مروری بر ویژگیهای ادبیات مهاجرت
۱۳۹۰ اسفند ۲۰, شنبهسبک هندی اما تنها دستاورد مهاجرت ایرانیان به هند نبوده است. آنگونه که "مجید روشنگر"، سردبیر مجله بررسی کتاب در آمریکا میگوید، پیشینه فرهنگنویسی نیز به همان دوران باز میگردد: «فرهنگ فارسی برای نخستین بار به وسیله یک ایرانی مهاجر در هند نوشته شد. همین فرهنگ بعدها الگوی کار دکتر "محمد معین" قرار گرفت که به نوشتن لغت نامه معین منجر شد.»
وی میافزاید: «متون قدیمی کلاسیک نیز در زمانی که هنوز صنعت چاپ وجود نداشته به صورت دستنوشته در هند باقی مانده است. در کتابخانه های هندوستان این دستنوشته ها همچنان وجود دارد. بعضی از پارسی زبانان هند مشغول جمع آوری این نسخ هستند تا بتوانند آنها را برای استفاده همه پارسی زبانان در یک تارنمای فارسی منتشر کنند.»
اما آیا میتوان در مهاجرت کنونی ایرانیان به برونمرز هم سبک و شیوه خاصی از ادبیات یافت. در آن صورت مشخصهی این نوع ادبیات چه می تواند باشد؟
مجید روشنگر از سه عنصر زمان، فضا و زبان سخن می گوید: «نویسنده ای که در ایران داستان کوتاه می نوشته، در مهاجرت به سوئد و کانادا و آمریکا یا بنگلادش و هند مکانش تغییر می کند، زمان هم همینطور. یعنی فضای داستان که در زبان انگلیسی به آن space میگویند. زبان فارسی است، ولی گهگدار در دیالوگ ها، زبان کشور میزبان هم داخل میشود.به عنوان مثال برای نشان دادن کاراکتری که خیلی خوب نمی تواند فارسی حرف بزند، نویسنده در میان کلماتش به ناچار واژه های سوئدی یا فرانسوی یا انگلیسی به کار میبرد. در تئاتر و سینما هم همین وضعیت وجود دارد. در آمریکا که اقلیت اسپانیائی زبان بسیار زیاد هستند، فیلم هائی در هالیوود ساخته می شود که به آن اسپانیائی انگلیسی spanglish میگویند. این گونه فیلم ها در میان هزاران فیلمی که در هالیوود ساخته میشود لقب هنر مهاجرت گرفته است. زیرا نویسنده این فیلمنامه قصد داشته اثری بیافریند که کاملا با آثار دیگر تفاوت داشته باشد. همین حالت را میتوان در کارهای بازیگر و کارگردان ایرانی، "هوشنگ توزیع" دید. این نوع ادبیات را من خودم سکه زدم و نام آن را پرشین انگلیش یا Persenglish گذاشتم.»
هر سه این ویژگیها را میتوان در شوهای تکنفرهstand up komedy نیز دید. نمایشهائی که اغلب به خندههای ممتد بیننده منجر میشود. "هادی خرسندی" از نخستین مبتکران این نوع نمایش، برای خنداندن تماشاگران با واژه های فارسی و انگلیسی بسیار بازی کرده است.
نویسندگان و گریز از تاثیرهای مهاجرت
نکته ای که در ادبیات برونمرزی باز هم قابل بررسی است، نبود هیچ یک از این عوامل در کار برخی از نویسندگان یا شاعران است. "محمد علی جمالزاده"، "بزرگ علوی" و "شهرنوش پارسی پور" از جمله نویسندگان شناخته شده ای هستند که هیچگاه از این سه عنصر، نشانی در کارهایشان یافت نشده است. قصههای این نویسندگان همچنان در ایران میگذرد و فضای خارج از کشور هیچ تاثیری بر آن نگذاشته است. زبان هم همچنان فارسی است بدون هیچ دخل و تصرفی در آن.
مجید روشنگر این گونه نویسندگان را در قالب نویسندگان مهاجر با آن مشخصات ویژه نمی گنجاند: «اگر شخصی در خارج از کشور نوشته ای را به صورت رمان یا شعر یا نمایشنامه و غیره... به وجود بیاورد، لزوما چون در خارج از کشور نوشته شده، جزو ادبیات مهاجرت قرار نمیگیرد. باید آن خصوصیات را داشته باشد تا ما به آن ژانر ادبیات مهاجرت اطلاق کنیم. شادروان جمالزاده و بزرگ علوی همه عمرشان را در خارج از کشور زیسته اند وادبیاتی که از خودشان باقی گذاشتهاند، یک دانه اش هم در ژانر ادبیات مهاجرت نمی گنجد.»
