1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مسأله خودکشی در ایران؛ بسترها و تحلیل‌ها

جواد عباسی توللی
۱۴۰۳ شهریور ۱۹, دوشنبه

۱۰ سپتامبر به‌عنوان روز جهانی پیشگیری از خودکشی نام‌گذاری شده است. به‌همین مناسبت، جواد عباسی توللی، روزنامه‌نگار تلاش کرده تا به دلایل افزایش این پدیده در ایران و چرایی لاپوشانی آمار خودکشی از سوی حکومت بپردازد.

https://p.dw.com/p/4kQb0
تصویری ناروشن و نمادین از یک فرد در رابطه با مشکلات روحی
نظام جمهوری اسلامی می‌کوشد آمار خودکشی در ایران را لاپوشانی کندعکس: Cats&Docs

سازمان پزشکی قانونی، وزارت بهداشت، مرکز آمار ایران یا سایر نهادهای دولتی مرتبطِ دیگر در ایران در سال‌های اخیر، هیچ‌گونه آمار دقیق یا گزارش تحقیقیِ مربوط به مسأله منتشر نکرده‌اند.

سعید منتظر المهدی، معاون فرهنگی و اجتماعی فراجا روز یک‌شنبه، ۱۸ شهریور ماه با انتشار یادداشتی در پایگاه خبری پلیس، بدون ذکر مستندات و شواهد تحقیقی، اعلام کرد "سالانه بیش از چهار هزار نفر" در ایران بر اثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

این تنها آماری است که به‌تازگی از سوی یک مقام رسمی و البته به‌‌شکلی غیر دقیق، درباره میانگین خودکشی در کشور بیان شده است. آمارهای غیر رسمی اما ارقامی بسیار بیشتر از چهار هزار نفر در کل کشور را نشان می‌دهند.

طبق اعلام "جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران" که به‌عنوان یک انجمن مردم نهاد در این زمینه فعالیت‌های منسجمی دارد، آمار خودکشی در ایران در سال‌های اخیر، به‌طور پیوسته روندی افزایشی داشته است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

خودکشی، سلب حق حیات از خود است. زمانی که یک فرد خود را تنها و در بحران بیابد، برای خلاصی از آن وضعیت، دست به خودکشی می‌زند. خودکشی، مسأله‌ای است که با مولفه‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسیِ رایج در هر جامعه، ارتباط مستقیم دارد.

خودکشی و تحلیل‌های موجود

امیل دورکیم، مسأله خودکشی را کاملا مرتبط با اجزای جامعه دانسته و بر این باور است که خودکشی حالتی است که محیط اجتماعی آن را به وجود می‌آورد. او در کتاب "خودکشی" تلاش کرده است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا میزان خودکشی، یک مسأله اجتماعی است و باید به آن، از منظر جامعه شناختی نگریست؟

او در تبیین "خودکشی جبرگرایانه" گفته است: ٰ«خودکشی زمانی روی می‌دهد که رویاهای فرد بی‌رحمانه بر باد رفته و احساسات او تحت نظارت ظالمانه جامعه، کاملا خفه شده باشد.»

کارل مارکس اما فقر طبقاتی و عوامل اقتصادی را دلیل اصلی خودکشیِ انسانِ عصر سرمایه‌داری می‌داند و بر این باور است که بخش بزرگی از خودکشی‌ها در این عصر، مبنای فلسفی یا هستی‌شناختی ندارند بلکه باید علت آن‌ها را در زیربنای اقتصادی هر جامعه جست‌وجو کرد.

او، انسانی که نتواند نیروی کارش را به‌نفع انباشت ثروت برای کارفرما بفروشد، انسانی می‌داند که در دوره سرمایه‌داری، "بیکار" محسوب می‌شود و "دور ریخته شدنِ این بدن مازاد" به‌عنوان یک سرنوشت محتوم برای او در نظر گرفته شده است.

جامعه ایران اما نیازمند تحلیل دقیق‌تری است و صرفا نمی‌توان در جامعه‌ای که سن خودکشی به کودکان رسیده است و در جهانی که مناسبات اقتصادی و ارتباطات اجتماعی شکل بسیار پیچیده‌تری در مقایسه با سده‌های پیشین به‌خود گرفته است، وضعیت را بر اساس آراء گذشتگان مورد تحلیل قرار داد.

