«قهرمان تازهی اعتراضات مصر» مدیر سی سالهی «گوگل» با دستبند سبز بر دست
۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبهششم ماه ژوئن ۲۰۱۰، خالد سعید بیست و هشت ساله در کافهنتی در شهر اسکندریه مصر که گاه گاهی پاتوقش بود نشسته بود و مثل همیشه سایتها و وبلاگها را میخواند که دو مامور پلیس وارد شدند و مستقیم به سمت او رفتند. دو مامور از او پرسیدند آیا او خالد سعید است؟ خالد سعید هنوز بله را کامل نگفته بود که ماموران پلیس شروع به کتک زدن او کردند.
جماعت حاضر در اینترنت کافه، بهتزده و هراسان میخکوب شده بودند. بعدتر صاحب اینترنت کافه به رسانهها گفت:« ماموران سر او را به در آهنی میکوبیدند؛ بعد او را از پلههای ساختمان به پایین هل دادند و باز سرش را به پلهها کوبیدند. اتفاقاً دو پزشک آن روز مشتری کافی نت من بودند، آنها سعی کردند خالد سعید را از دست ماموران بیرون کشیده و معاینه کنند، اما پلیس حتا اجازه نداد که دو پزشک به خالد سعید نزدیک شوند.»
خالد سعید، جوان بیست و هشت ساله علاقهمند به اینترنت و فضای سایبر و شیفتهی فنآوری و موسیقی، همان شب در اثر شدت کتکها و ضربههای وارده بر سر و تن و جمجمهاش در بازداشتگاه پلیس کشته شد. پلیس ادعا کرد که خالد سعید با خود حشیش حمل میکرده است و حشیش را در مقر پلیس بلعیده و خودکشی کرده است. بعدتر پلیس اسکندریه مدعی شد که خالد سعید مسلح بوده است و جرمش سرقت و حمل اسلحه بوده است.
اما خانوادهی خالد سعید میگویند او نه معتاد بود، نه سارق و نه هرگز در زندگی دستش اسلحهای را لمس کرده بود. آنها میگویند« خالد ویدیویی را در اختیار داشت که نشان میداد عدهای از ماموران پلیس در تجارت موادمخدر در اسکندریه دست دارند و شریک جرم هستند و میخواست این ویدیو را در اینترنت قرار دهد و توجه افکار عمومی را به فساد پلیس جلب کند.»
«ما همه خالد سعید هستیم»
یک روز بعد از کشته شدن خالد سعید، کیلومترها دورتر از اسکندریه در مقر اصلی دفتر خاورمیانهی کمپانی «گوگل» واقع در دوبی، وائل غنیم که مدیریت بازاریابی دفتر «گوگل» در دوبی را برعهده داشت غمگین و خشمگین از فاجعهی قتل خالد سعید، صفحهای در فیسبوک برای یادمان خالد سعید و پیگیری اخبار مربوط به این قتل راه انداخت. صفحهای که خیلی زود به مهمترین منبع پیگیری اخبار مربوط به قتل خالد سعید و اخبار سرکوبهای فعالان سایبری تبدیل شد.
صفحهی فیسبوکی که وائل غنیم با نام «ما همه خالد سعید هستیم» به راه انداخت حالا بیش از پنجاه و شش هزارنفر عضو دارد. وائل غنیم در بخش توضیحات صفحه نوشت:«خالد سعید حالا به نمادی برای همهی مصریهایی که رویای دیدن کشورشان بدون شکنجه، خشونت و بدرفتاریها را دارند تبدیل شده است. جوانان مصری بسیاری از رفتارهای غیرانسانی حاکمیت که هر روز در خیابانهای شهرها شاهدش هستند خسته شدهاند. مصریها از خشونتورزی پلیس خسته شدهاند. مصریها رویای روزی را دارند که مصر آزادی و شان خود را بازیابد، رویای روزی که حکومت سی سالهی مبارک تمام شود و مردم بتوانند نمایندگان و رئیسجمهور خود را در انتخاباتی آزاد انتخاب کنند.»
ژوئن ۲۰۱۰ که وائل غنیم، غمگین و خشمناک این جملهها را برای توضیح صفحهی فیسبوک یادمان خالد سعید مینوشت، نه او و نه هیچ کس دیگری نمیتوانست پیشبینی کند که فقط شش ماه بعد، خیابانهای قاهره و اسکندریه و دیگر شهرهای مصر، شاهد جوش و خروش خشم تظاهرکنندگانی میشود که چشمجهانیان را خیره میکند و حسنی مبارک را وادار به استعفا از ریاست حزب حاکم.
صفحهی فیسبوک، جرقهی حضور هماهنگ معترضان در خیابانها
بیست و پنجم ژانویه ۲۰۱۱، مردم مصر بعد از انقلاب یاس در تونس و با الهام از مبازه و موفقیت آنها به خیابانهای شهر ریختند. قرار راهپیمایی در فیسبوک تنظیم و پخش شده بود. یکی از اولین کسانی که هماهنگی اطلاعرسانی این تظاهرات را از کیلومترها دورتر برعهده داشت، وائل غنیم بود که یکی از ادارهکنندگان صفحهی فیسبوک اعلام تجمع بود که جرقهای شد برای حضور میلیونی مردم در خیابانهای مصر که هنوز هم ادامه دارد.
