ماهی و گربه در فستیوال فیلم ایرانی
۱۳۹۳ خرداد ۱۲, دوشنبهجشنواره چهار روزه فیلمهای ایرانی از بیست و نهم ماه مه آغاز و در نخستین روز ماه ژوئن به پایان رسید. «ماهی و گربه» نخستین فیلم سینمایی بلند در روز گشایش جشنواره به نمایش گذاشته شد. در فرصتی که برای دویچه وله در روز بعد از افتتاح فراهم شد، موفق شدیم با سه تن از دست اندر کاران فستیوال٬ سیامک پور شریف، برگزار کننده جشنواره و تهیه کننده سینما٬ فرهاد توحیدی مقدم، مدیر عامل خانه سینما و فیلمنامهنویس٬ و شهرام مکری کارگردان جوان فیلم ماهی و گربه به گفت و گو بنشینیم.
آنچه می خوانید خلاصهای است از یک گفت و گوی چهل دقیقهای با دست اندرکاران جشنواره.
*******
دویچه وله: آقای پورشریف شما بانی اصلی این فستیوال هستید. چه طور شد که اصلاً به فکر ارتباط فیلمهای کوتاه ایرانی با آلمان افتادید؟
پور شریف: ما در ایران کارگردانهایی داریم، جوان و با استعداد. متأسفانه ما فیلمهایی را که این جوانان میسازند، در خارج از کشور نمیبینیم. تصمیم ما این بود که یک فستیوال داشته باشیم، که بتوانیم فیلمهای کوتاه این جوانان را٬ بهخصوص فیلمهای مستند را در خارج از کشور به نمایش بگذاریم. به همین دلیل این کار را راه انداختیم و فیلمهای بلندی هم که ما نمایش میدهیم، همهشان را جوانها ساختهاند. جوانهایی که اکثراً بعد از انقلاب بهدنیا آمدهاند.
آقای توحیدی در شرایطی که به قول زنده یاد هوشنگ گلشیری رقص حتی جزء کلمات ممنوعه است٬ شما چگونه با مشکلات سانسور روبرو میشوید؟
توحیدی: بههرحال کار بدون مشکل نیست و هیچ وقت هم نبوده است. هیچ جای دنیا این طور نیست که ممیزی وجود نداشته باشد. در ایران هم طبیعتاً ممیزی وجود دارد و اعمال میشود. ناگزیریم که بپذیریم. یا باید کار نکنیم، یا اگر میکنیم، کوشش کنیم جوری کار کنیم که مورد ممیزی واقع نشود.
این سه سالی که خانه سینما بسته بود، هنرمندان ما چکار میکردند؟
توحیدی: داشتند کوشش میکردند که خانه سینما را باز کنند.
و موفق شدند!
توحیدی: بله. من خوشحالم که این را میگویم. امروز فضای امیدوارکنندهای رویهمرفته در کشور ما حاکم است. این هیچ دلیلی ندارد جز اقدامی که مردم انجام دادند. یعنی وجدان جمعی، خرد جمعی یا هرچه اسمش را بگذاریم که در هیچ سپهری ظاهراً هماهنگ نشده، در یک لحظه خاص تاریخی تصمیم میگیرد که انتخاب کند و این انتخاب به زندگی جمعی ما ایرانیان معنا میدهد. مثل زندگی جمعی در هر جای دنیا.
آقای مکری٬ یکی از پرسشهایی که برای خیلی از ما همیشه مطرح بوده، این است که آیا فیلمساز فیلمش را با هدف رفتن به فستیوال می سازد؟
مکری: در ایران یکمقداری اکران کردن فیلمها شرایط پیچیدهای دارد. بخشی از این پیچیدگی از نظام سیاسی ایران میآید، بخشی از آن هم از نظام سینماداری در ایران. بخشی هم مربوط به نگاه مخاطب به فیلمهای اکران است. دستهای از فیلمسازان هستند که در ایران ترجیح میدهند کمتر به سمت آن سینمایی که اکران دارد پیش بروند. البته فیلمهای ایرانی امکان اکرانهای گسترده جهانی را هم فعلاً بهجز چند مورد نداشتهاند.
