عیسی سحرخیز: عبدالله نوری هنوز سکوتش را نشکسته است
۱۳۸۷ مرداد ۸, سهشنبهصفبندیها و چهرهها
گرچه ماهها به انتخابات ریاست جمهوری در ایران باقی مانده، اما صفبندیها و تلاشها برای رسیدن به گزینهای جهت احراز این مقام در میان تمام جناحهای سیاسی آغاز شده است. در میان صفوف اصلاحطلبان بیشتر از سه چهره سخن به میان میآید: محمد خاتمی رئیس جمهور سابق، عبدالله نوری وزیر کشور دولت خاتمی و مهدی کروبی رئیس مجلس ششم. از میان این سه چهره نیز بیشتر از دو چهرهی نخست سخن میرود.
برخی از ناظران و تحلیلگران معتقدند که محمد خاتمی به دلیل اینکه میتواند سادهتر از فیلتر شورای نگهبان بگذرد، گزینهی بهتری در مقابل محمود احمدینژاد است، اما برخی دیگر سرخوردگی بسیاری از هواداران خاتمی از دوران اصلاحات را عاملی میدانند که میتواند مانع پیروزی وی در انتخابات آتی ریاست جمهوری شود. در این میان، بسیاری از اصلاحطلبان و نیز منتقدان دوران اصلاحات از نامزدی عبدالله نوری طرفداری میکنند.
عبدالله نوری وزیر کشور دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی به تازگی سکوت چندین سالهی خود را شکسته و در جمع اعضای دفتر تحکیم وحدت اصلاحطلبان را به «تلاش برای رسیدن کشور به جایگاه واقعی خود» فراخوانده است. برخی رسانهها این حرکت عبدالله نوری را «شکست سکوت» و «افزایش فعالیت سیاست» وی ارزیابی کردند.
اما عیسی سحرخیز روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، معتقد است که در سکوت آقای نوری هنوز تغییری بوجود نیامده و آنچه در این میان تغییر کرده فقط انتظارات جامعه از شخصیتهایی همچون عبدالله نوری است.
مصاحبه با عیسی سحرخیز
دویچهوله: آقای سحرخیز، آقای عبدالله نوری بعد از مدتها سکوت باز هم به صحنه آمده و این مسئله چنان اهمیتی داشته که برخی رسانهها از افزایش فعالیت سیاسی ایشان سخن گفتهاند و رسانههای محافظهکاران هم به ایشان حمله کردهاند. شکسته شدن سکوت «شیخ خاموش»، لقبی که برخی رسانههای اصلاحطلب به آقای نوری دادهاند، چه دلیلی دارد به نظر شما؟
عیسی سحرخیز: من فکر میکنم که آقای نوری هنوز سکوت خودش را نشکسته. آن چیزی را که پیش از این هم عمل میکرده، در حال حاضر هم عمل میکند. ملاقاتهایی بوده، جلسات ماهانهای بوده که به همان روال گذشته ادامه دارد. آن چیزی که تغییر کرده انتظارات جامعه است و با فرارسیدن و نزدیک شدن زمان انتخابات فکر میکنند که فردی مانند آقای نوری میتواند به بخشی از خواستهها و مطالبات جامعه و ملت عمل بکند و با نامزدشدن خودش و احیانا پیروزی در انتخابات و حذف و از دور خارج کردن آقای احمدینژاد در این اوضاع اسفناکی که جامعه را فراگرفته است، دستی بالا بزند.
دویچهوله: آیا از پایان سکوت آقای نوری، هر چند نسبی، میشود این معنا را بیرون کشید که ایشان به خواست برخی اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات آتی ریاست جمهوری پاسخ مثبت خواهند داد؟ آیا چنین امیدی وجود دارد؟
عیسی سحرخیز: من در واقع هیچگونه تحول مخصوصی را حس نمیکنم. این که در خبرها نامزدی ایشان مطرح میشود، خواستها و مطالبات جامعه است. هرچند که طبیعت این نوع درخواستها و حتا رفتوآمدهای بیشتری که صورت میگیرد تا ایشان را ترغیب کند که در انتخابات بعنوان یکی از نامزدها شرکت بکنند، طبیعتا هر فرد دلسوزی به حال جامعه را میتواند به تفکر بیندازد، حتا تشویق و ترغیب کند که اگر کاری از دستش بربیاید انجام بدهد. اما فکر میکنم تا رسیدن به آن نقطه زمان بسیار زیادی هست، با توجه به این که در این میان فردی مانند آقای خاتمی هم بعنوان نامزد مطرح است که هنوز ایشان هم باز تصمیم نگرفته و تا زمانی که آقای خاتمی حضور داشته باشد یا بحثاش یا حضور رسمی و جدیاش مطرح باشد، من فکر میکنم انتظاری نمیتوان داشت که آقای نوری وارد صحنه بشود و مباحثی هم که مطرح هست، به گونهای یک «نه»ی دیپلماتیک است به این ماجرا. اما این بحثی نیست که قطعی بشود گفت و باید منتظر شرایط و تحولات خاصی که در ماههای آینده در سطح داخلی یا بینالمللی اتفاق میافتد بمانیم.
