سوءاستفاده مشرف از ’مبارزه علیه ترور‘
۱۳۸۶ دی ۱۳, پنجشنبهدر شرایط کنونی روند سیاسی حاکم بر پاکستان شماری خطاهای اساسی در عرصهی "مبارزه علیه تروریسم" را به نمایش میگذارد.
در پاکستان دیگر کسی باور ندارد که شبکهی القاعده، بینظیر بوتو را به قتل رسانده است. انواع تئوریهای توطئه در افکار عمومی، بویژه در میان مخالفان پرویز مشرف در گشت و گذار است. برخی معتقدند که این قتل کار ارتش بوده است، زیرا ژنرالها قصد داشتهاند رقیب قدرتمندی چون بوتو را از سر راه بردارند، ای بسا بدون دخالت سیاستمداران حزب پرویز مشرف. برخی دیگر بر این باورند که بینظیر بوتو را از سر راه برداشتهاند، زیرا قصد افشای مدارکی دال بر طرح جعل و دستکاری در نتایج انتخاباتی توسط دولتیها و نظامیان را داشته است. گروهی دیگر اطمینان دارند که بینظیر بوتو با یک سلاح لیزری بسیار مدرن به قتل رسیده است.
یافتن علل این همه گمانهزنی چندان دشوار نیست، زیرا «شفافیت» در کار سیاسی برای مقامات پاکستان واژهای است بکلی بیگانه. برای مثال مقامات علت مرگ خانم بوتو را نخست جراحت ناشی از اصابت گلوله، سپس ترکش بمب دانستند و بار دیگر اعلام کردند که سقف خودرو باعث شکستگی جمجمهی او شده است.
برای محافل بینالمللی مدتهاست آشکار گشته که بطور سنتی مناسبات نزدیکی میان نیروهای امنیتی پاکستان و شبهنظامیان اسلامگرا وجود دارد. در غرب این تفسیر رایج است که اسلامگرایان افراطی در ارتش و سازمان امنیت پاکستان "نفوذ" کردهاند. ولی در خود پاکستان بسیاری با نگاه به تاریخچهی سی سال گذشته به نتایج دیگری میرسند. قضیه درست عکس برداشت غربیهاست. این ارتش و سازمان اطلاعات و امنیت بودهاند که شبهنظامیان اسلامگرا را ساختند و به ابزار سیاسی خود بدل کردند. حال دشوار بتوان باور کرد که روابط گذشته و استفادهی ابزاری از اسلامگرایان به ناگهان پایان یافته باشد. فردی که امروز او را مسئول قتل بینظیر بوتو میدانند، بیتالله محسود از فرماندهان طالبان است. او در پی برقراری وضعیت اضطراری در ماه نوامبر با دولت اسلامآباد وارد مذاکره شد و صدها سرباز به اسارت رفته را آزاد کرد.
و بالاخره اینکه: مشرف از شعار "مبارزه علیه تروریسم" در جهت اغراض سیاسیاش سوءاستفاده میکند. مخالفان سیاسی وی، حتا بدون ارتباط با القاعده، مانند جداییطلبان بلوچستان ناپدید میشوند؛ حقوقدانان انتقادکننده را بطور احمقانهای بعنوان "تروریست" دستگیر میکنند؛ و ارتش بشدت از قِبَل کمکهای نظامی آمریکا سود میبرد. و هر بار بهانهی تروریسم را علم میکنند که مشرف باید به این خاطر هم که شده بر سریر قدرت بماند، چه آن زمان که حکومت نظامی اعلام کردند و چه آن هنگام که تاریخ برگزاری انتخابات را به تعویق افکندند.
تمامی این عوامل فضایی از عدم اعتماد را نسبت به حکمرانان ایجاد کرده است، مبنی بر اینکه به القاعده و طالبان در پاکستان نباید چندان پربها داد، هرچند که آنها مناطق شمال غربی کشور بسیار نقشآفرین هستند.
این عوامل نشان میدهند که اگر تمامی صحنهی سیاسی و گزینش ابزار مبارزه علیه تروریسم را به سازمانهای امنیت و نظامیان واگذاریم، آنگاه تا چه اندازه پاکستان میتواند مخرب باشد. بنابراین اگر بخواهیم بر موج ترور و خشونت سیاسی در درازمدت غلبه کنیم، آنگاه باید مانع از آن شد که حقوق بشر، دمکراسی و شفافیت به محاق بروند. روشن ساختن علل و عوامل قتل بینظیر بوتو توسط کارشناسان خارجی را میتوان بعنوان نخستین گام در این جهت دید، تا شاید بتواند اعتماد از دست رفته را بازسازی کند.
توماس برتلاین / داود خدابخش