«قانون اساسی ایران ظرفیت اجرای حقوق شهروندی را دارد»
۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبهدویچهوله: آقای حیدریان امروز ایران در آستانهی دهمین دور انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد. به نظر شما امر انتخابات در جمهوری اسلامی ایران اصولا چگونه خصلتی دارد؟
محسن حیدریان: به نظر من انتخابات ایران انتخاباتیست نیمهآزاد و زیر نظر شورای نگهبان. برای این که دو بخش بزرگ جامعهی ایران، یعنی زنان و دگراندیشان، از شرکت در رقابتهای سیاسی محروماند. اما در عینحال این انتخابات جنبهی رقابتی جدی هم دارد. یعنی بین نامزدهایی که بهرحال از صافی شورای نگهبان عبور میکنند، و برنامهها و گرایشهای کاملا متمایزی که در سیاست داخلی و خارجی کشور وجود دارد، یک نوع رقابت ایجاد میکند و به افکارعمومی این شانس را میدهد که با انتخاب یک گرایش، در سمتگیری سیاست خارجی و داخلی کشور اثر بگذارند.
دویچهوله: بنابراین براساس نظر برخی تحلیلگران اروپایی، انتخاباتیست به طور نسبی دموکراتیک، ولی درون اسلامی!
بله. به طور کلی اتفاقا یکی از جنبههای بسیار مهمی که امروز در ایران مطرح است، بعداز تجربهی سی سال، این است که رییس جمهور باید رییس جمهور تمام مردم ایران و تمام ایرانیان باشد، اعم از زن و مرد، اعم از اسلامی و دگراندیش، اعم از فارس و کرد و بلوچ. اما تا به حال این طور نبوده که هرکدام از این گروهها و اقشار اجتماعی خودشان مستقلا در انتخابات شرکت کنند. اما در عین حال آنچه امروز میبینیم این است که آقای موسوی و کروبی کوشش میکنند که زبان و ادبیات خودشان را منطبق بکنند با این خواستههای عمومی. بههرحال این یک گام به جلوست، ولی هنوز کاملا فاصلهی بسیار زیادی داریم تا رسیدن به یک دموکراسی مطلوب.
دویچهوله: در مقالهای که اخیرا از شما انتشار یافته، گفتهاید که در آغاز چهارمین دههی موجودیت جمهوری اسلامی ایران، میانگین عمومی فرهنگ مدرن و دموکراتیک به میزان چشمگیری کاهش پیدا کرده است. پرسش این است که آیا اصولا فرهنگ مدرن و دموکراتیکی در ایران بوده که در دورهی ریاست جمهوری آقای احمدینژاد پایین آمده باشد؟
به نظر من از انقلاب مشروطه تا امروز، در بین نخبگان، روشنفکران، طبقهی متوسط شهری در ایران همواره یک گرایش جدی تجددخواهانه و دموکراتیک وجود داشته که خواهان این بوده، یک رابطه بازتری بین زن و مرد باشد، خواهان دموکراسی بوده، خواهان رابطهی درست و متعادلی با کشورهای غرب بوده و خواهان ارزشهای مدرن بوده است. اما در چهارسالهی گذشتهی دولت احمدینژاد به خاطر فشارهای اقتصادی و بخصوص تبلیغ انواع خرافات و انحصاری شدن صدا و سیمای جمهوری اسلامی و بستن مطبوعات، به حد زیادی فرهنگ مدرن در جامعه عقبنشینی کرده و بهخصوص انزواجویی دولت نهم اثر بسیار منفی گذاشته است. زیرا یکی از شرایط این که در واقع جهانیشدن فرهنگ، ادبیات و ارزشهای حقوق بشری در کشوری مثل ایران بتواند شیوع پیدا کند و نیرومند بشود؛ احتیاج به این است که رابطهی ایران با جهان بهبود پیدا کند و بهخصوص این که آزادی مطبوعات باشد و دگراندیشان بتوانند با مردم تماس عادی داشته باشند.
