فراز و فرودهای سینمای ایران در سال ۹۰
۱۳۹۰ اسفند ۲۵, پنجشنبه
سال ۱۳۹۰ را میتوان نقطه عطف تلاش دولتهای نهم و دهم برای وابسته کردن فعالیتهای حوزه سینما در جمهوری اسلامی تلقی کرد. دولت با بستن خانه سینما به عنوان بزرگترین نهاد تشکلهای غیردولتی سینمایی میکوشد تولیدات این حوزه را مطابق میل و سلیقهی خود هدایت و کنترل کند.
یک نهاد دولتی جایگزین تشکل صنفی سینماگران
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۳ دی ۱۳۹۰ حکم به انحلال خانه سینما داد و به بهانهی "عدم طی تشریفات قانونی مربوط به تاسیس موسسات فرهنگی و هنری" آن را غیرقانونی اعلام کرد. مسئولان خانه سینما میگویند که این نهاد صنفی حدود ۲۰ سال پیش تاسیس شده و مجوز فعالیت آن به تایید همین وزارتخانه در دورههای مختلف رسیده است.
انحلال خانه سینما که ۵ هزار نفر از فعالان صنفهای مختلف در آن عضو هستند، موجی از اعتراض را در میان هنرمندان به راه انداخت. دولت بیتوجه به اعتراضها کاری را که از دو سه سال پیش زمینهی آن فراهم شده بود انجام داد و معاونت سینمایی وزارت ارشاد را به سازمان امور سینمایی کشور تبدیل کرد تا همهی فعالیتهای این حوزه را زیر پوشش خود قرار دهد.
جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی پنجم بهمنماه، ده نفر را به عنوان اعضای «هیات ساماندهی امور صنوف سینمایی» منصوب کرد تا به عنوان نهاد جایگزین دولت برای خانه سینما کار خود را آغاز کند. وزیر ارشاد محمد حسینی در پی اعتراض هنرمندان اعتراف کرد که بستن خانه سینما فقط به علت مسائل حقوقی نبوده است.
خانه سینما قربانی حمایت از "جنبش سبز"؟
محمد حسینی در توجیه انحلال خانه سینما، این تشکل صنفی را به سیاسیکاری متهم کرده و از "بیانات مطرح شده و نمادهای به کار رفته" در جشنها و مراسم سینمایی غیردولتی دو سال اخیر انتقاد میکند. منظور وزیر ارشاد حمایت بسیاری از سینماگران از جریان اعتراضی به نتایج اعلام شده انتخابات سال ۸۸ موسوم به جنبش سبز است.
علتهای واقعی بسته شدن نهاد نمایندگی ۲۹ صنف دستاندرکاران تولید فیلم را میتوان در اهدافی جستجو کرد که دولت برای تشکیلات عریض و طویل و نوساختهی خود تعریف میکند. البته جزییات تمام برنامههای این سازمان هنوز به دقت مشخص یا اعلام نشده، اما از لابلای سخنان مسئولان میتواند چشمانداز آیندهی آن را ترسیم کرد. سازمان امور سینمایی کشور پنج معاونت و ۱۵ اداره کل خواهد داشت.
«امین نظام مسئول کنترل خطوط قرمز»
۲۲ بهمن ماه، چهار روز پس از آغاز رسمی کار سازمان سینمایی، جواد شمقدری در برنامه تلویزیونی "پارک ملت" به تشریح برخی از برنامههای تشکیلات متبوعش پرداخت. او با بیان این که "ما بر اساس یک ارزیابی و نیازسنجی مضامینی را تعریف کردیم" میافزاید: «برخی از این مضامین شامل دفاع مقدس، بیداری اسلامی، تحکیم خانواده، تاریخ صدر اسلام، کودک و نوجوان، دینی و مذهبی و نیز مضامین انتقادی منصفانه هستند.»
رئیس سازمان سینمایی کشور در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: «تلاش میکنیم به سمتی برویم که ۵۰ نفر تهیهکننده به عنوان امین نظام مسئولیت کنترل خطوط قرمز در فیلمها را بر عهده داشته باشند.» به بیان دیگر با تشکیل این سازمان نه تنها نظارت بر فعالیت سینماگران مستقل شدیدتر میشود که دولت مستقیما به سوق دادن برخی از فیلمسازان به سمت مضمونهای مورد نظر خود میپردازد.
