شکوائیه عبدالله مومنی از «حامیان رهبر» به «رهبری»
۱۳۸۹ شهریور ۱۹, جمعهانتشار نامههای سرگشاده خطاب به «رهبر» و سایر مسوولان جمهوری اسلامی سابقه طولانی دارد اما حوادث یک سال اخیر موجب شده که تعداد این نامهها افزایش چشمگیری داشته باشد.
نامه عبدالله مومنی، سومین نامه از این دست در سه ماه اخیر محسوب میگردد. پیش از این حمزه کرمی از سرداران سابق سپاه پاسداران و مدیر مسوول سایت «جمهوریت» در نامهای سرگشاده به رهبر ایران، از جزییات «شکنجههای غیرانسانی» در دوران بازداشت خود پرده برداشت.
عیسی سحرخیز نیز در نامهای به رییس قوهقضاییه از شکنجه و آزار و اذیت جسمی و روحی که در طول دوران بازداشت بر وی رفته بود، شکایت کرد. آقای سحرخیز در نامه خود نوشت: «آقای محسنی اژهای وزیر اطلاعات وقت، محمود احمدینژاد، آیتالله خامنهای رهبری جمهوری اسلامی، افرادی که بهعنوان آمران و عاملان، یا كسانی كه طی یکسال گذشته در برابر این تخلفات علنی و مظالمی كه علیه من و خانوادهام انجام شده، سكوت توأم با رضا كردهاند، ازجمله "متشاكیان عنهم" بودهاند.»
شکنجههای مشابه و سیستماتیک
مقایسه محتوای نامه حمزه کرمی و عبدالله مومنی این نکته را تایید میکند که زندانیان سیاسی دستگیر شده پس از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری سال گذشته، تحت یک نوع شکنجه سیستماتیک و مشابه قرار گرفتهاند. البته این رفتارها در زندانهای جمهوری اسلامی تازگی نداشته و در طول سه دهه اخیر در این زمینه اخبار و اطلاعاتی منتشر شده است.
آقای مومنی در بخشی از نامه خود به رهبر ایران مینویسد: «تخصص بازجوی نظام جمهوری اسلامی و به اصطلاح سربازان گمام امام زمان در استعمال الفاظ رکیک و فحشهای ناموسی – رکیکترین فحشهایی که به هیچ عنوان در این نامه نمیتوان به آن اشاره کرد و حتی برای اولین بار در عمرم به گوشم می خورد- برایام تجربه دردناکی بود و در ادامه همین بازجویی ها و فحاشی ها از بازجوی خود می شنیدم که "بلایی سرت می آوریم که وقتی بیرون اسم ۲۴۰ را شنیدی بدنت بلرزد".»
سخنگوی سازمان دانشجویی ادوار تحکیموحدت در بخشی دیگر از نامهی خود میافزاید: «بازجویان در تمام طول بازجویی بارها مادر مرحومهام را که زنی مومنه و مادر شهید است، با بدترین وجه ممکنه، مورد فحش و ناسزا و الفاظ رکیک قرار میدادند، همسر فداکارم، بارها برغم آنکه زنی مسلمان و مومنه و همسر شهید است (و با آنکه میدانستند من با همسر برادر شهیدم ازدواج نمودهام) به عنوان ... مینامیدند و خواهران و نوامیس مرا به فجیعترین وجه ممکن با لقب ... مورد دشنام و توهین قرار میدادند. این ابراز مکرر الفاظ ناشایست از مدافعین نظام اسلامی شامل حال برادر شهیدم نیز میشد و هدیهی خانواده ما به مهین را منافق میخواندند.»
مومنی تصریح میکند که در جریان بازجویی به وی گفته شده اگر به روابط نامشروع با افرادی "خاص" اعتراف نکند در دادگاه "زنی" را جهت متهم کردن وی حاضر خواهند کرد.
حمزه کرمی نیز در نامه خود مطالب مشابهی را بیان کرده است: «اصرار بازجویم با فحش و کتک کاری مخصوص خود مبنی بر اینکه اعتراف کنم با کلیه خانمهایی که ایام انتخابات با بنده تماس داشتهاند رابطه داشتهام ، از جمله خانم … که بابت پیگیری صحت مدرک… با من تماس داشت و یا خانمها فائزه و فاطمه هاشمی و ... آنها اعلام کردند اگر روز دادگاه من متن مورد نظر بازجوها را نخوانم خانمی در جلسه علنی دادگاه بلند خواهد شد و علیه تو در دادگاه افشاگری خواهد کرد که تو با او رابطه داشتهای و غیره!»
