عوامل موثر در مرگ و میر ورزشکاران ایرانی چیست؟
۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبهیعقوب محبوبوند از پیشکسوتان وزنه برداری ایران، مقابل درب منزلش به قتل رسید. این حادثهی مرگبار در شهریار رخ داد. سه مرد مسلح که شوکر نیز داشتند، با حضور در مقابل منزل یعقوب محبوبوند با وی درگیر شده و با ضربات چاقو او را به قتل رساندند. اصابت چاقو به ناحیه گردن، مرگ سریع قهرمان سابق وزنه برداری ایران را در پی داشت.
پیش از این نزاع مرگبار نیز در روزهای اخیر حوادث متعددی که یک پای آن ورزشکاران ملیپوش ایران بودهاند، رخ داده.
روح الله داداشی قویترین مرد ایران و قهرمان رقابتهای مردان آهنین در پی درگیری لفظی در حین رانندگی با سرنشینان یک خودروی دیگر، وارد نزاعی شد که بازگشتی نداشت. او در این جدال که در نیمههای شب در خیابانی در کرج رخ داد، با ضربات چاقوی یک نوجوان ۱۷ ساله از پا درآمد.
محمودرضا صادق نیا کاراتهکای لرستانی هم در جریان فینال رقابتهای ۹۰ کیلوگرم مسابقات قهرمانی کشور از دنیا رفت.
لیلا اسفندیاری هیمالیا نورد ایرانی هنگام بازگشت از قله گاشربروم ۲ در نپال از پرتگاهی که ۳۰۰ متر ارتفاع داشت سقوط کرد و جان خود را از دست داد.
اکبر دانشوری مهاجم تیم فوتبال آبفای تهران و آقای گل سابق در رده سنی جوانان در تهران دچار تشنج شد. او بعد از این اتفاق با جدول کنار خیابان برخورد کرد و در سن ۲۳ سالگی از دنیا رفت.
زهرا فرجی عضو تیم ملی قایقرانی روئینگ زنان ایران در سد شهرچای ارومیه از روی جت اسکی سقوط کرد و غرق شد.
رضا کریمپور، تیرانداز ملیپوش در رشته تپانچه نیز که برای گذراندن تعطیلات به گرمسار سفر کرده بود، از ارتفاعات سقوط کرد و جان سپرد.
صادق شیخ زاده قهرمان خوزستانی پرس سینه ایران، در خواب دچار خونریزی بینی شد و درگذشت.
یکایک این افراد میتوانستند زنده بمانند و حفظ جان و امنیت آنها به سهولت میسر بود.
در ماجرای بانوی قایقران و استفاده او از جت اسکی، فقط کافی بود که متصدی مربوطه، به مقررات پابند باشد و اجازه استفاده بدون جلیقه را ندهد. استفاده از جلیقه نجات برای راکبین جت اسکی در سراسر جهان یک قانون بی قید و شرط است. حتی برای مربیان و قهرمانان این رشته ورزشی مهیج. اما این قانون بدیهی، در سد شهرچای ارومیه نادیده گرفته شد تا یکی از قهرمانان ملی ایران، زنده به زیر آب برود و پیکر بی جانش سه روز بعد از آب بیرون بیاید.
رواج روزافزون خشونت در ایران
یکایک این حوادث مرگبار و اتفاقات ناگوار در رسانهها بررسی شدهاند. کارشناسان مسائل اجتماعی و علوم رفتاری، به تحلیل این ماجراهای خبرساز پرداختهاند.
مهمترین نکته برای ورود به بحث این است که حوادث مرگبار ناشی از نزاع، غرق شدن یا سقوط از ارتفاعات در ایران، به موارد فوق محدود نمیشود. علت این که تنها این حوادث بازتاب گستردهای در رسانهها پیدا کردهاند، شهرت و جایگاه اجتماعی کشتهشدگان بوده است.
این درحالیاست که در هر تابستان، دهها نفر در استانهای ساحلی ایران غرق می شوند. همه ساله بسیاری از کوهنوردان از ارتفاعات مختلف ایران سقوط میکنند، گرفتار بهمن یا مفقود میشوند. دیدن نزاعهای خیابانی نیز پدیدهای عادی برای رهگذرانی شده است که در معابر، با گلاویز شدن شهروندان مواجه میشوند.
اما تمام این اتفاقات، فقط هنگامی رسانهای میشوند که پای یک چهره مشهور در میان باشد. به خاطر آمار بالای میزان جرائم خیابانی در ایران، فقط در چنین وضعیتی است که حساسیت افکار عمومی برانگیخته میشود.
