره آخر نشریه، شماره هشتم، به فروش رفته بود و کارگران بسیاری نیز به دفتر مجله مراجعه میکردند. و این همه خوشایند دولت ایران نبوده است. شماره نهم مجله ویژهنامه کارگران و معلمان بود و جلوی پخش آن را گرفتند.
علل جلوگیری از پخش یک نشریه کارگری مستقل
علیرضا ثقفی لغو مجوز “راه آینده“ را در پیوند با عملکرد دستگاه سازمان یافته سانسور در ایران میداند. دستگاهی که ۳۰ سال است تمام سعی خود را برای کنترل افکار عمومی کرده است. وی در این مورد میگوید: “دستگاه سانسوری که در ایران درست شده، تنها مخصوص این مسائل نیست. یک دستگاه خودکار سانسور درست شده که در سی سال گذشته شکل گرفته است. و ما این را به تنهایی محصول تفکرات یک عده مذهبی ساده نمیدانیم. این دستگاه سرکوبی است که از دهه شصت با آن مسائل ایران کنترا و اعدامها و سرکوبهای سال شصت با همکاری سرمایهداری جهانی در اینجا شکل گرفت. و این دستگاه سرکوب آنقدر وسیع و متمرکز عمل میکند که به هیچ عنوان اجازه نمیدهد که کوچکترین حقی از طبقات محروم مطرح شود. و اگر حتی مجلهای مثل مجله راه آینده که ابتداییترین حقوق کارگران را مطرح میکند، بخواهد منتشر شود و چهار تا کارگر آن را بخوانند و به حقوقشان آشنا شوند، این دستگاه سرکوب آنقدر متمرکز شده که به سرعت جلوی این مسئله را میگیرد. ما معتقدیم که مجموعه همکاری آن سرمایهداری بینالمللی و دیکتاتوریای که در ایران اعمال میشود و سرمایهدارانی که در اینجا حاکم هستند، مجموعا مجله کارگری را برنمیتابند که بخواهد از حقوق کارگران دفاع کند. و در آستانه اول ماه مه این مجله را بستند، که ویژهنامهای بود مخصوص اول ماه مه.“
به گفته علیرضا ثقفی گزارشها و مقالات انتقادی راه آینده در مورد سیاستهای اقتصادی دولت ایران، از جمله سیاست خصوصیسازی و تاثیر آن بر زندگی مردم به طور عام و کارگران بطور خاص، از عوامل مهمی بوده که مجله را برای دستگاه سانسور غیرقابل تحمل کرده است. ثقفی از محتوای مجله میگوید، از بیش از ۲۰۰۰ مورد اعتراضات کارگری میگوید و “اعتصابات و بسته شدن کارخانجات و تعویق حقوق کارگران و نپرداختن مزایا و همچنین قراردادهای موقتی که بسیاری از کارگران را از امنیت شغلی محروم کرده و بخش وسیعی از کارگران را بخاطر همین مسئله خصوصیسازی بیکار کرده و به فلاکت انداخته و امنیت زندگی را از اینها گرفته است. علاوه بر آن خط فقر در ایران بسیار گستردهتر شده، بطوری که با همین سیاستهای اقتصادی عجیب الان حقوق رسمی یک کارگر یک سوم خط فقر است. فشار بر مردم به گونهای است که به مرور طبقات متوسط از یک زندگی ساده محروم شده و به سمت خطر فقر میروند.“
سردبیر نشریه کارگری لغو مجوز شده “راه آینده“ به مقالههایی از مجله اشاره میکند که نشان میدهند که سیاست اقتصادی دولت چگونه موجب عدم امنیت شغلی و گسترش بیکاری شده و اینکه این موضوع به چه صورت به پدیداری ناامنی در جامعه و گسترش جرم و جنایت کمک کرده است. علیرضا ثقفی میگوید: “نزدیک به ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم دغدغه زندگی روزمره را دارند. یعنی هر آن ممکن است که با این تورم و این عدم ثباتی که در اشتغالات هست، بیکار شوند، ورشکسته شوند و به افلاک کشیده شوند. ما بارها مقاله در این زمینه نوشتیم و هشدار دادیم که این تنشهای اجتماعی را هر روز افزایش میدهد و اگر چنین وضعی ادامه پیدا کند، نتایج بدست آمده از برنامههای اقتصادی، چه در زمینه صنعت، چه در زمینه کشاورزی، چه در زمینه مسئله آبرسانیو سدسازی، همهاش حاکی از آن بود که اقتصاد ایران و حتی ارزشهای اجتماعی ایران به شدت رو به سقوط است. طبیعتا این هشدارها به مذاق بعضیها خوش نیامد.“
وبلاگها و سایتهای حامی خواستهای کارگری
دستگاه سانسور و اطلاعاتی و امنیتی جلوی نشر افکار انتقادی را از جمله با بستن نشریات و خبرگزاریهای انتشار دهنده اخبار کارگری میگیرد. اما هم اکنون این اخبار و انتقادها در دنیای اینترنت منتشر میشوند. محمدرضا معینی، مسئول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز این موضوع را تایید کرده، میگوید: “نکته جالبی که بعد از پیشرفت و جا افتادن اینترنت به وجود آمده، توجهی است که برخی وبلاگنویسها و سایتها به مسائل کارگری میکنند. برای نمونه پس از دستگیری فعالان سندیکای اتوبوسرانی چندین وبلاگ در حمایت از آنان بوجود آمد. خود فعالان وبلاگی بوجود آوردند که اطلاعرسانی میکرد. در رابطه با آقای محمود صالحی که در کردستان دستگیر شده بودند، موجی از همبستگی و حمایت در میان وبلاگنویسان بود. از این زاویه شاید این در وبلاگهای ما گرایش جدیدی باشد. با توجه به اینکه سرکوب همه جانبه و در همه روابط است، من فکر میکنم که در وبلاگها توجه خاصی به مسائل جنبش کارگری و دفاع از فعالین کارگری که زندان میروند، دستگیر میشوند و سرکوب میشوند، وجود دارد.“
کسانی چون مهدی کوهستانی، عضو کنگره کار کانادا، که فعالیتهای کارگران ایران را برای رسیدن به حقوقشان دنبال میکنند، میگویند که در سالهای اخیر وجود اطلاعرسانی بخصوص از طریق اینترنت، باعث افزایش بحث در باره حقوق کارگران و لزوم حمایت از آنان و نیز کمک به سازمانیابی آنان بوده است.
در سالهای دهه ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۰ اخبار مربوط به جنبش حقوق کارگری به سختی انعکاس مییافت، یا حتی انعکاسی نداشت. اما اینک این اخبار به سرعت از طریق اینترنت در سراسر جهان منتشر میشود و جنبش حقوق کارگری را نیز با خود به جلو میکشاند.
کیواندخت قهاری