در گفتوگو با شاعران و نویسندگان برونمرزی بدون در نطر گرفتن سه عنصر ویژه در ادبیات مهاجرت باز هم این پرسش را مطرح کردیم که آیا ادبیات برونمرزی سبب شکوفاتر شدن ادبیات فارسی شده است؟
تاثیر غیرقابل انکار ادبیات برونمرزی
"نسیم خاکسار" نویسنده پیش و پس از انقلاب مقیم هلند، در پاسخ به ما به مساله نشر و میزان آن در خارج از کشور میپردازد و میگوید: «میتوان به حجم کثیری از کار اشاره کرد که در تبعید از چاپ در آمده است. و بعد به انتظاری که از چاپ و انتشار این همه کار می رود. و آن گاه گفت نه! ولی می توان به بسیاری از کارهای خوبی که در حیطه رمان و داستان کوتاه و نقد در خارج از کشور منتشر میشود اشاره کرد و گفت آری! اما در مجموع نمی توان تاثیر ادبیات ایران در تبعید را بر ادبیات داخل ایران نادیده گرفت و کم اهمیت دانست.»
او میافزاید: «نمونه آن همین چند کاری است که توانسته در ایران اجازه چاپ بگیرد. رمان "رضا قاسمی" و داستان بلند "شهرام رحیمیان" به نام "دکتر نون زنش را بیشتر از دکتر مصدق دوست دارد." نقدهای بسیار بر روی هر دو نوشته شده و منتقدان هم نظرهای بسیار خوبی داده اند. اگر سانسور برداشته می شد و کارهای دیگری هم منتشر می شد مانند کارهای "رضا دانشور، مسعودی، اکبر سردوزامی، سردار صالحی، ساسان قهرمان" یا شعرهای "کمال رفعت صفائی" که خیلی هم زود مرد و دیگران، آنوقت با یقین بیشتری می توانستیم در این مورد حرف بزنیم. بنابراین تا زمانی که سانسور ادبیات در ایران وجود دارد داوری در این مورد دشوار است.»
انتشار فراوان انواع کتاب های فارسی زبان که خاکسار بدان اشاره می کند، در واقع ناشی از وجود خوانندگانی است که سبب انتشار هر چه بیشتر آثار هنری و تشویق نویسندگان آن در خارج از کشور می شوند. خوانندگانی که در دوران تبعید نویسندگان پیش از انقلاب، آنقدر شمارشان کم بود که بزرگ علوی داستان نویس تبعیدی ما در آن سال ها گفته بود: « به کنجی افتاده، می خواندم و می نوشتم و برگ ها را پاره می کردم. از همه مهم تر این که خواننده نداشتم. هر اثر من روشنائی روز را ندیده، گرفتار مرگ می شد. چه وحشتی!»
گسترش ادبیات سیاسی در تبعید
"لعبت والا"، شاعر و ترانه سرای قدیمی مقیم انگلستان اما نگاه دیگری به ادبیات در مهاجرت دارد. او ضمن مروری بر ادبیات سیاسی در ایران از زمان انقلاب مشروطیت تا کنون، به ادبیات متعهد اشاره می کند و روشنفکرانی که در آن سال ها بر هر نوشتار متعهدی صحه می گذاشتند و هر اثر درخشانی را اگر بوئی از تعهد از آن به مشام نمی رسید مردود میدانستند.
لعبت سپس به سال های پس از انقلاب باز می گردد و دامنه نگاه خود را بر این دوران نیز می گستراند: «ادبیات در تبعید سبب گسترش هر چه بیشتر ادبیات سیاسی شده و بر شمار شاعران و نویسندگان متعهد افزوده است. ولی آیا این گسترش را می توان شکوفائی نام داد و یا کوششی بی اهمیت دانست، موضوعی است که باید در آینده با بررسی های دقیق مشخص شود.»
"محمود کیانوش"، پژوهشگر، شاعر و قصه نویس مقیم انگلستان که کتاب شعر فارسی در غربت را نگاشته است، یک پاسخ میانی نه این و نه آن به پرسش ما داده است و این نوع ادبیات را به گونه ای دیگر میبیند.
وی میگوید: «اگر منظورتان از ادبیات داستان و شعر باشد، نه می توان گفت که مهاجرت موجب شکوفاتر شدن آن شده است و نه می توان آن را کم اهمیت تلقی کرد. ادبیات در غربت شاخه ای است از ادبیات فارسی معاصر با تفاوت هائی با ادبیات درون ایران. این نوع از ادبیات، چه نسل اول و چه نسل دوم، شاخه ی تازه ای به ادبیات فارسی در ایران اضافه می کند. در واقع یک نوع ادبیات جدید فارسی است در گوشه ای از مجموع ادبیات فارسی معاصر.»
الهه خوشنام
تحریریه: جواد طالعی