در هفتههای اخیر، بازتاب خبری تجاوزهای دسته جمعی به زنان در نقاط مختلف ایران در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران تقریباً نزدیک به صفر بوده، اما در بخشهای مختلف خبری و برنامههای گوناگون، بارها ماجرای روح الله داداشی و به قتل رسیدنش به تصویر کشیده شده است.
رسانهها در ایران اما از کنکاش و جستجو برای یافتن ریشههای این خشونت در جامعه پرهیز میکنند.
صاحبنظران علوم اجتماعی میگویند برخوردهای خشونتآمیز نیروهای بسیج و طرفداران حکومت ایران با معترضین در خیابانها، چنان تاثیر عمیقی در کالبد جامعه به جا گذاشته که زدودن تبعات منفیاش به سادگی میسر نخواهد بود.
چگونه میتوانستند زنده بمانند؟
میشاییل شوماخر از فوق ستاره های تاریخ اتومبیلرانی را مجسم کنید. آیا او بدون کمک اعضای گروه و بدون استفاده از همراهی اعضای تیم پیت استاپ، میتوانست به این جایگاه دست پیدا کند؟ اگر یکی از افرادی که در حاشیه پیست فعالیت میکنند، مسئولیت خود در تعویض چرخها یا سوخترسانی را به درستی انجام ندهد، شوماخر یا لوئیس همیلتون حتی نمیتوانند از خط پایان عبور کنند. چه رسد به رکوردشکنی یا قهرمانی.
کوهنوردی حرفهای و هیمالیانوردی نیز چنین وضعیتی دارد. لیلا اسفندیاری به خاطر فقدان حمایت جانبی از دنیا رفت. او به دلیل عدم حمایت از سوی مسئولین ورزش جمهوری اسلامی ایران، هزینه صعودهایش به مرتفعترین قلل جهان را خودش برعهده داشت.
او ناگزیر شد خانهاش را بفروشد. از محل کارش هم استعفا داد. اما کمترین حمایتی از او صورت نگرفت.
شِرپاها و کارگران ارتفاع، دقیقاً همان کارکرد گروههای فعال در پیت استاپ اتومبیلرانی را دارند. در صعود تیمهای مشهور کوهنوردی به قلل مرتفع دنیا، مجموعهای از شرپاها و کارگران ارتفاع، آنها را یاری میکنند.
در فیلم صعود لیلا اسفندیاری به کی 2، تیمهای آمریکا، ایتالیا و کره جنوبی نیز در بیس کمپ حضور دارند. آنها ضمن بهرهگیری کامل از کارگران ارتفاع و نیروهای محلی، با تجهیزات کامل به محل آمده بودند؛ اما لیلا اسفندیاری بود و کوله پشتیاش. تنها و بی یاور. جالب آن که به رغم این همه تفاوت در تجهیزات و تدارکات، او از تیمهای ایتالیا، کره جنوبی و آمریکا موفقتر ظاهر شد!
در روز سقوط لیلا هم با استناد به اظهارات عبدالعظیم برهمنی کوهنورد حاضر در محل، عامل اصلی سقوط، کسی نبود مگر کارگر ارتفاع بالای او. برهمنی گفته است که او هیچ کمکی به اسفندیاری نمیکرد، به نحوی که وقتی بهمنی برای اسفندیاری چای آماده کرد، این کارگر حتی در کنار چادر هم نبود، چه رسد به این که در موقع لازم بتواند به لیلا اسفندیاری کمک کند.
در حالی که اگر سازمان تربیت بدنی ایران که اینک تبدیل به وزارتخانه شده، حمایتهای معمول از قهرمانان ملی را در باره لیلا نیز اجرا میکرد، او میتوانست پشتیبانهای مجربتری را برگزیند و استخدام کند.
اهمال در اجرای قانون
جامعه شناسان میگویند وقتی شهروندان نسبت به استحکام قوانین و اجرای بیقید و شرط آن در جامعه خود تردید داشته باشند، همواره در آستانه ارتکاب عمل مجرمانه قرار خواهند داشت.
وقتی دو نفر یا دو گروه، اختلافاتی با هم دارند، برای رسیدن به توافق یا راه حل، باید به قانون مراجعه کنند. اما وقتی اعتماد کامل به قانون وجود نداشته باشد، وقتی تجاربی از گذشته درباره ناکارآمدی قوانین به ذهن شهروندان رخنه کرده باشد، آن جامعه در وضعیت هشدار و قرمز قرار خواهد گرفت.