وائل غنیم، مشتاق حضور میان مردم به مدیران «گوگل» اعلام کرد که به دلیل «پارهای مشکلات شخصی» مجبور است به مصر برود. بیست و هفتم ژانویه، وائل وارد قاهره شد و فوری به تظاهرات مردمی پیوست. یک روز بعد، ماموران پلیس که غنیم را شناسایی کرده بودند او را در وسط تظاهرات بازداشت کرده و به مکان نامعلومی انتقال دادند.
«سازمان عفو بینالملل» روز ششم فوریه در بیانیهای که برای بازداشت وائل غنیم منتشر کرد، اعلام نمود که احتمال شکنجهی شدید غنیم جدی است و به مقامات مصری هشدار داد که هرچه سریعتر او را آزاد کنند. خانوادهی غنیم هم در مصاحبه با شبکهی تلویزیونی «العربیه» اعلام کردند که هیچ اطلاعی از محل نگهداری فرزندشان ندارند و او هیچ تماسی با آنها نگرفته است.
تولد یک «قهرمان تازه اعتراضات»
هشتم فوریه ۲۰۱۱، پانزدهمین روز جنبش مردمی مصر وائل غنیم بالاخره بعد از دوازده روز بازداشت آزاد شد و مستقیم به میدان تحریر، که حالا به نقطهی اصلی تجمعهای مخالفان مصر تبدیل شده است رفت. غنیم سی ساله بیشتر این دوازده روز را چشمبند بر چشم در سلول بوده است و مدام او را تهدید کردهاند که به قصد مرگ شکنجه خواهد شد. هرچند که بنا به گفتهی خودش شکنجهی واقعی در کار نبود.
به محض آزادی غنیم، موج تازهای از معترضان و تظاهرکنندگان به میدان تحریر هجوم آوردند تا آزادی غنیم سی ساله را که نه فقط در شکلگیری و اطلاعرسانی تظاهرات بیست و پنج ژانویه نقش کلیدی داشت، که چندین ماه زودتر با ایجاد صفحهی «ما همه خالد سعید هستیم»، صدایی برای اعلام خشم و اعتراض جوانان مصری به خشونت و سرکوب ماموران پلیس شده بود را جشن بگیرند.
وائل غنیم دست راست خود را بالا برد، دستی که دستبند سبزی به یاد و همراهی با جنبش سبز اعتراضی مردم ایران بر مچ آن خودنمایی میکرد و گفت:« این انقلاب جوانان اینترنت است که به انقلاب جوانان مصر تبدیل شد و به انقلاب همهی مصر.»
جوانان مصری و به خصوص وبلاگنویسان و فعالان اینترنتی این کشور، حالا وائل غنیم را «قهرمان تازه اعتراضات» و «قهرمان نسل جوان» مصر میدانند. هرچند خودش اصرار دارد که «من همه دوازده روز گذشته را خواب بودم. قهرمان آنهایی هستند که در خیابانها بودند، کسانی که در راهپیماییها شرکت کردند، کتک خوردند و دستگیر شدند، جان خود را فدا کردند و یا جانشان را به خطر انداختند.»
شبکه تلویزیونی «الجزیره» که شاید بیشتر از هر شبکهی خبری دیگری به پوشش لحظه به لحظهاخبار تجمعات معترضین مصری میپردازد، آزادی غنیم را «بسیار مهم» توصیف کرده و اعلام کرده است که آزادی او موج تازهای از معترضین را تعدادشان به هزاران نفر میرسد به میدان تحریر و تجمعهای مردمی کشانده است.
انتخاب غنیم به عنوان سخنگوی تازهی نسل جوان
بلافاصله بعد آزادی وائل غنیم، صفحهای در فیسبوک بهراه افتاد که اعضایش غنیم را به عنوان سخنگوی خود انتخاب کردهاند. تعداد اعضای این صفحه خیلی زود به بیش از نود هزار نفر رسید. اعضای این صفحه میگویند آنها سیاستمداران سنتی و قدیمی را و شیوهی سیاستورزی آنها را قبول ندارند، اما غنیم را صدای نسل جوان و نسل فنآوری و ازادی اطلاعات میدانند و میخواهند او سخنگوی نسل فنآوری مصر باشد.
هرچند وائل غنیم اصرار و تاکید دارد که او قهرمان نیست، اما چه بخواهد چه نه حالا به قهرمان تازهی نسل جوان و معترض مصر تبدیل شده است. او در سخنان خود در میدان تحریر بار دیگر حاکمیت مصر را «آشغال» نامید و گفت:«ما دست از خواستهمان که برکناری این رژیم است برنخواهیم داشت.» جایی وسط حرفهایش هم تاکید کرد که هیچوقت به ایالات متحدهی آمریکا که همسرش اهل آنجاست مهاجرت نخواهد کرد.
وائل غنیم در وسط میدان تحریر، در آغوش مادرش گریست. گریستن او، اشک بسیاری از حاضران و مردم مصر را که سخنرانی او را دنبال میکردند درآورد. یک توئیترباز مصری فوری توئیت کرد که « مصر در این لحظه میگرید، من در سیل اشکهایم دارم غرق میشوم. خدا حفظت کند غنیم.»
فقط مردم مصر نبوند که تحتتاثیر سخنرانی احساسی وائل غنیم چشمهایشان خیس شد. رویترز میگوید« مردم بسیاری در جهان این سخنرانی احساسی را دنبال کرده و به شدت تحت تاثیر صداقت و ارادهی غنیم قرار گرفتند.» از معترضان جنبش سبز ایران که بیشک نگاهـشان بر دستبند سبز غنیم دوخته شد تا هرکس که رویای آزادی و دموکراسی را در سر دارد.
فرناز سیفی
تحریریه: یلدا کیانی