«ما اصلا در ایران صنعت سینما نداریم» • گفتوگو با نیکی کریمی
۱۳۸۷ آبان ۲۸, سهشنبه"سه زن" داستان مادری است به نام مینو که به دنبال دخترش میگردد و در این میان متوجه میشود که شخصی قصد دارد قالیچهای قدیمی و باارزش را از ایران خارج کند. در راه نجات قالیچه، مادرش نیز به همراه آن گم میشود و فیلم از زاویههای مختلف ماجراهای مادر گمشده که آلزایمر هم دارد، سرگشتگی مینو و همچنین سفر دخترش را که بدون اطلاع به کسی از خانه بیرون آمده است را دنبال میکند.
دویچه وله: خانم کریمی فیلم "سه زن" اولین تجربه همکاری شما با خانم حکمت است. آیا از این تجربه راضی بودید و چهطور میتوانید آن را توصیف کنید؟
نیکی کریمی: به هر حال من بعد از سی فیلمی که کار کردم تا حدودی میتوانم با کارگردانهایی که تجربهشان کمتر از میزانی است که انتظار میرود سرو کله بزنم. شاید بیشتر ما بازیگرها خودمان سعی کردیم که نقشهایمان را در بیاوریم و خیلی از صحنهها را خودمان نشستیم و روی دیالوگها کار کردیم. به هر حال تا حدودی به این صورت بود.
یکی از نقاط قوت فیلم بازی خوب شماست و اینجا پس از پایان فیلم میشنیدم که بسیاری از تماشاگران از بازی شما تعریف میکردند. برای رسیدن به این بازی چهقدر تلاش کردید؟
- من بیشتر به این موضوع فکر کردم که شخصیت زن فیلمنامه چگونه است و مقداری به پریشان احوالیاش فکر کردم و اینکه در جامعه ذهن درگیری دارد به خاطر اینکه به یک سری چیزها اعتقاد دارد. از طرفی نه رابطهاش با بچهاش خوب است، نه با مادرش و نه با دوست پسر یا همان مردی که با هم رابطه دارند. شاید به نوعی خودش را گم کرده است. نه دخترش را خوب میشناسد و نه مادرش را. و این وسط بیشتر متمرکز روی کارش بوده و به نوعی گم گشته است. سعی کردیم این پریشانی را بیشتر روی نحوه راه رفتناش و حالت حرف زدنش و اینکه بعضی از جملات را چندبار تکرار میکند و بعد حال و حوصله ندارد و همه اینها پیدا کنیم؛ و همچنین خستگیای که در صدایش وجود دارد. به هر حال روی اینطور چیزها متمرکز شدم.
شما تجربههای مختلفی را در سینما از لحاظ کاری در کارنامهتان دارید. بازیگری، کارگردانی و حتی داوری در جشنوارههای مختلف. کدام یکی از این کارهایی که کردید بیشتر از لحاظ حرفهای ارضایتان کرده و دوست دارید کارنامهی حرفهایتان را بیشتر روی کدام یکی متمرکز کنید؟ علیرغم اینکه بیشتر شما را به عنوان بازیگر میشناسند هرچند که یکی دو فیلم بلند هم ساختهاید؟
- بین همه اینها قطعا فیلمسازی کاملتر از همه و خیلی لذتبخش است. با اینکه ما مشکل زیاد داریم. مثلا من الان هشت ماه است که یک فیلمنامه نوشتهام و فعلا ارشاد رد کرده و با تهیه کنندهام مشغول فکر هستیم که ببینیم چه کار میتوانیم بکنیم، چهطور جلسه بگذاریم تا به هرحال بتوانیم اجازهاش را بگیریم. من عکاسی هم میکنم و مینویسم ولی بهترین چیز برایم فیلمسازی است. کیف اینکه شما فیلمنامه را بنویسی و بعد با توجه به سنی که دارید و فکرهایی که در جامعه داری میتوانی بروی و آن را بسازی و بعد نتیجهاش را ببینی. انگار چیزی است که از خودت حاصل شده و چیزی است که تو دقیقا از سینما میشناسی و علاقه داری.