به طور مثال، کمتر کسی میداند که در صورت مواجه شدن با اهانت کلامی در خیابانهای تهران، قانون چگونه برای او اعاده حیثیت خواهد کرد. اگرچه ممکن است با قید جزئیات کامل و بندها و تبصرههای فراوان در کتاب قانون آمده باشد اما در عمل، فردی که به او اهانت شده، عاقبتی جز بارها رفت و آمد به کلانتری و دادسرا نخواهد داشت.
با این اوصاف، شهروندان هنگام مواجهه با اهانت کلامی در خیابانها، ناگزیر هستند در غیاب قانون، خودشان موضوع را حل و فصل کنند. یک نفر باید در اصطلاح، کوتاه بیاید. غالباً نیز همین طور است و یکی از طرفین دعوا، از موضع خود عقبنشینی میکند و مشاجره فیصله مییابد.
اما همیشه این طور نیست. گاهی هر دو طرف خود را محق میدانند و حاضر به عدول از مواضع خود نیستند. چنین وضعیتی به سرعت به ضرب و شتم منجر میشود. اغلب با دست خالی اما گاهی با سلاح سرد.
شهروندان تهرانی، بارها دیدهاند رانندههای تاکسی یا مسافرکشان خطی را که چوب یا تخماقی را زیر صندلی خود گذاشتهاند. وسیله دفاعی برای مواقع ضروری.
داروهای مرگبار
آماری رسمی از حوادث ناشی از دوپینگ در ایران وجود ندارد. اما برای هرکسی که سابقهای در باشگاه های بدنسازی و پرورش اندام در ایران دارد، واضح است که داروهای غیر مجاز، تا چه اندازه بین ورزشکاران نوجوان و جوان فعال در این رشتههای ورزشی محبوب است.
در مرگ و میر اخیری که گریبان ورزش ایران را گرفت، دست کم در یک مورد علائم استفاده از داروهای نیروزا دیده شده است.
در برخی باشگاهها، متقاضیان ثبت نام از همان ابتدا از سوی مربیان با پیشنهاد خریدن دارو مواجه میشوند. به آنها گفته میشود که اگر این آمپولها را تزریق نکنی، پیشرفت نخواهی کرد. داروهایی که خود آن مربیان بی آن که تخصصی داشته باشند، بی آن که مجوزی برای عرضه دارو در اختیار داشته باشند، میفروشند و برای سود بیشتر، دز بالاتری را نیز برای شاگردان خود در نظر میگیرند. گاهی این داروها علاوه بر غیر مجاز بودن و علاوه بر مصرف بیرویه، تاریخ مصرف گذشته و منقضی شده هم هستند!
با توجه به عدم عرضه صحیح داروهای مجاز نیروزا در ایران، این باور نزد نوجوانان و جوانان ورزشکار جا افتاده است که داروی نیروزا را فقط باید به صورت مخفیانه تهیه کرد و مخفیانه نیز مصرف نمود. اغلب این افراد، به گونه غیرحرفهای و غلط، نحوه تزریق آمپول را نیز فرا میگیرند تا نیازی به مراجعه مکرر به درمانگاهها برای تزریق نداشته باشند.
مکانیسم توزیع دارو بین ورزشکاران در ایران، منجر به تشکیل باندهایی شده است که با سوءاستفاده از شوق و ذوق ورزشکاران، مشغول انباشت سرمایه و مالاندوزی هستند. در حالی که با بکارگیری سیستم تولید و توزیع شفاف این داروها، مشابه آن چه در اروپا و آمریکا رایج است، علاوه بر کمرنگ شدن سیستمهای غیر قانونی و قاچاق دارو، تهدید سلامتی ورزشکاران نوجوان و جوان نیز از میان برداشته خواهد شد.
داروهای غیر مجاز در ایران که تهیه و خریداری آن ها به سادگی خریداری لبنیات است، عوارض ویرانگری به جا گذاشتهاند. تحریک سیستم عصبی، از کار انداختن قوای جنسی، مقطوع النسل شدن و ایجاد اختلالات حاد روانی، از دستاوردهای چرخه توزیع داروهای غیر مجاز در ورزش ایران است. مثبت اعلام شدن آزمایش دوپینگ برخی قهرمانان ملی نیز از تبعات جانبی همین ماجراست که اعتبار ورزش ایران و مدالهایش را در مجامع بینالمللی به شدت خدشهدار کرده است.
مهدی رستمپور
تحریریه: عباس کوشک جلالی