دویچهوله: آقای شریعتمداری در مقالهی دیروز (دوشنبه، ۷ مرداد) روزنامهی دولتی «کیهان»، آقای خاتمی را گزینهی مطلوب «دشمنان بیرونی» خوانده و نوشته است که فقط همین آقای خاتمی نامزد اصلی اصلاحطلبهاست و بقیه اصطلاحا «سرکاری» هستند. ایشان در عین حال عنوان کرده که رد شدن هم آقای خاتمی و هم آقای نوری از صافی شورای نگهبان بعید است. شما آقای سحرخیز، شرایط را برای ورود این دو چهرهی اصلاحطلب به کارزار انتخاباتی چگونه میبینید؟
عیسی سحرخیز: حرفهایی که آقای شریعتمداری میزند و در واقع سناریوهایی را که مطرح میکند، خواستها و وضعیت مطلوب ایشان است. ایشان به هرحال با پیشینهای که دارد و مباحث مربوط به جنگ روانی، سعی میکند که به گونهای فضاسازی بکند که جریان اقتدارگرا با کمترین هزینه خودش را وارد انتخابات بکند و سعی میکند با این فضاسازیها به گونهای تصمیمگیری آقای خاتمیرا، که هنوز قطعی نشده، منتفی بکند و با طرح این مسئله ایشان رد صلاحیت بشود. مسلما آقای شریعتمداری میداند که چنین کاری هم تقریبا میشود گفت غیرممکن است و اگر هم بخواهد شورای نگهبان یا کسی دیگر به این مسیر برود، هزینهی بالایی را باید بپردازد. اینها را آقای شریعتمداری بهتر از هر کسی میداند. اما سعی میکند با این فضاسازیها آقای خاتمی و یا هر کسی دیگر را در جایگاهی قرار بدهد که بگوید خب، اگر شرایط این گونه است، چه کاریست که من بخواهم خودم را نامزد بکنم. پس آقای شریعتمداری و جریانی که ایشان نمایندگی میکند در سطح سیاسی کشور دنبال این هستند که بدون هزینه رقبای اصلی خودشان را از میدان انتخابات و کارزار انتخاباتی آینده حذف بکنند.
دویچهوله: اصلاحطلبان بهکرات از هراس محافظهکاران از حضور شخصیتهایی همچون آقایان خاتمی و نوری سخن میگویند. اگر چنین هراسی از طرف محافظهکارها وجود داشته باشد، به نظر شما بیشتر از چه کسیست؟ از آقای خاتمی یا عبدالله نوری؟
عیسی سحرخیز: فرق میکند که ما با کدام نگاه و با کدام رویکرد به این مسئله نگاه میکنیم. چون هرکدام از این عزیزان اگر وارد صحنهی انتخابات بشوند، فضای سیاسی جامعه را میتوانند دگرگون بکنند براساس مبنایی خاص. طبیعتا ورود آقای خاتمی یک رقیب جدی غیرقابل حذفی را، یا دقیقتر، کسی را که به راحتی نمیتوان حذف کرد را در مقابلشان قرار میدهد که میتواند بخشی از جامعه را وارد صحنه بکند، ولی بخش دیگر کماکان با انتقادها و نقدها و حداقل ابهامهایی که نسبت به هشت سال دورهی آقای خاتمی داشتند شرکت نکنند، اما رقیب قدری باشد که به راحتی احمدینژاد را میتواند از صحنه دور بکند و قوه مجریه را بار دیگر از دست اقتدارگراها بیرون بیاورد. اما مسئلهی آقای نوری اندکی متفاوت است. طبیعتا جریان اقتدارگرا فکر میکند که آقای نوری را به همان سختی آقای خاتمی نمیشود رد صلاحیت کرد. ولی اگر بخواهد چنین کاری را بکند، که احتمالش بالاست، چالشی را برمیانگیزد و پیامدهایی به نظر من برایش احساس میشود که این چالش خودش میتواند مسئلهای بسیار مهمتر و مسئلهسازتر از انتخابات پیش رو و نتایج حاصل از آن باشد.