با توجه به اینکه شما یکی از بازیگران خوب سینمای ایران هستید فکر میکنید که بتوانید کارگردانی را هم اینگونه تجربه کنید؟ یعنی کارنامه کارگردانیتان بتواند به حد بازیگریتان برسد؟
- من اصلا به این موضوع فکر نمیکنم. درباره بازیگری هم به این موضوع فکر نمیکردم. زمانی کسی میآید و فیلم کار میکند و بعد معروف میشود. پروسهای نیست که کسی از قبل تصمیم گرفته باشد. راجع به سینما هم اصلا برایم مهم نیست که بگویند فیلمسازی است که حالا خیلی معروف شده و یا هر چیز دیگری. مهم این است که آدم بتواند کارش را ادامه دهد و کار کند. به هر حال من فکر میکنم همین که من با فیلم اولم در بخش مسابقه جشنواره "کن" بودم و بعد هر دو فیلمی که ساختم در عرصه بینالمللی بسیار دیده شد، این برایم لذتبخش و مهم است.
گفتید که برایتان مهم است که بتوانید کار کنید و ادامه بدهید. با توجه به مسائلی که در سالهای اخیر وجود داشته و با توجه به اینکه پایان دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نزدیک است، از دیدگاه یک هنرمند وضعیت فرهنگی این ۴ سال را چهطور بررسی میکنید؟
- من میتوانم راجع به امسال صحبت کنم که متاسفانه بدترین سال در سینمای ایران است. یعنی تهیهکنندهها برای ساخت فیلم سرمایهگذاری نمیکنند. فیلمهایی که ساخته میشود به شدت ضعیف است چون نه حمایت میشود و نه بودجهای در نظر گرفته میشود. چون هم از لحاظ اقتصادی وضعیت کشور بحرانی است و سینما هم جزو مدیومهایی است که باید از آن حمایت شود و باید فضای باز برای کار در آن وجود داشته باشد. وقتی این حالت نیست، همه چیز تحت فشار است کما اینکه الان شما با هر کسی صحبت کنید احساس میکند سینما در ایران در حال تمام شدن است. البته این اتفاق نمیتواند بیفتد به خاطر اینکه سینما به قدری مهم و بزرگ است و به قدری در زندگی مردم جا دارد که به هرحال دو مرتبه شروع به شکل گرفتن میکند ولی فعلا وضعیت به صورتی است که تا جایی که من میبینم نه پروانه ساختی صادر میشود و نه کاری صورت میگیرد و این برای تمام کسانی که فکر دارند و میخواهند کار کنند خیلی غمانگیز است. فقط همگی آرزو میکنیم که دومرتبه شرایط طوری شود که همه بتوانند کار کنند.