در نامه عبدالله مومنی نیز به مواردی که بازجویان علیه مسولین سابق و فعلی جمهوری اسلامی بیان میکردند، شده است: «آنان نه تنها برای ما، که برای مسوولان سابق و فعلی کشور نیز هیچ حرمتی قادل نبودند و بارها شاهد بودم که با فحاشی و الفاظ زشت و زننده از شخصیتهایی همچون سید حسن خمینی (به عنوان لپ گلی، بچه مزلف، و از نظر اخلاقی مساله دار و...)، هاشمی رفسنجانی (فاسد و...)، میرحسین موسوی (دجال و...)، مهدی کروبی (فاسد مالی و اخلاقی و...)، سید محمد خاتمی ( فاسد اخلاقی و با نام بردن از برخی زنان مسلمان ومتدین مدعی رابطه ایشان با آن زنان بودند)، آیت الله موسوی خوئینیها (مفسد و...) یاد میکردند.»
تهدید به تجاوز و فروکردن سر در چاه توالت
مجبور کردن بازداشتشدگان به تکنویسی و اعتراف علیه دوستان و نزدیکان، ضرب و شتم همراه با تهدید به تجاوز، فروکردن سر در چاه توالت، فشاردادن گلوی متهمان تا حد بیهوشی و برگزاری دادگاههای نمایشی بخشی از موارد مشترکی است که بر زندانیان سیاسی گذشته است.
آقای مومنی در بخشی از نامه خود به آیتالله خامنهای، در مورد مقاومت خود در برابر نوشتن اعترافات ساختگی توضیح میدهد: «پس از خواندن کاغذ بازجویی، به من هجوم آورده و با مشت و لگد و سیلی به جان من افتادند و به خود و خانوادهام تا جای ممکن فحاشی کردند و پس از کتک کاری مفصل و تحقیر و توهین گفتند "به تو اثبات میکنیم که حرامزاده و ولدزنا هستی".»
مومنی میافزاید: «این سخنان عصبانیت مرا نیز برانگیخت و به درگیر شدن من با آنان نیز منجر شد که البته نتیجه آن فرو کردن سر من در چاه توالت بود، آن چنان که کثافت های درون توالت به دهان و حلق من وارد و به مرحله خفگی رسیدم.»
نامههای بیپاسخ، پرسشهای بیجواب
عبدالله مومنی در ادامه نامهی خود با اشاره به تاکید بازجویان نسبت به انجام این امور به پشتوانه آیت الله خامنهای، از رهبر جمهوری اسلامی میپرسد: «آیا وجود این برخوردها بدین مفهوم نیست که حکمرانان و حاکمان فعلی نظام جمهوری اسلامی در آزمایش عدالت اخلاق و انسانیت مردود شدهاند؟»
مومنی تصریح میکند: «آری چنین است رفتارهایی که در چارچوب حکومت ولایی و باتوجیه حفظ نظام با منتقدان و مخالفان انجام می شود و این موید این گزاره است که نظام مبتنی بر چنین قرادتی از حکومت دینی تحمل هیچ نوع مخالفت و اعتراض قانونی را هم ندارد.»
آیتالله خامنهای در طول یکسال اخیر با پرسشهایی از این دست روبرو بوده است. حتی برخی دوستان وهمراهان سابق وی همچون محمد نوریزاد نیز سوالات مشابهی را در مورد آنچه که جمهوری اسلامی در ابتدای تاسیس وعده داد و آنچه امروز در جامعه در جریان است را طرح میکنند.
اما این پرسشها تاکنون پاسخهای درخور و مناسب نیافته و در مواردی سوال کنندگان با هزینههای بسیاری روبرو شدهاند. شمار زندانیان سیاسی که به جرم "توهین به مقام رهبری" در ایران زندانی هستند، شاهد این ماجراست.
مهدی محسنی
تحریریه: مصطفی ملکان