به گفتهی منتقدان تلاشهای دولت برای حمایت از آنچه فیلمهای ارزشی و فاخر میخواند، به صرف میلیاردها تومان از بودجه عمومی برای تهیه آثاری تبلیغی و کممحتوا منجر شده که توفیقی نیز در جذب مخاطب نداشتهاند.
سرنوشت سینما در دست مستندساز احمدینژاد
بسیاری از دستاندرکاران سینما معتقدند از آنجا که بخش مهمی از سینماگران شاخص ایران در جبههی مخالف دولت قرار دارند، تصمیمگیری در این حوزه به افرادی واگذار شده که صلاحیت و اعتباری در کار سینما ندارند. جواد شمقدری یکی از این افراد محسوب میشود که برخی از رفتار و تصمیمهایش به عقدهگشایی بابت ناکامی در عرصه سینما تعبیر شده است.
شمقدری در معرفینامه رسمیاش نویسنده فیلمنامه و مستندساز معرفی میشود. اما شاخصترین کارهای سینمایی او دو فیلم تبلیغات انتخاباتی محمود احمدینژاد در سالهای ۸۴ و ۸۸ بیشتر نیست. بسیاری از اظهارات شمقدری در مورد برنامههای آینده و اهداف سازمان سینمایی کشور نیز گویای بیگانگی او با واقعیت فعالیتهای فرهنگی و هنری در ایران و جهان امروز است.
جواد شمقدری معتقد است یکی از مشکلات سینمای ایران این است که حتا در کشورهای همسایه نیز بازار ندارد و «یکی از راههایی که میتوان برای حل این مشکل در سینمای ایران مدنظر داشت، تولید فیلم با سلیقه بازارهای بینالمللی و نیز تولید مشترک با کشورهای دیگر است.» در همین حال او و بسیاری از فیلمسازان نزدیک به حکومت بارها جایزههای بینالمللی را پاداش سیاهنمایی اوضاع ایران توصیف کردهاند.
همکاریهای سینمایی با چینیهای تسبیحساز
رئیس سازمان امور سینمایی کشور در مورد راههایی که برای دست یافتن تولیدات سینمایی ایرانی به بازارهای جهانی اندیشیده میگوید، چون چینیها تسبیح و مهر نماز تولید میکنند، میتوانند شریکان خوبی برای کارهای مشترک سینمایی باشند. ظاهرا معاون وزیر ارشاد توجه ندارد که تولیدکنندگان چینی در همان کارگاههایی که تسبیح و جانماز میسازند، صلیب و مجسمهی بودا نیز تولید میکنند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا شمقدری ۱۹ بهمن ۹۰ در برنامه تلویزیونی "پارک ملت" گفته است: «اکنون تسبیح و قرآنهای چینی تولید شدهاند، پس با این کشور پروژههای مشترک فرهنگی نیز میتوانیم داشته باشیم. به طور مثال در مناسبتهای خاص مانند ماه رمضان میتوانیم با آنها فیلمهای مشترکی تولید کنیم.»
بهمن فرمانآرا فیلمساز صاحبنام، سال گذشته گفته بود تا زمانی که شمقدری معاون سینمایی وزارت ارشاد باشد، هیچ فیلمنامهای را برای دریافت مجوز به این وزارتخانه نخواهد فرستاد. او چند روز پس از انحلال خانه سینما سه سیمرغ بلورینی را که از جشنوارههای هجدهم و بیستم فیلم فجر دریافت کرده بود، به دفتر این جشنواره پس داد و علت این کار را شرایطی عنوان کرد که در سینمای کشور به وجود آمده است.
رایزنی دبیر جشنواره فجر با مراجع قم
جشنواره سیام فیلم فجر آشکارتر از سالهای گذشته گوشههایی از آینده مورد نظر مسئولان برای فعالیتهای سینمایی را به نمایش گذاشت. به گفتهی مسئولان جشنواره و مدیران ارشد فرهنگی دولت، "آرمانهای نظام جمهوری اسلامی" و "منویات رهبر" مهمترین سویههای هدفگذاری برنامههای سال ۱۳۹۰ را تعیین کرده است.
