شغلهای «کاذب» و بیکاری پنهان
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبهموسسه بین المللی اطلاعات اقتصادی در تازهترین گزارش خود میگوید که ایران با ۵ / ۱۲ درصد بیکاری، در سال ۲۰۰۸ میلادی و در میان ۱۹۷ کشور جهان، در جایگاه ۱۳۷ام ایستاده است. برخی از کارشناسان معتقدند آمار بیکاری واقعی از رقمهای یادشده بسیار بیشتر است. به نظر این عده کارهایی مانند دست فروشی یا دلالی شغلهای واقعی نیستند و صاحبان این مشاغل را باید جزو بیکاران حساب کرد.
معیارهای متقاوت
جمهوری اسلامی ایران، همچنان که بسیاری حکومتهای دیگر، با تعریفهایی که مبنای آمار گیری قرار میدهد، شمار شاغلان واقعی را بیشتر از آنچه هست وانمود میکند. بر این اساس کسانی که در هفتهی مرجع آمارگیری حداقل یک ساعت مشغول به کار بودند، و کسانی که دوران خدمت سربازی خود را میگذرانند شاغل محسوب میشوند. همچنین افرادی که بدون دریافت دستمزد برای اعضاء خانواده یا بستگان خود کار میکنند نیز در میان بیکاران قرار ندارد. بسیاری از «شاغلان» بخش کشاورزی را، که حدود ۲۰ درصد از کل جمعیت شاغل ایران به شمار میروند، اینگونه افراد تشکیل میدهند.
کدام شغل کاذب است؟
بسیاری از اقتصاددانان معتقدند اشتغال را با میزان بهرهوری آن باید سنجید. با این تعریف برخی از کارها بهرهوری نامشخص و ناچیزی دارند، یا بهرهی آنها مستقیما وارد چرخهی حسابهای ملی نمیشود. به رغم این، اطلاق صفت «کاذب» به چنین شغلهایی از سوی صاحبنظران چندان توجیه پذیر نیست. بسیاری از این شغلها در فرایند مبادله در بازار حضور دارند؛ گرچه دلیل حضور و ضرورتشان نقصهای سیستم اقتصادی، بحرانهایی مانند افزایش شدید تورم، یا مقرون به صرفه نبودن کارهای تولیدی باشد.
فهرست شغلهایی که «کاذب» خوانده میشوند بسیار طولانی است اما به دلیل ماهیت غیرقانونی یا نیمه قانونی آنها آمار دقیقی از شاغلان این حوزه در دست نیست. آنچه واقعیتی غیرقابل انکار به نظر میرسد مشاهدهی این گونه «شاغلان» در گوشه و کنار همهی خیابانها و کوچههای شهرهای بزرگ است؛ از گل، آدامس و روزنامه فروشهای پشت چراغ قرمز تا دست فروشان و فروشندگان دورهگرد میوه و ترهبار؛ از هزاران نفری که هر روز در میان زبالهها به دنبال مواد قابل بازیافت میگردند تا کسانی که با موتورسیکلت مسافرکشی میکنند. اینها همه شغلهایی هستند که اگر کاذب هم نباشند، نشان از بیماری اقتصاد و جامعه دارند.
بیکاری جوانان و گرایش به شغلهای موقت
ضعف زیرساختها، توسعه نیافتگی و ناتوانی دولت در سامان دادن به وضعیت اجتماعی و اقتصادی، بسیاری از شغلها را در مراحلی واقعی و مفید میکند در حالی که با توسعهی اقتصادی و تغییر شرایط وجود آنها غیرضروری خواهد بود. شغل صدها هزار نفری که به مسافرکشی مشغولاند از این جهت الزاما کاذب نیست که دولت در گسترش حمل و نقل عمومی، به تناسب افزایش نیاز جامعه، ضعف داشته است. بخشی از کسانی که به اینگونه کارها مشغولند، شغل دیگری هم دارند که درآمدش کفاف مخارجشان را نمیدهد. بخشی نیز جوانانی هستند که به طور «موقت» از این راهها درآمد کسب میکنند.
نداشتن شغل و درآمد ثابت در میان جوانان ابعاد نگران کنندهای به خود گرفته است. در سال ۸۷ میزان بیکاری در بین جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله ۴ / ۲۷ درصد گزارش شده است. این میزان در شهرها و در سه ماهه زمستان ۸۷ به ۳۱ درصد رسیده است. رویگردانی نیروی فعال جامعه از کارهای تولیدی، و گرایش به شغلهای موقت در حقیقت پیامد عدم وجود امنیت شغلی و ناکافی بودن درآمدها برای تامین معاش است.
واردات و بیکاری
سودآور بودن بسیاری از شغلها مانند دلالی یا خرید و فروش کالاهای خارجی، تولید داخلی را به شدت به خطر انداخته است. کالاهای وارداتی بارها دست به دست میگردند و به چند برابر قیمت فروخته میشوند، در حالی که تولید داخلی باید با سودی حدود ۲۰ درصد برای بقای خود تلاش کند. سیاستهای دولت نیز کمتر از اشتغال مولد و پایدار حمایت میکند.
به اعتقاد کارشناسان افزایش چشمگیر واردات در سالهای اخیر لطمهی بزرگی به تولید داخلی زده و بیکاری را در این حوزه افزایش داده است. مطابق گزارش گمرک جمهوری اسلامی میزان واردات در سال ۸۷ به مرز ۶۰ میلیارد دلار نزدیک شد. این رقم به کالاهایی مربوط است که قانونی وارد کشور میشود. با توجه به حجم زیاد کالاهایی که به طور قاچاق وارد میشود رقم واقعی باید بسیار بیشتر باشد.