دویچهوله: امروز اعلام شد که از میان افرادی که خواهان کاندیداتوری برای ریاست جمهوری بودند، صلاحیت چهار نفر از سوی شورای نگهبان تایید شده است که عبارتند از آقایان موسوی، کروبی، رضایی و احمدینژاد. شما میرحسین موسوی را نامزدی برای تداوم اصلاحات میدانید. چه عواملی شما را به این نتیجه رسانده است؟ زیرا آقای کروبی هم خواهان اصلاحات است و بسیاری از اصلاحطلبان و روشنفکران دینی و غیردینی را حول خود بسیج کرده است!
به نظر من اصلیترین و مرکزیترین موضوع انتخابات این دوره این است که با شرکت هرچه گستردهتر مردم، بهخصوص آرای خاموش و نیمهخاموش، کسانی که قهرند، کسانی که به حاشیه رانده شدهاند، کسانی که جزو خودیها نبودند، اینها شرکت بکنند و به دوران سیاه احمدینژاد پایان بدهند. این مسئلهی اصلیست.
اما آنچه بین آقای کروبی و موسوی است، به نظر من هر دو این نامزدها دارای مخاطبین خودشان هستند و هردوشان هم با توجه به این که امکان رسانهیی اصلاحطلبان بسیار محدود است، این شانس ایجاد میشود که بتوانند با افکارعمومی بیشتر تماس بگیرند. اما همهی اینها در دوراول انتخابات شانس برای یک رقابت را دارند. آن کسی که از بین سه نامزد اصلی به دور دوم انتخاب راه پیدا بکند، طبیعتا به نظر من شانس موسوی بیشتر خواهد بود، یعنی موسوی و احمدینژاد. این یک دلیل است.
دلیل دوم این است که من فکر میکنم مسئلهای بسیار اساسی در ایران است، این است که اصلاحات بتواند مستمر و پایدار باشد. یعنی این گونه نباشد که با هر چهارسال یکبار، یک بازگشت به عقب بسیار وحشتناک و دراماتیک داشته باشد. علت این که آقای موسوی میتواند به چنین پروژهیی خدمت بکند، این است که او در پی جلب گستردهترین نیروهای سیاسی ممکن، از ناراضیان اصولگرای موجود گرفته تا رفسنجانی و تقریبا بخش بزرگی از اصلاحطلبان، و این میتواند در واقع به نوعی پیوند ایجاد کند میان بخشی از اصولگرایان با پروژههای اصلاحات.
هدف من این است، یا آنچه مطلوب است، این است که در ادامهی این روندهایی که بعداز پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات ایجاد میشود، بنیادگرایان راست به یک حزب سیاسی تبدیل بشوند که بتوانند بدون امتیازات مخصوصی که در تمام این سی سال داشتهاند، با دیگر نیروهای سیاسی وارد یک رقابت بشوند. البته ما هنوز در این مرحله نیستیم.
دویچهوله: حالا در همین چارچوب اصلاحات ماندگار که شما آن را به آقای موسوی نسبت میدهید، ایشان اخیرا یک بیانیه حقوق شهروندی انتشار دادهاند. آیا فکر میکنید چنین بیانیهای زمینهی اجرایی و واقعی دارد؟
به نظر من، اتفاقا یکی از درسهای بزرگ این دورهی چهارسالهی احمدینژاد این است که در درون همین نظام و همین رهبری و همین قانون اساسی رئیس جمهور دارای قدرت و اثرگذاری بسیار مهمی در سیاستهای داخلی و خارجی کشور است. دوران رفسنجانی هم این را دیدیم، دوران خاتمی هم این را دیدیم و الان به مراتب بیشتر شده است. یعنی تفسیر و قدرت اجرایی رئیس جمهور دارای نقش بسیار بزرگی است در سمتدهی کشور. به نظر من آنچه در قانون اساسی کنونی ایران است در مواد مربوط به آزادی مطبوعات، حقوق شهروندی، نداشتن زندانی سیاسی و غیره، اگر همهی اینها اجرا بشود، یک گام بسیار بزرگ ما را به جلو میبرد، در سمت اینکه شهروندان ایرانی از حقوق برابر برخوردار باشند، صرف نظر از جنس، عقیده، نژاد و مذهب. بله این امکانپذیر است.
مصاحبهگر: داود خدابخش
تحریریه: مصطفی ملکان