در ایران با جامعه‌ای مطلقا بدون آینده با یک اقتصادِ فروپاشیده مواجهیم که کودکانش نیز دست به خودکشی می‌زنند. خبر خودکشی غم انگیزِ دوخواهر نوجوان به نام‌های النا و الیسا، ۱۳ و ۱۴ ساله در یکی از برج‌های منطقه حکیمیه تهران در ۳۱ تیر ماه سالِ‌جاری قطعا ابعادی دارد که نمی‌توان با وام گرفتن چند خط از تحلیل‌های اقتصادی یا حتی کتاب‌های روان شناسی پیشینیان، دلایل وقوع آن را ساده سازی کرد.

خودکشی در ایران، به‌مثابه راه ناگزیری در پیشِ روی بخشی از افراد جامعه است که شاید بتوان آن را محصولی از مجموعه عواملی نظیر مذهب‌زدگی، فقر،اعتیاد، آپارتاید جنسی و گروگان‌گیریِ سیاسی اجتماع به‌دست حکومت دانست.

در کشوری با نرخ تورم بیش از ۵۰ درصد (طبق آمار رسمی) و نرخ بیکاری بیش از هشت درصد، بیشترین آمار خودکشی، احتمالا مربوط به افراد بیکار و کارگرانی است که در تأمین ضروری‌ترین نیازهای خود درمانده‌اند. همچنین، در اجتماعی که تقریبا تمامی تفریحات مدرنِ بشری به‌طور کامل جرم‌انگاری شده است و به بیان دیگر، آزادی‌های فردی به‌شدت محدود شده است، ثروت‌مندان نیز بر سر دو راهی مهاجرت یا خودکشی قرار گرفته‌اند.

حقیقتا انتشار روزانه اخبار خودکشی پزشکان و سایر کادر درمان را دقیقا بر چه مبنایی می‌توان تحلیل کرد؟

مری داگلاس در جایگاه انسان شناسی که تا نخستین سال‌های قرن ۲۱ نیز زنده بود و تحقیقاتش به واقعیت ما نزدیک‌تر است، در کتاب "معانی اجتماعی خودکشی" مواردی نظیر ندامت، انتقام، استمداد، گریز و سماجت یا ترکیبی از همه آنها را از عمومی‌ترین معانی درونی برای فردی می‌داند که اقدام به خودکشی می‌کند.

جامعه ایران اکنون در وضعیتی انسدادی و انفجاری است که هر یک از معانی یاد شده ممکن است انگیزه‌ای برای خودکشی به‌دست تک تک افراد جامعه دهد.

اهمیت لاپوشانی آمار خودکشی برای جمهوری اسلامی

محمد بن بوعزیزی، دست‌فروش اهل تونس در آذر ماه ۱۳۸۹ در اقدامی اعتراضی خود را مقابل ساختمان شهرداری به آتش کشید و این اقدام سرآغاز سلسله‌ای از خیزش‌های مردمی در کشورهای عربی شد.

نارضایتی عمیق مردم ایران از شرایط حاکم و بازگشت فضای انقلابی به جامعه به‌ویژه پس از خیزش سراسری دی ماه ۱۳۹۶ به‌این سو، جامعه ایران را در آستانه یک انقلاب فراگیر علیه حکومت جمهوری اسلامی قرار داده است. در چنین شرایطی، هر خودکشی به‌ویژه خودکشی‌های مرتبط با انگیزه‌های اقتصادی، می‌تواند عاملی برای به‌حرکت در آوردن جامعه و براندازی حکومت در ایران شود.

بنا براین، لاپوشانی و پنهان‌کاری در آمار واقعی خودکشی در کشور و نیز، جلوگیری از انتشار خبرهای مربوط به خودکشی، برای سران حکومت از اهمیت بالایی برخوردار است.

حکومت جمهوری اسلامی به درازای حیات خود تلاش کرده تا برای جلوگیری از واکنش‌های بین المللی، همواره آمار واقعی اعدام‌ها را مخفی نگه دارد. با توجه به پتانسیلی که در انتشار اخبار خودکشی برای به حرکت انداختن یک خیزش سراسری وجود دارد، به‌طور قطع، حکومت جمهوری اسلامی تلاش مضاعفی برای پنهان کردنِ آمار خودکشی در کشور انجام داده است.

جمهوری اسلامی به مثابه یک حکومت ناکارآمد، هیچ برنامه‌ای برای مهار بحران معیشت و فقر روز افزون در کشور ندارد و تهی‌دستان و فقرا را یا به سمت خودکشی سوق می‌دهد یا آنها را پس از ارتکابِ ناگزیر اعمالِ خلاف قانون، به چوبه‌های دار می‌سپارد.