محمد ستاریفر، رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامهریزی، که از امضاءکنندگان چند نامهی انتقادی اقتصاددانان به محمود احمدینژاد است میگوید «هر یک میلیارد دلار واردات باعث حذف ۱۰۰ هزار شغل میگردد.» هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بیستم فروردین ماه ۸۸ گفته است «امروز واردات بیرویه و بیش از نیاز ضربه سنگینی به تولید و صنعت وارد میکند و صنایع گوناگون کشور را در سراشیبی قرار میدهد.»
رونق کارهای خدماتی
گفته میشود بیش از ۵ / ۲ میلیون مغازه در ایران وجود دارد. این رقم به نسبت جمعیت حدود یک مغازه به ازای هر ۳۰ نفر میشود. در کشورهای صنعتی برای بیش از ۵۰۰ نفر یک مغازه وجود دارد. وجود چند سوپرمارکت یا ساندویچ فروشی کوچک کنار هم، یا فروختن اجناسی کنار خیابان که در فروشگاههای چند متر آن طرفتر هم پیدا میشود در شهرهای بزرگ ایران همه جا به چشم میخورد و امری عادی تلقی میشود.
۷ / ۴۶ درصد از اشتغال در ایران به بخش خدمات مربوط است و تنها ۴ / ۳۳ درصد از شاغلان در بخش صنعت مشغول به کار هستند. در زمستان سال گذشته اشتغال در بخش خدمات به ۲ / ۴۸ درصد رسید. از سوی دیگر اطلاعات مرکز آمار ایران حکایت از آن دارد که در سال گذشته ۶ / ۸ درصد کسانی که شاغل محسوب شدند اشتغال ناقص داشتهاند. اگر این تعداد را به شمار بیکاران زمستان ۸۷ اضافه کنیم میزان بیکاری از ۲۱ درصد نیز فراتر میرود.
درآمدهایی که به کاهش بیکاری نیانجامید
دولت نهم مقابله با بحرانی بیکاری را هدف استراتژیک برنامههای اقتصادی خود تعریف کرد و وعده داد درصد بیکاری را تک رقمی کند. برنامه چهارم توسعه پیش بینی کرده میزان بیکاری تا پایان سال ۸۸ به ۶ / ۷ درصد برسد. پاییز سال پیش اعلام رقم ۵ / ۹ درصد بیکاری از سوی مرکز آمار باعث خوشحالی فراوان دولت شد اما اطلاعات سه ماهی آخر سال نشان داد که بیکاران سه درصد بیشتر شدهاند. در همین مدت میزان بیکاری در جامعهی شهری ایران ۷ / ۱۳ درصد بود.
بسیاری از کارشناسان پیش بینی میکردند با افزایش بیسابقهی بهای نفت که تا نیمهی اول سال ۸۷ ادامه داشت، کشورهای نفت خیز بتوانند بر بسیاری از مشکلات خود غلبه کنند و بیکاری را به میزان قابل توجهی کاهش دهند. تازهترین گزارش موسسه بینالمللی اطلاعات اقتصادی نشان میدهد ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی به لحاظ میزان بیکاری در رده دوازدهم کشورهای صادر کننده نفت قرار دارد. قطر با ۶ دهم درصد در رده نخست این جدول و جایگاه دوم در میان همهی کشورهای جهان جا گرفته، و ازبکستان، کویت و امارات متحده عربی با کمتر از ۳ درصد بیکاری در ردههای بعدی قرار گرفتهاند.
به گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی تاسیس واحدهای جدید صنعتی در ۶ ماهه اول سال ۱۳۸۷ حدود ۴۰ درصد و در بهره برداریها حدود ۲۱ درصد نسبت به مدت مشابه سال ۱۳۸۶ کاهش داشته است. این در حالی است که درآمدهای نفتی در نه ماهههی نخست سال ۸۷ به رقم بی سابقهی ۷۱ میلیارد دلار و ۶۰۰ میلیون دلار رسید.
راهکارهای دولت برای حل بحران جهانی اقتصاد
درآمد سرشار نفتی بهرهوری را در بسیاری از بخشهای دولتی به امری فرعی تبدیل کرده است. جامعهی جهانی کار در سال ۸۶ برآورد کرد میزان کار مفید پرسنل دستگاههای دولتی ۲۲ دقیقه در روز بیشتر نیست. تا زمانی که تکیهی اصلی بودجه عمومی بر درآمدهای نفتی باشد و بخش بزرگی از این درآمد به صورت یارانه به اقتصاد کشور تزریق شود بهرهوری نمیتواند محور ارزشگذاری اشتغال شود. در این صورت بسیاری از شغلهای رسمی را نیز میتوان «کاذب» خواند. در چنین شرایطی دلارهای نفتی در جامعه میچرخند و نیروی کار عدهای صرف جا به جا کردن آن میشود.
دولت نهم در محقق کردن وعدههایش و در رسیدن به اهداف برنامه چهارم توسعه، به ویژه در رابطه با کاهش بیکاری و اتکای بودجه به نفت، کارنامه درخشانی برای ارائه ندارد. به رغم این، رئیس جمهور محمود احمدینژاد مدعی یافتن راه حل بحران جهانی اقتصاد است. او در حاشیه سفر اواخر فرودین ماه خود به سوئیس از نوشتن نامهای به سران کشورها در مورد بحران اقتصادی جهان خبر داد. به گزارش ایسنا احمدینزاد گفته است «در این نامه به صورت کامل راهکارهای جمهوری اسلامی ایران را برای حل بحران اقتصادی تشریح کردهایم و این نامه به زودی برای سران کشورهای جهان ارسال میشود.» رئیس دولت نهم پیشتر نیز نامههای دیگری به برخی از رهبران جهان نوشته که همه بیپاسخ ماندند.
نویسنده: بهزاد کشمیریپور
تحریریه: فرید وحیدی