برای جوانهایی مثل شما که میخواهند در صنعت فیلم فعالیت داشته باشند، امکان مالی آن چگونه فراهم میشود؟ با کمکهای دولتی، یا سرمایه خصوصی؟
مکری: فیلمی مثل فیلم «ماهی و گربه» که من ساختم، توسط بخش خصوصی تولید میشود. در واقع تهیهکنندهاش یک فرد است و نه یک ارگان دولتی.
آقای توحیدی آیا کمکهای مالی خانه سینما به هنرمندان از کار افتاده یا ممنوعالکار هم تعلق می گیرد؟
توحیدی: تمام اعضای خانه سینما طبیعتاً از بیمه تأمین اجتماعی برخوردارند. هنرمندانی که کار نمیکنند یا از کار افتادهاند و بازنشسته شدهاند، حقوق بازنشستگی دریافت میکنند. سرویسهای حمایتی دیگری هم وجود دارد که خانه سینما در تعامل با دولتهای مختلفی که آمدهاند و رفتهاند، این سرویسها را گرفته است.
در این سه سالی که خانه سینما بسته بود چه اتفاقی افتاد؟
این یک تمرین بزرگ بود برای ما. چون ما بههرحال با بودجه محدودی که داریم، کوشش میکنیم وظیفه حمایتی خودمان را انجام دهیم. اولین کاری که دولت دهم کرد، این بود که بودجه خانه سینما را قطع کرد و برای ما یک تجربه عظیم بههمراه آورد.
این تجربه چگونه به انجام رسید؟
کوشش برای کسب درآمد مستقل. اینکه خانه سینما چگونه میتواند مستقل از دولت زندگی کند، و کسب درآمد بکند. اولین کاری که ما کردیم این بود که همه اعضای خانه سینما دست توی جیب خودشان کردند.
برگردیم به نخستین شب جشنواره. شما بعد از پایان فیلم یک جلسه پرسش و پاسخ گذاشتید. در این جلسه شما تنها پاسخگوی پرسشهای مدیر جشنواره بودید. چرا این امکان را به تماشاگران حاضر در سالن ندادید که با شما صحبت کنند؟
مکری: در هر فستیوالی شیوه برگزاری جلسه گفتوگو را خود آن فستیوال مشخص میکند. من در فستیوالهای متفاوت با مدلهای مختلفی از گفتوگو روبرو بودم. آن چیزی که دیشب در سالن اتفاق افتاد، مدلی بود که برنامهریزی شده بود. اتفاقاً بهعنوان یک فیلمساز علاقمندم بیشتر حرفهای مخاطبها را بشنوم.
آیا این تحریمها واقعاً تأثیری بر وضعیت سینمایی ایران داشته یا نه؟
پور شریف: تحریمها از نظر هنری ارتباط ما را با خارج تا حدودی قطع و مشکل کرد. این یک واقعیت است. از نظر فنی فکر نمیکنم تأثیر عجیب و غریبی در سینمای ایران گذاشته باشد. ولی از نظر مالی به هر صورت سینمای ایران ناخواسته یا خواسته، به دولت وابسته است. وقتی دولت پولش کمتر میشود، پول بودجه فرهنگی هم کمتر میشود.
آقای مکری اگر یک روزی این روزنهها واقعاً باز شوند، فکر میکنید چند درصد از جوانها علاقمند به کار سینما باشند؟ احتمالاً هجومی خواهد بود برای ساختن فیلم؟
مکری: تنها در حوزه فیلم کوتاه، سالانه بالغ بر هزار فیلم داریم. شما باید خوب به یاد داشته باشید سالهایی که ادبیات در ایران طرفداران خیلی ویژهای پیدا کرده بود. شاعری و شعر گفتن دغدغه نسلی شده بود که به فرهنگ علاقه داشت. الان فکر کنید که جایگزین آن فیلمسازی شده.
این علاقمندی اما کمی متناقض است با شرایط کشور. شاعر یا نویسنده جز قلم و کاغذ چیز دیگری نیاز ندارد. جوانان ما در چنین شرایط اقتصادی گرانترین مشغله هنری را انتخاب کردهاند.
مکری: میدانید که در ایران همیشه این طوربوده. یعنی در این هشت سال که وضع اقتصادی مردم پایینتر از همیشه است، ماشین پورشه بیشترین فروشش را در بازار ایران داشته است.