صفبندی محافظهکاران و سوسیالیستها در انتخابات آلمان
۱۳۹۲ شهریور ۲۹, جمعهمردم آلمان، روز ۲۲ سپتامبر برای انتخاب صدراعظم جدید خود به پای صندوقهای رای میروند. آنگلا مرکل، صدراعظم کنونی این کشور از حزب دموکرات مسیحی (CDU) و پر اشتاینبروک، از حزب سوسیال دموکرات آلمان (SPD)، نامزدهای این مقاماند.
مناظره این دو کاندیدا که شامگاه یکشنبه (۱ سپتامبر / ۱۰ شهریور) از چهار کانال پربیننده تلویزیونی آلمان پخش شد، بر شانس گزینش هیچیک از آنها نیافزود.
سیاستهای داخلی، امنیت در دنیای مجازی و بحران سوریه از جمله موضوعهای این مناظره بودند. بر اساس نتایج نظرسنجیهای گوناگون، هرچند آرای نامزد سوسیال دمکراتها تا حدودی افزایش یافت، ولی مرکل همچنان پیشتر از او در صدر جدول نظرسنجیها قرار دارد.
کارنامه درخشان
مرکل در این مناظره، مانند تمام سخنرانیهای خود در پارلمان و در کارزارهای انتخاباتی، به موفقیت برنامههای دولت خود تکیه کرد، از کارنامه درخشان چهار سال فعالیتش سخن گفت و آن را نتیجه ائتلاف حزب دموکرات مسیحی با حزب لیبرالها دانست.
پر اشتاینبروک، رقیب مرکل، ضمن انتقاد از صدراعظم کنونی آلمان، او را متهم کرد که طی چهار سال گذشته بیش از یکصد میلیارد یورو بدهی به بار آورده است. به نظر کریستف موس، کارشناس روابط عمومی، این انتقادهای کلی برای متقاعد کردن انتخابکنندگان کافی نیست. او میگوید:«سوسیال دموکراتها فقط میگویند چه برنامههایی به اجرا در نیامده یا چه برنامههایی بد به اجرا درآمده است. این کافی نیست. انتخابکنندگان میخواهند بدانند، خود اشتاینبروک، اگر در انتخابات برنده شود، چه خواهد کرد.»
برخی از کارشناسان سیاسی، از سوی دیگر به مرکل خرده میگیرند که مدام از اصلاحات صحبت میکند: «اما اگر به نتایج این اصلاحات در آلمان نگاه کنیم، میبینیم که اصلاحات عمدتا در زمان صدراعظم پیشین آلمان، یعنی گرهارد شرودر که از حزب سوسیال دموکرات بود، آغاز شده است.» این حزب در نتیجه این اصلاحات، بسیاری از آرای خود را از دست داد.
مبارزه بر سر قشر متوسط
بهطور کلی، اغلب شهروندان آلمان معتقدند که تفاوت زیادی میان برنامههای انتخاباتی دو رقیب کسب مقام صدراعظمی وجود ندارد. کارشناسان نیز بر این باورند که مرکل و اشتاینبروک، هر دو برای بدستآوردن آرای قشر متوسط آلمان، با یکدیگر مبارزه میکنند.
ولفگانگ رایکه، مشاور سیاسی، در این رابطه میگوید: «دیگر زمانه قطبی کردن و قطبیشدن روابط اجتماعی گذشته است. امروزه حتی در مورد درسهایی که باید از وقوع فاجعهی اتمی فوکوشیما گرفت، همه احزاب آلمان توافق نظر دارند: برنامه تعطیل کردن نیروگاههای اتمی در آلمان، از سوی مرکلی که پیشتر طرفدار انرژی هستهای بود، پیشنهاد شد و در دولت ائتلافی دموکرات مسیحیها و لیبرالها هم به تصویب رسید.»
این امر در باره موافقت مرکل با طرح سوسیال دموکراتها در مورد افزایش سن بازنشستگی به شصت و هفت سال نیز صادق است.
به هر حال اشتاینبروک، با شعار بازگرداندن "تعادل اجتماعی" در سیاستهای داخلی و خارجی آلمان پا به میدان کارزار انتخاباتی گذاشته است و قصد دارد با آن، رایدهندگان میانهروی طبقه متوسط را که اغلب از "ابوابجمعی حزب مرکل هستند"، به حزب خود جلب کند.
تفاوتهای چشمگیر
با این حال در برنامههای انتخاباتی دو رقیب نامزد مقام صدراعظمی آلمان، تفاوتهایی نیز وجود دارد. از جمله این که سوسیال دموکراتها خواهان تصویب قانون تعیین حداقل دستمزد (ساعتی هشت و نیم یورو برای کارگران ساده) هستند. حزب دموکرات مسیحی، ولی مخالف چنین قانونی است و میگوید که کارفرمایان و اتحادیههای کارگری، به تنهایی و با توافق با یکدیگر میتوانند در بخشهای مختلف اقتصادی، خود میزان حداقل دستمزد آن بخش را تعیین کنند.
اشتاینبروک در مورد چگونگی تامین بودجه دولت نیز در نظر دارد، نرخ مالیات بر درآمد بخشی از ثروتمندان را افزایش دهد.
در برنامه مرکل، بر عکس، کاهش بدهیهای دولتی، افزایش هزینههای آن و همزمان، تثبیت نرخ مالیات در نظر گرفته شده است. به گفته اغلب کارشناسان سیاسی، بزرگترین دشواریهای این کارزار انتخاباتی، دادن وعدههای غیرعملی است.
شرکای سیاسی دولتهای ائتلافی
بزرگترین دشواریای که حزب آنگلا مرکل و حزب خواهرش در ایالت بایرن (CDU/CSU) با آن روبروست، کسب حداقل درصد لازم برای راهیابی به پارلمان آلمان یعنی پنج درصد از سوی حزب لیبرالهاست که مرکل در دولت آینده نیز قصد ائتلاف با آن را دارد. بر اساس گمانهزنیها، احزاب اتحادیه (CDU/CSU) احتمالا بیش از چهل درصد آرا را به دست نخواهند آورد.
اگر سبزها، به عنوان شریک سنتی سوسیال دموکراتها در دولت ائتلافی آنها، بتوانند آرای ۱۵ تا ۲۰ درصد کنونی خود را همچنان حفظ کنند، آن وقت اشتاینبروک در انتخابات ماه سپتامبر، برنده حتمی است. در غیر اینصورت، راهی جز تشکیل دولت اتئلافی بزرگ، متشکل از "احزاب مردمی آلمان"، یعنی حزب آنگلا مرکل و حزب خواهرش در ایالت بایرن (CDU/CSU) و سوسیالدموکراتها باقی نخواهند ماند. نامزدهای این دو حزب، ولی حاضر به ائتلاف با حزب رقیب نیستند.
عدم شرکت رایدهندگان حائز شرایط آلمانی در انتخابات سپتامبر نیز، از دیگر دشواریهای هر دو حزب بزرگ آلمان است: نتایج آمار رسمی درباره شرکت انتخابکنندگان در انتخابات سال ۲۰۰۹ نشان میدهد که ۳۰ درصد از رایدهندگان حائز شرایط، از رفتن به پای صندوقهای رای خودداری کرده بودند.