مهدی خزاعی دبیر جشنواره در یکی از نشستهای خبری خود گفت: «مدیران جشنواره با علما و مراجع در راستای رفع ابهامات و آسیبهای سینما و تبیین نیازها و ضرورتها ملاقاتها و رایزنیهایی داشتهاند.»
در یکی از این دیدارها رئیس حوزه علمیه قم، مرتضی مقتدایی با تقدیر از خزاعی به خاطر حذف بسیاری از سینماگران صاحبنام میگوید: «اینکه برنامهریزی کردید تا آن جماعتی که منطبق با رویکردهای جشنواره نیستند ورود نکنند، قابل تقدیر است. سعی کنید کسانی را دعوت نمایید که تفکر و دغدغههای دینی و اسلامی و انسانی دارند.»
«مرگ بر هالیوود، زنده باد اسکار»
دبیر جشنوارهی فجر سال ۹۰ میگوید: «غنیسازی و گسترش فضای حضور موثر سینمای اسلامی با پبشبینی بخشهایی چون: بیرق طلایی و ققنوس زرین و جایزهی بهترین فیلم با مضمون ایمان، امید و بصیرت، که تصویرگر عظمت اسلام و مسلمانان باشد، یکی از اتفاقهای مهم جشنواره امسال است.»
انتقاد از سینمای غرب، به ویژه هالیوود از دیگر مضمونهای جشنواره سیام فیلم فجر بود که در قالب کنفرانس موسوم به "هالیوودیسم و سینما" برگزار شد. خزاعی میگوید هدف از این برنامه این است که «سینماگران مستقل و معترض به سیاستهای سینمای هالیوودی در سطح جهان، بتوانند با شرکت در این نشست سینمای هالیوود را نقد کرده و سیاستهای سینمائی ما را در دنیا منعکس نمایند.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در پیام خود به مراسم افتتاح جشنواره میگوید:«سینمای هالیوود سیطره بر دنیا دارد و از محدوده برنامههای کاپیتالیسم و در راس آن صهیونیسم خارج نمیشود.» چنین سخنانی در روزهایی ابراز میشد که اصغر فرهادی خود را آماده میکرد، روی فرش قرمز هالیوود برود و نخستین جایزهی اسکار سینمای ایران را در دست بگیرد.
اسکار فرهادی و بلاتکلیفی مسئولان
موفقیت فیلم "جدایی نادر از سیمین" فرهادی که مهمترین حادثهی سینمایی ایران محسوب میشود، مسئولان دولتی را در موقعیتی دشوار و پرتناقض قرار داد. وزیر ارشاد از تبریک گفتن به فرهادی خودداری کرد، شمقدری برای این موفقیت پیام فرستاد و علیرضا سجادپور، مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی میگوید اصلا این اثر با حمایت معاونت سینمایی این وزارتخانه به اسکار معرفی شده است.
به رغم شادی و هیجانی که اهدای اسکار به فرهادی در میان قشرهای مختلف به وجود آورده، حکومت ظاهرا نمیداند با این افتخار که به هر حال با "هالیوود تحت سیطره صهیونیزم و کاپیتالیسم" پیوند دارد چه باید بکند. به جز خودداری مقامهای ارشد حکومتی در تبریک گفتن به فرهادی صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز از پوشش خبرهای مربوط به این موفقیت خودداری کرد.
فرهادی بیستم اسفند پس از بازگشت به ایران در مورد پخش نشدن خبر دریافت اسکار از تلویزیون گفت: «مدتهاست که نه من به صدا و سیما نیاز دارم و نه صدا و سیما به من نیاز دارد به همین دلیل کاری به هم نداریم و این بهترین تفاهم بین ما است.» او با اشاره به این که قصد دارد همهی جایزههای خود را به موزه سینما اهدا کند در مورد تبریک نگفتن مسئولان دولتی نیز گفته است: «بهترین جایزه و تبریک برای من از سوی مسئولان ارشاد زمانی است که خانه سینما باز شود.»
پیوند دو نقطه عطف سینمای سال ۹۰
با اظهارات اصغر فرهادی هنگام ورود به ایران دو نقطه عطف سینمای ایران در سال ۹۰ با یکدیگر پیوند خوردند. فرهادی در فرودگاه گفته بود: «خانه سینما حتما باید باز شود و هیچ راه دیگری وجود ندارد.» شاید این سخنان به دلیل دور بودن چند ماهه او از ایران و در جریان جزییات قرار نداشتن ابراز شده باشد.
