عقب ماندن روشنفکران عرب از "بهار انقلابها"
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعهبیشتر رهبران کشورهای عرب، پادشاهان و امیران و شیوخ و حتی رؤسای جمهوری که مانند شاهان نظام موروثی به پا کردند، ثروت ملی کشورهای خود را دارایی شخصی میدانند. آنها با "بیتالمال" برای خود عیش و عشرت و تجمل میخرند و زندگی افسانهای به هم میزنند.
اما آنها در عین حال با پولهای "بادآورده" برای خود حیثیت و احترام هم خریداری کردهاند. آنها از شاعران مدیحه و از نویسندگان چاپلوسی می خواستند و بهای آن را با "دلارهای نفتی" پرداخت میکردند.
در شرایط پرالتهاب کنونی که توفان خشم جوانان عرب، هر روز از کشوری به کشور دیگر سرایت میکند، بسیاری از روشنفکران سمت و سوی حرکت را گم کرده، در میان گردش سرسامآور حوادث سرگردان ماندهاند
برای جوانان انقلابی سوریه که مصمم به سرنگون کردن رژیم خانواده اسد هستند، روشنفکران و "مبارزان" نسل گذشته هیچ اعتباری ندارند. برای نمونه عظمی بشاره، یکی از روشنفکران بانفوذ عرب و نماینده پیشین پارلمان اسرائيل، وجهه و حیثیت خود را به طور کامل از دست داده است. آقای بشاره خشنودی خود را از سقوط بن علی در تونس و برکناری حسنی مبارک در مصر ابراز داشته، اما از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، حمایت کرده است.
ادونیس، شاعر نامدار سوری، که در سراسر منطقه، از جمله در ایران، نام و آوازهای درخور دارد، در مقالهای در روزنامه "الحیات" با لحنی کجدار و مریز از رژیم سوریه سخن میگوید.
برای جوانان خشمگینی که به جنبش اعتراض پیوستهاند، لحن این شاعر پذیرفتنی نیست. آنها دهها شاعر و نویسنده را متهم میکنند که از خزانه رهبران مستبد و فاسد نصیب بردهاند.
روشنفکران عقبمانده از جنبش
در گذشتهای نه چندان دور، به ویژه در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، روشنفکران عرب فضای فرهنگی کشورهای خود را زیر فرمان داشتند. آنها همیشه منادی بیداری خلق بودند و در آثار خود رؤیای تحول تاریخی را با "جنبش انقلابی" پرورش میدادند.
اما در جریان جنبشی که از تونس برخاست و به سرعت به مصر سرایت کرد و امروزه آثار آن کمابیش در تمام کشورهای عربی دیده میشود، روشنفکران "سنتی" نتوانستند پا به پای جنبشی که با نفس تازه و گرم جوانان به راه افتاده بود، پیش بیایند.
به نظر کارشناسان، نخبگان فرهنگی جامعه از ایفای نقشی مؤثر در حرکتهای انقلابی باز ماندهاند. در جوامع عرب امروز، جوانان شور و شوق انقلابی خود را از واقعیات روزمره میگیرند، نه از خواب و خیالهای روشنفکرانه.
این جوانان به احزاب و سازمانهای سیاسی اعتماد ندارند. حضور آنها در کنش سیاسی، به صورت مستقیم، در ارتباط سرراست با همنسلان خود شکل میگیرد که امکانات فضای مجازی آن را تسهیل کرده است.
نقش تدارکاتی روشنفکران
برخی از صاحبنظران عقیده دارند که غیبت روشنفکران از "بهار انقلابات"، به معنای بیاهمیتی نقش آنها نیست. به نظر صادق جلالالعظم، نویسنده و پژوهشگر برجسته سوری، روشنفکران پیشرو و مردمدوست در تدارک جنبش انقلابی کنونی نقش مهمی ایفا کردهاند.
در سالهایی که جوامع عرب در خاموشی و خمودگی فرو رفته بودند، روشنفکران ندای جامعه مدنی و حقوق بشر سر داده بودند و با هزینهای سنگین در برابر دستگاه استبداد ایستادند.
جلالالعظم یادآوری میکند که تمام خواستهها و آرزوهای نسل جوان امروز، که علیه نظام کهنه و پوسیده شوریده است را میتوان در تلاشها و مبارزات نسل پیشین یافت. ندای آزادیخواهی، احترام به حقوق شهروندان و نظامی بر پایه موازین حقوق بشر، همواره در شعارهای نسل پیش وجود داشت، منتها بیشتر در قالب ایدئولوژیهای سیاسی عرضه میشد.
این وجه عقیدتی در مبارزات امروز از بین رفته است. امروزه جوانان خواستهای مشخص سیاسی را فارغ از ایدئولوژیهای چپ و راست طرح میکنند.
برخی از صاحبنظران معتقد هستند که رشتههای پیوند فکری در جوامع کنونی از بین نرفته، بلکه شکلی تازه به خود گرفته است. نسل جوان به اندازه نیاز خود از آزمونها و آموزههای نسل پیش آموخته است؛ در برابر، این نسل گذشتهی نخبگان سیاسی و فرهنگی است که نتوانسته نیازها و آرزوهای جوانان را به خوبی درک کند، و تا حدی به انکار آن برخاسته است.
روشنفکران "بیآبرو"
"حرفه" روشنفکری در کشورهای عربی، مانند سراسر جهان سوم، مشغلهای پردردسر و خطرناک است. کمتر کسی قادر است تنها بر پایه وجدان روشنفکری زندگی مستقل و آبرومندانهای داشته باشد.
نویسندگان و هنرمندان چه بسا ناگزیرند، به دلیل ترس یا از روی ریاکاری و فرصتطلبی، به دستبوس ارباب قدرت بروند. در این مواقع آنها قبل از هرچیز باورها و آرمانهای اخلاقی خود را زیر پا میگذارند
هنرمندان و شاعران در "زمانه عسرت" مسئولیتی بزرگ دارند، که چه بسا نتوانند بار سنگین آن را تحمل کنند. در شرایط خفقان و دیکتاتوری بسیاری از آنها برای ادامه زندگی یا حفظ شغل و موقعیت اجتماعی به سازشهایی ننگین دست میزنند که از چشم نسل آینده پنهان نمیماند. جوانان با احساسات پاک و روحیه تهورآمیز از نسل پیشین انتظار دارند که در عمل به ادعاهای اخلاقی خود پایبند باشد.
وقتی کسی مانند محمود درویش، شاعر نامی فلسطینی، از دست زمامدار مستبدی مانند بن علی، رهبر پیشین تونس، جایزه میگیرد، یا روشنفکری مانند جابر عصفور، پژوهشگر نامی مصر، از معمر قذافی، زمامدار دیکتاتور لیبی، جایزه ادبی دریافت میکند، نمیتوان از جوانان انتظار داشت که با روشنفکران "دیروز" با احترام و اعتماد برخورد کنند.
AA/MDM