عباس عبدی: جای کنشگری سیاسی معطوف به قدرت در دانشگاه نیست
۱۳۹۴ آذر ۱۵, یکشنبهیک هفته پس از روز دانشجو در سال ۱۳۹۳ حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. این سخنرانی با حاشیههای فراوانی روبرو بود. دانشجویان معترض به حضور شریعتمداری در دانشگاه ابتدا خواستار لغو سخنرانی او شدند، ولی پس از حضور او نیز دست از اعتراض برنداشتند.
شعارهای "دروغگو حیا کن، دانشگاه را رها کن" و "موسوی زنده باد، کروبی پاینده باد" صدای اعتراض دانشجویان به حضور نماینده رهبر جمهوری اسلامی در دانشگاه تهران بود.
یک هفته پیش از آن نیز در روز دانشجو دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران در مراسم سخنرانی حسن روحانی رئیس جمهوری به مناسبت روز دانشجو فریاد آزادی موسوی و کروبی را سر داده بودند.
روز ۳۱ فروردین ماه سال جاری انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر فعالیت مجدد خود را از سر گرفت. این انجمن که یکی از تاثیرگذارترین تشکلهای دانشجویی در ایران بود، حدود هشت سال پیش در دولت احمدینژاد منحل شد و دو سال پس از رویکار آمدن دولت روحانی فعالیتش را مجددا آغاز کرد.
یک ماه پس از شروع فعالیت دوبارهی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، روز ۱۴ اردیبهشت (۴ مه) زمانی که علیاکبر هاشمی رفسنجانی قصد سخنرانی در این دانشگاه را داشت، عدهای از دانشجویان بسیجی، با سر دادن شعارهای "مرگ بر فتنهگر" و "دانشجو بیدار است از فتنهگر بیزار است" اعتراضشان را به سخنرانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در این دانشگاه اعلام کردند. این افراد یک روز پیش از آن خواستار لغو سخنرانی رفسنجانی در دانشگاه امیرکبیر شده بودند.
دانشجویان دگراندیش اما ساکت ننشستند و با سر دادن سرود "یار دبستانی من" که تبدیل به سرود جنبش دانشجویی ایران شده، حمایت خود را از سخنرانی هاشمی رفسنجانی اعلام کردند.
این آخرین حرکت جنبش دانشجویی در سال جاری است که خبرش در رسانهها منتشر شده است.
در جبههی آن سو اما فعالیتها بیشتر است. اعتراض به حضور هر کس که دیگرگونه است؛ از وزیر امور خارجه فرانسه تا وزیر کشور خاتمی وعلی مطهری. البته مشخص نیست که این معترضان واقعا دانشجو باشند اما خود را اکثرا با عنوان "دانشجویان بسیجی" معرفی میکنند.
اعتراضات صنفی اما در یک سال گذشته پررنگتر بوده است؛ از اعتراض دانشجویان دختر رشتهی پزشکی به افزایش تعهد خدمت آنها نسبت به پسران گرفته تا اعتراضات دانشجویان پرستاری به تربیت پرستار در بیمارستانها و اعتراض دانشجویان دانشگاه شیراز به وضعیت نامناسب خوابگاه این دانشگاه.
"جای کنشگری سیاسی نه در دانشگاه بلکه در عرصه عمومی است"
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی مقیم ایران این تغییر فعالیت جنبش دانشجویی را اتفاقی مثبت میداند. او در گفتوگو با دویچهوله میگوید: «به نظرم میآید که فضای عمومی دانشگاه خیلی موافق با کنشگری سیاسی معطوف به قدرت نیست. در واقع دانشجوها بیشتر به مسائل خود دانشگاه و شاید به مسائل عام سیاست علاقه نشان میدهند. و فکر میکنم این اتفاق مثبتی است، کنشگری سیاسی باید در حوزه بیرون باشد. البته این به این معنا نیست که دانشجوها در آن کنشگری شرکت نمیکنند. تعدادی از دانشجوها با صفت فردیشان در آن کنشگری شرکت خواهند کرد و به اندازه کافی در کنشگری سیاسی احزاب، گروهها و جناحها هستند. ولی به صفت دانشجو و با وجه ممیزه دانشجو، دیگر خیلی زمینهای برای فعالیت سیاسی مشخص معطوف به قدرت در دانشگاه وجود ندارد.»