فکر میکنید این شرایط سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی باعث رکود سینمای ایران شده؟ برای اینکه در نهایت ما در سالهای گذشته شاهد به اوج رسیدن سینمای ایران در جشنوارههای بین المللی بودیم ولی الان چندسالی است که خیلی خبری نیست و فیلمهای ایرانی خیلی به بخش مسابقه جشنوارهها نمیرسند و اگر هم میرسند اتفاق خاصی نمیافتد. حالا فکر میکنید شرایط موجود موثر بوده یا اتفاق دیگری هم افتاده است؟
- ببینید کسی که متخصص است باید این موضوع را بررسی کند ولی به نظر من سینما مثل هر هنر دیگری احتیاج به کمک دارد. مثلا نقاشی ممکن است کسی بومی داشته باشد و نقاشی کند و کارهایش خیلی انفرادی دیده میشود. ولی سینما خیلی بزرگ است. ممکن است شما بگویید چرا برای سینمای چین این اتفاق نمیافتد؟ به خاطر اینکه به شدت برنامهریزی میکنند روی فیلمسازهایشان سرمایه گذاری میکنند، بعد بازاریابی میکنند؛ یعنی قبل از اینکه فیلم ساخته شود میآیند و در جشنوارههای مختلف در بازارهای فیلم شرکت میکنند و بعد فیلمها را میفروشند. اینها همه چیزهایی است که باعث میشود یک صنعت شکل بگیرد. ما اصلا در ایران صنعت سینما نداریم، بلکه همه چیز همین طوری شکل میگیرد. یک آدمی میآید و همین طوری فیلم میسازد. حداقل در چند سال گذشته خیلی کم فضای بازی بود که فیلمسازها میآمدند و فیلم میساختند و فیلمهایشان دیده میشد. الان هم باز همه منتظرند ببینند از سینمای ایران چه فیلمی در چه جشنوارهای است. ولی به خاطر همین سیاستهای به نظر من غلط، سختگیریهای بی مورد در ساخت و بعد در اکران فیلم – به عنوان مثال دو فیلمی که من ساختم هیچ کدام به نمایش درنیامد و هر موقع هم که که میرویم هیچ وقت جواب مستقیمی به ما داده نمیشود – اینها همگی سیاستهای غلط است و به همین خاطر ما احتیاج داریم به فضای بازی که بتوانیم بنویسیم و در آن کار کنیم، در غیر این صورت اتفاقی در این سینما نمیافتد نه برای من و نه برای بقیه. به این دلیل که نه شرایط اقتصادیاش فراهم است و نه شرایطی که ما بتوانیم درست درش کار کنیم، مگر اینکه همه مان یک دوربین دیجیتال برداریم و بدون مجوز فیلم بسازیم. این تنها راه ممکن است در غیر این صورت در شرایطی بخواهیم فیلم را اکران کنیم نمیدانم به چه صورت خواهد بود ولی اگر ما میخواهیم سینما همچنان به قوت خودش برقرار باشد، باید یک برنامهریزی بشود که به همه برای ساخت فیلم پروبال داده شود، در غیر این صورت در این فضای اختناق موجود در سینما نمیشود کار کرد.
در چند وقت گذشته ما شاهد بودیم که یکی دو نفر از بازیگران سینمای ایران برای بازی به هالیوود رفتند. یکی خانم گلشیفته فراهانی و اینطور که من شنیدم خانم میترا حجار که البته دومی را دقیق مطمئن نیستم. این روند را چهطور ارزیابی میکنید؟ آیا میشود به آن مثبت نگاه کرد که بازیگران ایران این توانایی را دارند که بروند و در هالیوود بازی کنند و فکر میکنید این بازیها فقط برای یک یا دو فیلم است یا ادامه پیدا میکند؟ یعنی واقعا از لحاظ هنری این اتفاقات میافتد یا مسائل دیگری از جمله سیاست میتواند پشتش باشد؟