اصغر فرهادی در روزهای آینده با واقعیتهای دیگری روبرو شد که نشان میدهند مسئولان عزم خود را جزم کردهاند سینمای آینده کشور را نه با افتخارات امثال او که با یاری فیلمسازان مکتبی مانند فرجالله سلحشور بسازند که مهرماه امسال گفته بود «سینمای ایران فاحشهخانه است.»
دو روز پس از ورود فرهادی وزارت ارشاد مجوز برگزاری مراسمی را که قرار بود از سوی اعضای کانون کارگردانان و شورای عالی تهیهکنندگان سینمای ایران برای تقدیر از اصغر فرهادی برگزار شود، لغو کرد.
سال زندان، سال محرومیت
سینمای ایران در سال ۹۰ شاهد بازداشت شماری از دستاندرکارانش نیز بود. بازداشت تعدادی مستندساز به اتهام همکاری با شبکه فارسی بیبیسی، و بازداشت بازیگرانی چون پگاه آهنگرانی، مهناز محمدی و مرضیه وفامهر از این موارد است.
حکم سنگین و غیرمعمول دادگاه برای جعفر پناهی نیز ظاهرا هشداری به تمام هنرمندانی است که در جریان جنبش اعتراضی سال ۸۸ جانب معترضان را گرفتهاند. پناهی سال ۸۸ بازداشت و در سال ۸۹ محاکمه شد. دادگاه تجدید نظر او مهرماه امسال تشکیل شد و رای دادگاه بدوی را تایید کرد.
پناهی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه حکومت جمهوری اسلامی به ۶ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از ساخت و کارگردانی هر نوع فیلم، نوشتن فیلمنامه و حتا مصاحبه با هرگونه رسانهی خبری محکوم شده است. این دادگاه محمد رسولاف دیگر فیلمساز ایرانی را نیز به اتهام مشابهی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
خشم سلحشوران داخل، تحسین فیلمشناسان خارج
فهرست محدودیتها و فشارها بر فیلمسازان و فعالیتهای هنری در داخل کشور را میتوان چندین صفحه ادامه داد؛ فهرست توفیقهای سینمای ایرانی در سال ۱۳۹۰ نیز طولانی است. با این تفاوت که اگر از جایزههای مندرآوردی مانند بیرق طلایی به فیلمهایی که قرار است در جهت "منویات رهبر" باشند بگذریم، بزرگترین افتخارات سینمای ایران در سال ۹۰ به آثاری مربوط میشود که با مشقت و تحمل سختیها در داخل ساخته شده و به رغم خشم و غضب سلحشوران داخل در جشنوارههای معتبر جهان تحسین شدند.
جمال شورجه یکی از "فیلمسازارن مکتبی و ارزشی" جمهوری اسلامی در واکنش به اهدای اسکار به کار فرهادی گفت، فیلم او دنبال کننده اهداف غربی است. فرجالله سلحشور نیز میگوید دریافت این جایزه ارزش نیست بلکه «یک ضد ارزش و ننگ است.» او که ظاهرا اسکار را با جایزه نوبل اشتباه گرفته میگوید «جشنوارههایی مانند اسکار که هر عاقلی اهداف آن را میداند و به رهبران اسرائیل جایزه صلح میدهد، ارزشی ندارد.»
دختر این سینماگر که خود در کار سینماست در پیامی "افتخارآفرینی" فرهادی را به او ترکیب گفت. سلحشور برآشفته از این اقدام به سایت سینمانگار گفته است «دخترم نیز مانند سینماگرانی که هالیوود برای آنها تبدیل به بت شده، به این درد و مشکل دچار شده است و برای همین باید دنبال چاره بگردم.»
فرجالله سلحشور معتقد است از آنجا که یک فیلم اسرائیلی نیز در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان در جمع نامزدان اسکار بوده، فرهادی باید مانند ورزشکاران ایرانی صحنه را ترک میکرد و انصراف میداد.
بهزاد کشمیریپور
تحریریه: شهرام احدی