عبدی که خود زمانی جزو دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود، معتقد است جای کنشگری سیاسی نه در دانشگاه بلکه در عرصه عمومی است، چرا که این نوع فعالیت باعث میشود تا فشار سیاسی بر دانشگاه وارد شود و دیگر نتواند وظایف اصلیاش را انجام دهد؛ از جمله مشکلات مربوط به نهاد دانشگاه و علم.
به اعتقاد عباس عبدی "کنش معطوف به قدرت" دانشجویان را از یکدیگر متمایز میکند؛ چپ از راست، مذهبی از لائیک و به نظر او دیگر نام چنین حرکاتی را که توسط گروههای متمایز دانشجویان صورت میگیرد، نمیشود جنبش دانشجویی گذاشت.
اینکه در گذشته این اتفاق میافتاده، از دید عبدی به این دلیل بوده که نهادهای مدنی خارج از دانشگاه فعال نبودند و بار آنها را دانشجویان به دوش میکشیدند؛ باری که کسی آن را به منزل مقصود نمیبرده و دانشجویان باید آن را حمل میکردند.
عباس عبدی با اشاره به آگاهی دانشجویان نسبت به این مسئله و همچنین فشارهای بیرونی که بر جنبش دانشجویی وارد شد، میگوید: «الان بهتر است که اصلا این بار را زمین بگذارند و مسئولیتش را به کسانی بدهند که واقعا باید آن را بر دوش بکشند. چرا باید دانشجو این بار را بردارد که از وظایف و مسئولیتهای اجتماعی دیگرش غفلت کند؟»
"تکیه بر مسائلی که مورد وفاق اکثر دانشجویان است"
"بیانیه سیاسی دادن و اعلام حمایت از این یا آن نامزد انتخاباتی کار دانشجو نیست". عباس عبدی البته تاکید میکند که منظورش کم شدن فعالیت سیاسی دانشجویان نیست، بلکه خروج این فعالیتها از حوزه دانشگاه است و این اتفاقی است که به نظر او در مسیر توسعه سیاسی باید روی دهد و روی هم میدهد.
عباس عبدی معتقد است، دانشجویان باید حول مسائلی که مورد وفاق اکثریت آنهاست فعالیت کنند؛ موضوعاتی مثل محیطزیست و حقوق بشر و مسائل صنفی نهاد داشنگاه و علم. او میگوید: «اینها هست که میتواند افراد را با صفت دانشجو حول هم متمرکز و متحد کند تا برای بهبود شرایط اقدام کنند.»
اما آیا مسئله دانشجویان "ستارهدار" یا دانشجویان زندانی سابق که نمیتوانند ادامه تحصیل دهند، جزو این مسائل نیست؟
عبدی تایید میکند که در این زمینه نیز اعتراض درخوری از سوی دانشجویان صورت نگرفته است. او در عین حال معتقد است: «وضعیت دانشجویان به دلیل اتفاقهایی که افتاده دارد تغییر میکند. شکل گرفتن این وضعیت جدید یک مقدار زمان میبرد. ما از یک وضعیت ایستا صحبت نمیکنیم که مثلا از این طرف بلند شویم و آن طرف بنشینیم و همه چیز مشخص باشد. این یک انتقال است یا شکل جدیدی از گفتمانی در حال شکلگیری است و این نکاتی که شما میگویید در دل آن وجود دارد.»
در نهایت عباس عبدی هم اعتقاد داردکه فازی از جنبش دانشجویی که نگاه و تمرکزش بر قدرت بود، به پایان رسیده و فاز جدیدی از این حرکت در حال شکلگیری است با هدف "تاثیرگذاری بر قدرت در مسائل عمومی و مسائل دانشگاه".
کمتر از سه ماه به انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری باقی مانده است. باید دید، آیا این "فاز جدید" جنبش دانشجویی میتواند سهم دانشجویان و دانشگاه را از این دو انتخابات سرنوشتساز بگیرد؟