فستیوال تئاتر ایرانی؛ "از ساحره یائسه" تا راههای خودکشی
۱۳۹۱ آبان ۱۱, پنجشنبه
شبهای گشایش در جشنواره تئاتر ایران و آلمان همیشه شلوغ است. در نوزدهمین جشنواره اما نه تنها همه صندلیها اشغال شده بود که عدهای هم در راهرو ایستاده بودند. سالهاست که برگزار کنندگان فستیوال، بهرخ حسین بابائی و مجید فلاح زاده میکوشند تا برنامه ها را دو زبانه، هم به آلمانی و هم به فارسی اجرا کنند.
در میان تماشاگران فستیوال جای خالی چند نفر از شرکت کنندگان همیشگی در این برنامه به چشم میخورد. ایرج زهری، منتقد و کارگردان تئاتر از جمله همان شرکتکنندگان همیشگی بود که چند ماه پیش درگذشت.
مدیران فستیوال، پس از گزارشی از فعالیتهای چند سالهی تئاتر، برنامه را با یاد او آغاز کردند؛ با رقصی که عنوان خود را نیزاز کتاب زهری با نام "یادها و بودها" برگرفته بود. گویا این رقص خواست خود زهری پیش از مرگ بوده است. طاهره اصغری رقصنده مقیم شهر کلن پس از اجرای مراسم یادبود، صحنه را به دیگر هنرمندان واگذار کرد.
پروانه حمیدی که خود از بازیگران توانای تئاتر است، چند سالی است که به نمایشهای تک نفره به دو زبان آلمانی و فارسی روی آورده و در این کار موفق هم بوده است. او با به چالش کشیدن تصورات ذهنی دو ملیت ایرانی و آلمانی، طنزی آمیخته با رقص و موسیقی و ترانه عرضه میکند که هر بار پختهتر و جذابتر هم می شود.
او این بار با اجرای نقش "ساحره ی یائسه" از پرسشهای بیست و شش ساله آلمانیها میگفت که گاه برایش ملال آور میشود. آلمانیهایی که در برخورد اول به سراغ ملیتاش میروند و بعد تعجب میکنند که پس از بیست و شش سال اینقدر خوب به این زبان صحبت میکند.
پروانه حمیدی اما در عین حال میخواست خط بطلانی بر روی برداشت غربیها از زن شرقی بکشد. زن شرقیای که از نگاه پروانه نه تنها مظلوم و تو سری خور و خجول نیست، بلکه میتواند حریف مردان نیز بشود.
او در عین حال تماشاچیان را نیز از یاد نمیبرد و با حرکات حرفهای دائما آن ها را به سوی خود جلب میکند. خیلی طبیعی با پرسش و پاسخی کوتاه آن ها را هم به نوعی به بازیگر صحنه تبدیل میکند.
خود کشی در یک دقیقه
در بخش دوم کار تازهی سوسن فرخنیا، بازیگر هنرمند تئاتر به روی صحنه رفت. او که فعالیت خود در عرصهی تئاتر را به صورت حرفهای از سالهای پیش از انقلاب آغاز کرده، چند سالی است که با شرکت در جشنواره، بر رونق آن افزوده است.
علاقمندان تئاتر او را در ایفای بسیاری از نقشها تا کنون دیدهاند. یک زن لوند و جذاب، زنی که با توهماتش دچار افسردگی روحی شده، در نقش کلفت، مادر و...این بار در نمایشِ "فقط یک دقیقه" در نقش زنی که میل به خودکشی شوهر را دامن میزند تا بلکه بتواند صاحب همهی اموال او شود.
او برای انجام مراسم خودکشی افزون بر یک طناب دار که همسر از قبل برای این کار در نظر گرفته، راههای گوناگون دیگری را نیز به او پیشنهاد میکند. خودکشی با هفت تیری که زن از قبل آماده کرده، خوردن آرسنیک، و...حتی خبر کردن مردی که مراسم کفن و دفن را به انجام می رساند و مخارج آن را پیش از مرگ از او طلب می کند: آقای خاکسپار!
"فقط یک دقیقه" را داریوش رضوانی نوشته و کارگردانی کرده است. سوسن فرخنیا نه تنها در ایفای نقشهای تراژیک مهارت دارد که نقشهای کمدی را نیز با مهارت به روی صحنه میبرد. اگر چه متن کمی اغراقآمیز به نظر میرسید، ولی همین اغراق تماشاگران را بیشتر به خنده وا میداشت.
واکنش و نظرات تماشاگران
هر سال در کنار تماشاگران همیشگی تئاتر، چهرههای تازهای نیز به چشم میخورند. امسال بر تعداد چهرههای جوانتر افزوده شده بود. این جوانان یا به تازگی به آلمان آمدهاند یا از شهرهای دیگر آلمان به کلن نقل مکان کردهاند.
بعضی از مجموعهی برنامهها راضی بودند و مشتاق برای دیدن دیگر اجراها. پسر جوانی که تازه از ایران آمده است، پس از دیدن بخش اول گفت که به نظرش سطح کار در ایران خیلی بالاتر است و برداشتهای هنری میان هنرمندان این سو و آن سو تفاوت بسیار دارد.
خانم مسنی که تازه از ایران آمده است، میگفت که این سومین بار است که شانس دیدن فستیوال را داشته و اگر باز هم در همین فصل به آلمان بیاید حتما به جشنواره هم خواهد آمد. مرد افغانی که شاعر است و هر سال به دیدن جشنواره میآید، با لهجه شیرین افغانی از برگزار کنندگان تشکر میکرد که این موقعیت را برای مهاجرین ایرانی و افغانی فراهم آوردهاند.
تماشاگری آلمانی که برای نخستین بار به جشنواره آمده بود آن را با معیاری متوسط ارزیابی میکرد. برخی از تماشاگران همیشگی نیز برگزاری این فستیوال را موقعیتی میدانستند برای دیدار دوستان.
در مجموع نخستین شب با موفقیت برگزار شد. مدیران جشنواره از استقبال تماشاگران راضی بودند و تماشاگران راضی نیز تعدادشان بر ناراضیان میچربید.