ضرورت دخالت جهانی در بحران خاورمیانه
۱۳۸۷ دی ۸, یکشنبههیچ کشوری در جهان نمیپذیرد که دائم با راکت به آن حمله کنند و واکنشی نشان ندهد. بههمین خاطر اسرائیل، حملات موشکی جدید هواداران جنبش حماس از نوار غزه به خاک خود را، پس از اعلام آتشبس در ۱۹ دسامبر، به عنوان دلیل حملات گستردهاش به این سازمان در غزه، مطرح میسازد و انتظار دارد جامعهی جهانی با تفاهم با آن روبرو شود. در مقابل حماس و نیز سایر گروههای مستقر در نوار غزه "تلافی در میآورند" و جنوب اسرائیل را با حملات موشکی جدید، هدف قرار میدهند. این روند، اگر معجزهای رخ نکند، سناریوی بیعیب و نقصی برای وخیمتر شدن اوضاع، با پیآمدهای غیرقابل پیشبینی در خاور میانه است: دلیلی نهایی و کاملاً زیادی بر این که آنچه در نوامبر سال ۲۰۰۷ در آناپولیس گفته شد، حرفی توخالی بود: این که تا پایان سال معاهدهی صلحی بسته خواهد شد.
حالا اگر در پایان امسال، احتمالاً دور جدیدی از این جنگ پایاننیافته آغاز شود، نتیجهای بیش از پرتاپ موشکهای گفته شده، خواهد داشت: اسرائیل و حماس به زمانی بازمیگردند که در آن، به دلیل عدم وجود برنامهای عاقلانه و هشداردهنده به خشونت رو آوردند، با وجودی که ثابت شده بود، خشونت، خشونت بههمراه میآورد و این دور باطل، تمامشدنی نیست.
ارزیابی نادرست
به همین دلیل اسرائیل مرتکب اشتباهی عظیم میشود، وقتی تصور میکند که با حملات نظامی میتواند سازمان حماس را از بین ببرد. این اشتباه را اسرائیل دو سال و نیم پیش، درمقابله با حزبالله لبنان هم کرد: با حملات گستردهی خود، زمینهی راهیافتن حزبالله را به مراجع و مسئولیتهای دولتی فراهم آورد. چیزی شبیه این، میتواند در فلسطین، در مورد سازمان حماس رخ دهد. این سازمان در سال ۲۰۰۶ در انتخابات پیروز شد و حملهی گستردهی اسرائیل، درحال حاضر فلسطینیها را این بار بهطور کامل به آغوش حماس میافکند.
اشتباه بزرگ فلسطینیهای سرخورده و از هر جهت غارتشده، که اشتباه سازمان حماس نیز هست، این است که امیدوار باشند، برخورد ستیزهجویانهی حماس، رهایی و راهکار به ارمغان آورد. رد قاطعانهی موجودیت اسرائیل از سوی سازمان حماس هم، نمیتواند زمینهساز صلح در منطقه باشد. این تجربه را رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین، یاسر عرفات، پس از سالها مبارزهی مسلحانه علیه اسرائیل، سرانجام بهدست آورد.
دخالت بینالمللی ضروری است
پیآمد آن پیمان اسلو و ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطینیها بود. اسرائیل فرصت استفاده از این موقعیت را از دست داد: با عدم اجرای مفاد این قرارداد، مثلاً با ساختن مناطق مسکونی در اراضی اشغالی، امیدی را که فلسطینیها به پیمان اسلو بسته بودند، از بین برد. عقبنشینی یکجانبهی اسرائیل از نوار غزه نیز در این وضعیت تغییری بهوجود نیاورد: تنها مناطق "اشغالی" را به مناطق "تحت محاصره" با پاسگاههای دیدهبانی متعدد تبدیل کرد، بهویژه هنگامی که حماس، در غزه کنترل را بهدست گرفت. مثل همیشه، کسانی از این شرایط رنج بردند که نقشی در بهوجود آوردن آن نداشتند؛ نه نظریهپردازان، نه کسانی که از موشکها حراست میکردند، بلکه در درجهی اول، مردم عادی: زنان، بچهها و پیرها. اینان حالا هم دوباره قربانیان اصلی خواهند بود، زیرا بمبها تفاوت قائل نمیشوند.
جهان نباید بیش از این، بدون نشان دادن واکنش، به تماشا بایستد: هنگامی که واحدهای بینالمللی میتوانند با تروریستها و دزدان دریایی مبارزه کنند، جهان باید در شرایطی باشد که در فلسطین تنها به گفتن جملات زیبا بسنده نکند؛ حداقل برای این که اوضاع وخیمتر از این که هست نشود. برقراری صلح، پیشکش.