- من تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که از این موضوع خیلی خوشحالم و فکر میکنم این برای سینمای ایران خیلی دیر اتفاق افتاد. زمانی که من هیجده، نوزده سالم بود و رفته بودم آمریکا برای درس خواندن، آنجا یکی دو فیلم هم کار کرده بودم و خیلی پیشنهاد کار داشتم ولی آن زمان شرایط طوری بود که من حتما میخواستم برگردم به ایران و به هر حال این تصمیمی بود که میخواستم برگردم به ایران و سارا و .... را کار کنم و برگشتم. این اتفاق دیر دارد میافتد کما اینکه در سینمای ترکیه، سینمای هند، سینمای لبنان یک عالمه بازیگر بینالمللی داریم. اصلا ماجرای حد واندازه نیست. بازیگرهای ایرانی خیلی بازیگرهای خوبی هستند و اگر که فضایش وجود داشته باشد قطعا میتوانند در کارهای بینالمللی حضور داشته باشند ولی مثل همه چیز دیگر ما نه برنامهریزی برای این کار داریم و همیشه هم میآییم و جلوی آدمها را میگیریم و همیشه به شدت فضای منفی برایشان درست میکنیم. مثلا الان از اینکه گلشیفته رفته آنجا همگی باید خوشحال باشیم و یعنی چه این چیزهایی که دربارهاش مینویسیم؟ آیا او میتواند بیایید؟ نمیتواند بیاید؟ و او هم مجبور به نشان دادن عکسالعملهایی از آن طرف میشود که نداند چه کار میخواهد بکند. بعد هم اصلا مهم نیست که میتواند یکی دو فیلم دیگر هم کار کند یا نه. همین یکی دو قدم را که رفته قطعا آدم موفق و باهوشی است و قطعا برایش اتفاقات خوبی میافتد. مثلا من الان آمدم این جشنواره مروری است بر کارهای یک فیلمساز ترک به نام "فتیح اکین" که از دوستان من هم هست و از فیلمسازان بسیار خوب و با استعداد است. ولی من میبینم که اینها چهقدر از فیلمسازانشان حمایت میکنند چه اینجا و من در "کن" هم شاهد بودم. حالا ترکیه را مثال میزنم چون هم همسایه ما و هم یک کشور شرقی است. چه مهمانیهایی برایشان میگیرند و از سفیر و همه و همه ازشان حمایت میکنند و خوشحالند که یک آدمی به این شکل دارد این طرف و آن طرف میرود و مطرح میشود و کار میکند. همینها در روحیهی آن آدم تاثیر میگذارد. ما در ایران باید پیوسته بجنگیم و خودمان را ثابت کنیم برای اینکه میخواهیم کار کنیم. و خوب فکر کنید زمان خلاقیت که ساخت فیلم باشد چهقدر انرژی برایمان میماند.
با توجه به حرفهای شما و عکسالعملی که مسئولان در ایران نشان دادند نسبت به خروج و بازی خانم فراهانی، فکر میکنید که اگر این اتفاق ادامه پیدا کند و از بازیگران ایرانی برای بازی در فیلمهای بینالمللی دعوت شود چهقدر هنرپیشههای ایرانی به خودشان جرات میدهند که این دعوت را قبول کنند. با توجه به حرف و حدیثهای این مدت و با توجه به اینکه شاید بازیگری بخواهد بازی فیلمی را خارج از ایران تجربه کند و بعد دوباره برگردد و در سینمای ایران به فعالیتاش ادامه دهد.
- به نظر من قطعا اولش است و جایی هم دیگر کاری نمیشود کرد. اگر این راه باز شود و بچهها بروند و بیایند. این کار توانسته انجام شود و کاریش نمیتوانند بکنند. این اتفاق قطعا میافتد.
کارنامهی بازیگری شما پر از فیلمهای مختلف است. بعضی وقتها گفتند نیکی کریمی یک تیپ شده یک سری کار را عین هم بازی میکند و بعضی وقتها فیلمهایی بوده که شما درخشیدید و بسیار متفاوت بازی کردید. تجربههای مختلف، فیلمهای مختلف، بازیهای مختلف. اگر الان بخواهید به عقب برگردید کدام را بیشتر از همه دوست دارید؟
- البته من خودم این حرف را قبول ندارم یعنی معتقدم که تمام نقشهایی که بازی کردم با هم متفاوت بودند. مثلا میگویند "دو زن" شبیه "واکنش پنجم" است. من میگویم که چه ربطی دارد آن یک آدم خانه نشین که حتی نمیتواند جلوی پدر شوهرش حرف بزند ولی ما در دو زن با یک زن باهوش و بااستعداد مواجهیم که مجبور میشود یک زندگی سنتی را انتخاب کند. در هر حال این حرفها زده میشود! ولی فیلمی را که من خودم دوست دارم "دیوانه از قفس پرید" معتمدی و یا "پری" مهرجویی است. اینها فیلمهایی است که خودمم راضی هستم. البته از کارم در "سه زن" هم راضی هستم.